English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
to pull in داخل واگن خانه شدن
Other Matches
Honey comb design طرح خانه زنبوری [یا بندی لوزی که بطور تکراری کل متن فرش را در بر گرفته و داخل خانه ها با اشکال و گل های مختلف تزپین شده است.]
to pull out از واگن خانه یا ایستگاه بیرون امدن
parlour car در راه اهن واگن باشکوه واگن سالونی
ratline عملیات عبور دادن مواد وپرسنل بطور پنهانی از مرزیا داخل داخل منطقه دشمن
intercommand داخل قسمت داخل یکان
nuclide کلیه مواد داخل هسته اتم اجزای شیمیایی داخل هسته
lady help زنی که بابانوی خانه هم صحبت است واورادرکارهای خانه یاری میکن
pigenhole کاغذ دان جعبه مخصوص نامه ها خانه خانه کردن
knife boy خانه شاگردی که کارش پاک کردن کاردهای سفره است خانه شاگرد
it is but a step to my house تا خانه ما گامی بیش نیست یک قدم است تا خانه ما
mansion house خانه بزرگ خانه رسمی شهردار لندن
island bases پایگاههای داخل منطقه پدافندی هوایی پایگاهی داخل منطقه حیاتی پایگاههای جزیرهای دریایی
hound's tooth check طرح خانه خانه مورب پارچه
houndstooth check طرح خانه خانه مورب پارچه
honeycomb ارایش شش گوش خانه خانه کردن
our neighbour door کسیکه خانه اش پهلوی خانه ماست
tricotine پارچه زبر لباسی خانه خانه
honeycombs ارایش شش گوش خانه خانه کردن
toft عرصه خانه ومتعلقات ان خانه رعیتی
homebody ادم خانه نشین یا علاقمند به خانه
mortise dead lock قفل داخل کار قفل داخل درب
cellular لانه زنبوری خانه خانه
bagnio فاحشه خانه جنده خانه
garde manger سرد خانه اشپز خانه
weigh house قپاندار خانه ترازودار خانه
cell جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
cells جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
i do not know your house خانه شما را بلد نیستم نمیدانم خانه شما کجاست
wagons واگن
waggoner واگن چی
waggon واگن
wagon واگن
cars واگن
car واگن
tram car واگن
wagoner واگن چی
waggons واگن
car railway carriage واگن
formulae الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulas الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formula الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
trucked واگن قطار
freight car واگن باری
trucking واگن قطار
trucks واگن قطار
waggoner مامور واگن
minecar واگن معدن
wagon master مسئول واگن
freight cars واگن باری
springboards واگن سبک
ladle truck واگن چمچه
piggyback واگن مسطح
trolleys واگن برقی
ingot car واگن شمش
ingot buggy واگن شمش
trolley واگن برقی
trams واگن برقی
tram واگن برقی
springboard واگن سبک
gondola واگن سربازبر
trolly واگن برقی
ingot chariot واگن شمش
horsecar واگن اسبی
horse car واگن اسبی
piggybacks واگن مسطح
wain گاری واگن
diners واگن رستوران
diner واگن رستوران
wainwright واگن ساز
gondolas واگن سربازبر
station wagons استیشن واگن
station wagon استیشن واگن
wagonette واگن کوچک
tramcar واگن شهری
van واگن باری
luggage van واگن بار
vans واگن باری
passanger واگن مسافری
railroad carriage واگن باری
bogie واگن بی لبه
rail tank car واگن نفت کش
camion واگن روباز
crane trolley واگن بالابر
charging car واگن بارگیری
bogie واگن تخت
palace car واگن باشکوه
passenger car واگن مسافری
truck واگن قطار
platform car واگن بی لبه
fright car واگن باری
luggage van واگن اسباب و اثاثیه
wagon با واگن حمل کردن
dining car واگن رستوران قطار
dining cars واگن رستوران قطار
railway wagon واگن راه اهن
boxcar یکنوع واگن باری
waggon با واگن حمل کردن
coached واگن راه اهن
sleeper واگن تختخواب دار
sleepers واگن تختخواب دار
wagons با واگن حمل کردن
coach واگن راه اهن
Where is the sleeping car? واگن خواب کجاست؟
cars واگن راه اهن
van واگن باری سرپوشیده
Where is carriage no ...? واگن شماره ... کجاست؟
vans واگن باری سرپوشیده
saloon car واگن سالن دار
tramlines خط مخصوص واگن برقی
sleeping carriage واگن تختخواب دار
car واگن راه اهن
trolley car واگن برقی شهری
coaches واگن راه اهن
waggons با واگن حمل کردن
railroad car واگن راه اهن
rail tanker واگن مخزن دار
delivery car واگن تحویل دهنده
trolleybus واگن برقی شهری
tramline خط مخصوص واگن برقی
ingot casting car واگن ریخته گری شمش
Where is carriage no ...? واگن شماره ... کدام است؟
coke charging car واگن بار گیری ذغال کک
coke watering car واگن ویژه ذغال شویی
trucks واگن روباز چرخ باربری
truck واگن روباز چرخ باربری
car buttom furnace واگن کوره دوب فلز
trucking واگن روباز چرخ باربری
trucked واگن روباز چرخ باربری
ranged یک خانه یا تعدادی خانه
honey comb خانه خانه کردن
ranges یک خانه یا تعدادی خانه
range یک خانه یا تعدادی خانه
caravan trailer تریلر واگن مسکونی راه اهن
smoker واگن یا اتاق مخصوص استعمال دخانیات
chuck wagon واگن اشپزخانه و وسایل اشپزی ترن
smokers واگن یا اتاق مخصوص استعمال دخانیات
sleeping car واگن تختخواب دار راه اهن
sleeping cars واگن تختخواب دار راه اهن
tramway واگن راه اهن برقی یا اسبی
plateform car واگن باری بدون دیوار راه اهن
Pullman واگن تخت خواب دار راه اهن
caravans واگن بزرگ یدک که می توان در ان زندگی کرد
ginny carriage واگن بارکش که روی ریل حرکت میکند
Pullmans واگن تخت خواب دار راه اهن
caravan واگن بزرگ یدک که می توان در ان زندگی کرد
club car واگن راه اهنی که دارای میزناهارخوری باشد
horsecar واگن راه اهن مخصوص حمل اسب
the house is in my possession خانه در تصرف من است خانه در دست من است
pullman car واگن سالن دار که جای خواب نیز دارد
shunting station ایستگاه فرعی راه اهن برای جابجا کردن واگن ولوکوموتیو
anie داخل
insides داخل
aboard داخل
inside داخل
lineball داخل
interiorly از داخل
within در داخل
intra داخل
within <prep.> در داخل
inside <adv.> <prep.> در داخل
interior داخل
interiors داخل
withindoors در داخل
cross hair خط داخل دوربین
he went aboard the ship او داخل کشتی شد
enter داخل کردن
entered داخل شدن
engaged in war داخل جنگ
enters داخل کردن
impenetrable داخل نشدنی
withindoors افراد داخل
enters داخل شدن
entered داخل کردن
work in داخل کردن
enter داخل شدن
grind internally داخل را ساییدن
uchi uke دفاع از داخل
ingratiated داخل کردن
ingratiates داخل کردن
ingratiating داخل کردن
anieoro از داخل به خارج
incorporate داخل کردن
incorporates داخل کردن
interns داخل شدن در
incorporating داخل کردن
interning داخل شدن در
ingratiate داخل کردن
to walk in داخل شدن
he is not in it داخل نیست
to step inside داخل شدن
heave in کشیدن به داخل
inward داخل رونده
anieoro به طرف داخل
to step in داخل شدن
intern داخل شدن در
on line داخل رده
interneural داخل عصبی
inhaul به داخل کشنده
inhaul به داخل کشیدن
ingressive داخل شونده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com