Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (20 milliseconds)
English
Persian
public spirit
خیر خواهی برای مردم میهن پرستی
Other Matches
public spiritedly
ازلحاظ خیر خواهی مردم میهن پرستانه
public spiritedness
میهن پرستی
patrioism
میهن پرستی
patriotism
میهن پرستی
spread eagle
میهن پرستی افراطی
chauvinism
میهن پرستی از روی تعصب
chauvinism
میهن پرستی افراطی شوونیسم
flag-waving
میهن پرستی بحد افراط وجنون
flag waving
میهن پرستی بحد افراط وجنون
public spiritedness
خیر خواهی مردم
chauvinism
افراط کورکورانه در میهن پرستی ناسیونالیسم در حد افراطی و غیر منطقی
jingo
کسی که به عنوان میهن پرستی از سیاست جنگجویانه و تجاوزکارانه دولت خودطرفداری میکند
nostalgia
دلتنگی برای میهن
to bleed for one's country
برای میهن خود خون دادن
sickfor home
دلتنگی کننده برای میهن وخانه خود بیماروطن
Take it or leave it.
می خواهی بخواه نمی خواهی نخواه !
married accommodation
جا برای مردم متاهل
to have connections
رابطه داشتن
[با مردم برای هدفی]
oyster bar
میخانهای که صدف برای مردم می اورند
there is a rush for the papers
مردم را برای خرید روزنامه هجوم میکنند
to make friends
[to make connections]
رابطه پیدا کردن
[با مردم برای هدفی]
consolidation psychological operation
عملیات روانی برای جلب همکاری مردم
to pine for home
دلتنگی برای میهن کردن ارزوی وطن کردن
civilian preparedness for war
اماده کردن مردم برای جنگ امادگی غیرنظامیان
liberty civil
ازادیی که محدود باشد بوضع قوانین برای اسایش مردم
colony
موسسه ای دور از تمدن برای گروهی از مردم
[مانند زندان]
calling
سیگنالی برای جلب توجه مردم از ترمینال یا یک وسیله به کامپوتر اصلی
utilitarianism
بدی هرچیزی بسته بدرجه سودمندی ان برای عامه مردم است
three-day retreat
گردهمایی سه روزه دور از مردم عمومی
[برای دعا کردن، درس دینی و عبادت]
democracies
مردم سالاری دمکراسی حکومت مردم برمردم
democracy
مردم سالاری دمکراسی حکومت مردم برمردم
plebiscite
مردم خواست رای قاطبه مردم
plebiscites
مردم خواست رای قاطبه مردم
popular
مردم پسند و مناسب حال مردم
flag day
هر روزی که مردم برای امور خیریه پول خیرات می کنند ودر مقابل پرچم های کوچک دریافت می دارند
terrorism
عقیده به لزوم ادمکشی و ایجاد وحشت دربین مردم و یا سیستم فکری یی که هر نوع عملی را برای رسیدن به اهداف سیاسی جایز می داند
to never let yourself get to thinking like them
<idiom>
نگذارند که نفوذ بقیه مردم مجبورشان بکند طرز فکر مانند بقیه مردم داشته باشند
[اصطلاح روزمره]
home rule
حکومت به دست خود اهالی حکومت مردم بر مردم
grog
دستهای از مردم که برای خوردن عرق گرد هم نشینند عرق خوردن
populations
تعداد مردم مردم
population
تعداد مردم مردم
toxicomania
سم خواهی
fellow countryman
هم میهن
homeland
میهن
homelands
میهن
patiot
هم میهن
fenow country men
هم میهن
home
میهن
f.countryman
هم میهن
homeland
میهن
home
میهن
native land
میهن
homes
میهن
compatriotic
هم میهن
mother countries
میهن
mother country
میهن
motherland
میهن
country man
هم میهن
mother land
میهن
compatriots
هم میهن
natire country
میهن
countrywoman
هم میهن
countrymen
هم میهن
countryman
هم میهن
compatriot
هم میهن
native country
میهن
motherlands
میهن
fatherlands
میهن
fatherland
میهن
homosexuality
همجنس خواهی
uranism
همجنس خواهی
zoophilia
حیوان خواهی
coprophilia
مدفوع خواهی
inversion
همجنس خواهی
illy
ازروی بد خواهی
inversions
همجنس خواهی
ephebophilia
جوان خواهی
Why dont you leave me alone?
از جان من چه می خواهی ؟
blackmail
باج خواهی
willy-nilly
خواهی نخواهی
blackmailing
باج خواهی
blackmails
باج خواهی
willy nilly
خواهی نخواهی
blackmailed
باج خواهی
zealotry
هوا خواهی
hebephilia
نوجوان خواهی
thou shalt go
خواهی رفت
nosophilia
بیماری خواهی
thanatomania
مرگ خواهی
oestrus
گشن خواهی
amende honorable
پوزش خواهی
amativeness
خاطر خواهی
homoerotism
همجنس خواهی
electron affinity
الکترون خواهی
sapphism
همجنس خواهی
benevolence
خیر خواهی
benevolence
نیک خواهی
estrus
گشن خواهی
will to power
قدرت خواهی
progressivism
ترقی خواهی
zoophily
حیوان خواهی
progressiveness
ترقی خواهی
zeal
خیر خواهی
thou wilt go
خواهی رفت
partisan
میهن پرست
immigrate
میهن گزیدن
homes
میهن وطن
immigrated
میهن گزیدن
immigrates
میهن گزیدن
civism
دلبستگی به میهن
one's native soil
میهن زمین
homemade
ساخت میهن
patriot
میهن پرست
partisans
میهن پرست
immigrating
میهن گزیدن
home
میهن وطن
homesick
در فراق میهن
landsman
بومی هم میهن
public-spirited
میهن پرست
motherlands
مادر میهن
motherland
مادر میهن
patiot
میهن دوست
patriotic
میهن دوست
incivism
بی علاقگی به میهن
home-made
ساخت میهن
patiot
میهن پرست
patriotically
میهن پرستانه
apologise
عذر خواهی کردن
crystal growth affinity
رشد خواهی بلور
tribadism
همجنس خواهی فاعلی
royalistic
مبنی برسلطنت خواهی
appealable
قابل پژوهش خواهی
sapphism
همجنس خواهی زنان
urning
در همجنس خواهی مردان
liberalism
اصول ازادی خواهی
supercilious
از روی خود خواهی
abundancy motive
انگیزه فزون خواهی
to offer an apology
عذر خواهی کردن
Pick, what you like
[want]
!
هر کدام را می خواهی بردار!
poll
نظر خواهی کردن
polled
نظر خواهی کردن
polls
نظر خواهی کردن
apologising
عذر خواهی کردن
apologises
عذر خواهی کردن
overt homosexuality
همجنس خواهی اشکار
Do you want some more food ?
بازهم غذا می خواهی ؟
hypersexuality
فزون خواهی جنسی
apologized
عذر خواهی کردن
What the hell do you want?
چه زهر ماری می خواهی ؟
Why do you want to know ? dont be nosy.
می خواهی چه؟کنی بدانی ؟
latent homosexuality
همجنس خواهی نهفته
apologizing
عذر خواهی کردن
apologizes
عذر خواهی کردن
apologize
عذر خواهی کردن
apologised
عذر خواهی کردن
She is hopping mad .
چرا می خواهی لجت را سر من در آوری ؟
faute de mieux
همجنس خواهی ناشی ازمحرومیت
generosity
خیر خواهی گشاده دستی
to play at
خواهی نخواهی اقدام کردن
Having hardly arrived you want to. . .
هنوز از راه نرسیدی می خواهی ...
Do you want to have your fortune told?
می خواهی برایت فال بگیرم ؟
patriot
شخص میهن پرست
patriots
شخص میهن پرست
compatriot
هم وطن هم میهن هواخواه
compatriots
هم وطن هم میهن هواخواه
repatriation
برگشتن یا برگرداندن به میهن
jingo
میهن پرست متجاوز
repatriations
برگشتن یا برگرداندن به میهن
patriotically
از روی میهن دوستی
patriots
میهن پرستان
[مرد]
to expatriate oneself
جلای میهن کردن
parricide
خائن به میهن پدر کش
patriots
میهن پرست ها
[مرد]
patricides
خائن به میهن پدرکش
patricide
خائن به میهن پدرکش
parricides
خائن به میهن پدر کش
chauvinist
میهن پرست متعصب
You seem to expect something for good measure !
مثل اینکه حالاناز شست هم می خواهی !
When in Rome, do as the Romans do!
<proverb>
خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو.
Where do you want to go this time of night ?
این وقت شب کجا می خواهی بروی ؟
expatriates
ترک کردن میهن تبعیدی
hom ward bound
اماده رفتن به کشور میهن
bound for home
اماده رفتن به کشور میهن
silk manufactures of home
کالاهای ابریشمی ساخت میهن
expatriate
ترک کردن میهن تبعیدی
idolarty
بت پرستی
fetishist
بت پرستی
heathenishness
بت پرستی
gyniolatry
زن پرستی
idolism
بت پرستی
gentilism
بت پرستی
philogyny
زن پرستی
If you want to sell your car , I am your man .
اگر می خواهی اتوموبیلت را بفروش من مرد خریدم
You wI'll benefit by this book .
از خواندن این کتاب فایده خواهی برد
maccabees
خانواده میهن پرستان مکابی یهود
statolatry
حکومت پرستی
sun worship
افتاب پرستی
litholatry
سنگ پرستی
krishnaism
کریشنا پرستی
secularization
دنیا پرستی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com