Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 176 (9 milliseconds)
English
Persian
abuse of confidence
خیانت در امانت
barratry
خیانت در امانت
breach of trust
خیانت در امانت
malversation
خیانت در امانت
Other Matches
treasonable
خیانت امیز قابل ارتکاب خیانت
treasonoius
خیانت امیز قابل ارتکاب خیانت
traitorousness
خیانت
falseness
خیانت
dishonesty
خیانت
betrayment
خیانت
felony
خیانت
felonies
خیانت
treachery
خیانت
punic f.
خیانت
false heartedness
خیانت
disloyaty
خیانت
faithlessness
خیانت
infidelity
خیانت
infidelities
خیانت
betrayals
خیانت
betrayal
خیانت
treason
خیانت
falsity
خیانت
untruthful
خیانت
perfidy
خیانت
punic faith
خیانت
insidiousness
خیانت
rat
خیانت
untruth
خیانت
untruths
خیانت
betray
خیانت کردن به
treason
خیانت به کشور
traitorous
خیانت امیز
treacherousness
خیانت کاری
betrayed
خیانت کردن به
two-faced
<idiom>
ناسپاس ،خیانت
betraying
خیانت کردن به
high treason
خیانت بزرگ
to play false
خیانت کردن
false hearted
خیانت امیز
foully
ازراه خیانت
malice a
خیانت عمدی
felonious
خیانت امیز
perfidiously
ازروی خیانت
betrays
خیانت کردن به
treacherous
خیانت امیز
perfidiousness
خیانت کاری
guile
خیانت دورویی
given in trust
به امانت
parcel
امانت
parcels
امانت
custody
امانت
deposit
امانت
trusteedhip
امانت
fideism
امانت
trustworthiness
امانت
trusteeship
امانت
agentship
امانت
trusted
امانت
trust
امانت
trusts
امانت
safekeeping
امانت
honesty
امانت
integrity
امانت
deposits
امانت
conspiracy
نقشه خیانت امیز
prevarication
خیانت وکیل به موکل
conspiracies
نقشه خیانت امیز
lese majesty
خیانت علیه حکومت
lese majeste
خیانت علیه حکومت
disloyalty
خیانت نمک بحرامی
guile
تلبیس تدلیس خیانت
stab someone in the back
<idiom>
خیانت کردن به کسی
consigned
امانت گذاردن
consigning
امانت گذاردن
consigns
امانت گذاردن
trustee
امانت دار
depository
امانت دار
depositor
امانت گذار
depositary
امانت دار
consignee
گیرنده امانت
trustees
امانت دار
checkout
به امانت گرفتن
trusted
امانت ودیعه
consign
امانت گذاردن
trust
امانت گذاشتن
trust
امانت ودیعه
trusted
امانت گذاشتن
trusts
امانت ودیعه
trusteedhip
امانت داری
trusts
امانت گذاشتن
trusteeship
امانت داری
awards
امانت گذاردن
awarding
امانت گذاردن
dishonest
فاقد امانت
under trustee
تحت امانت
have custody of
امانت نگهداشتن
awarded
امانت گذاردن
award
امانت گذاردن
dishonesty
عدم امانت
bailor
امانت گذار
receivership
مقام امانت
bailee
امانت دار
bailee
امانت گیر
checkouts
به امانت گرفتن
receivership
امانت دادگاه
parcel
امانت پستی
consignments
امانت فرستادن
consignments
امانت فروش
parcels
امانت پستی
depositing
به امانت گذاشتن
bestowed
امانت گذاردن
consignment
امانت فرستادن
bailment
امانت گیری
to keep in d.
امانت گذاشتن
bestow
امانت گذاردن
consignment
امانت فروش
bestowing
امانت گذاردن
bailer
امانت گذار
bestows
امانت گذاردن
sell to pass
خیانت به مرام دسته خودکردن
conspires
درنقشه خیانت شرکت کردن
sell out
یکجا فروختن خیانت کردن
sedition
خیانت در حفظ اسرار نظامی
belie
دروغ دراوردن خیانت کردن
sell the pass
خیانت به مرام دسته خودکردن
conspired
درنقشه خیانت شرکت کردن
sell-outs
یکجا فروختن خیانت کردن
sell-out
یکجا فروختن خیانت کردن
judns be trayed jesus
یهودابه مسیح خیانت کرد
belied
دروغ دراوردن خیانت کردن
belies
دروغ دراوردن خیانت کردن
conspire
درنقشه خیانت شرکت کردن
belying
دروغ دراوردن خیانت کردن
conspiring
درنقشه خیانت شرکت کردن
deed of trust
سند تودیع امانت
keep
حفافت امانت داری
consignments
کالای امانت فروش
bailment
امانت داری سمساری
consignment
کالای امانت فروش
parcels
بسته یا امانت پستی
parcel
بسته یا امانت پستی
keeps
حفافت امانت داری
belies
خیانت کردن به عوضی نشان دادن
belying
خیانت کردن به عوضی نشان دادن
This is treason, pure and simple.
خیانت که دیگه شاخ ودم ندارد
belied
خیانت کردن به عوضی نشان دادن
to swear tre sonagainstany one
سوگند برای خیانت بکسی خوردن
belie
خیانت کردن به عوضی نشان دادن
truster
باور کننده امانت گذار
to have custody of
نگهداری یا امانت داری کردن از
commission
حق العمل کاری امانت فروشی
commissioning
حق العمل کاری امانت فروشی
commissions
حق العمل کاری امانت فروشی
deposit with someone
نزد کسی امانت گذاردن
lese majesty
خیانت یاتوط ئه علیه مقام سلطنت یاحکومت
lese majeste
خیانت یاتوط ئه علیه مقام سلطنت یاحکومت
Can you lend me ...
آیا ممکن است ... را به من امانت بدهید؟
keep in trust
به عنوان امانت نگهداری کردن چیزی
ossuary
محل امانت گذاری استخوان مرده
morgue
جای امانت مردگانی که هویت انهامعلوم نیست
morgues
جای امانت مردگانی که هویت انهامعلوم نیست
checkroom
اطاق امانت گذاری بار وچمدان وپالتو
safe deposit
صندوق اهن مخصوص امانت اشیاء گرانبها
bill of attainder
لایحه قانونی مصادره اموال کسانی که به علت خیانت یاجنایت محکوم شده باشند
trust company
شرکت امین یا امانت دار بانکی که امانات وسپرده هارا نیز نگهمیدارد
bailment
امانت گذاشتن سپردن جنس به تاجری که اعتبارش معلوم نیست باضمانت شخص ثالث
double-crossing
دورویی کردن خیانت کردن
double cross
دورویی کردن خیانت کردن
double-cross
دورویی کردن خیانت کردن
double-crossed
دورویی کردن خیانت کردن
double-crosses
دورویی کردن خیانت کردن
attainder
سلب و نفی کلیه حقوق مدنی شخص در موقعی که به علت ارتکاب خیانت یا جنایت به مرگ محکوم میشود محرومیت کامل از حقوق اجتماعی و مدنی
bailor
امانت دهنده کفیل دهنده
bailer
امانت دهنده کفیل دهنده
implied trust
امانت فرضی حالتی است که کسی به حکم مندرج در قانون و یاجمع شدن شرایطی که قانون پیش بینی کردن عنوان امین می یابد و یا در موردی مسئول تلقی میشود بدون انکه شخصا" به این امرتمایل داشته باشد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com