Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
impropriation
دادنی دارایی کلیسا و مانند ان بغیر روحانیون
Other Matches
antechoir
جایگاه مخصوص روحانیون وسرایندگان در کلیسا
fore
[جایگاه مخصوص روحانیون و سرایندگان در کلیسا]
church warden
متصدی دارایی کلیسا
impropriator
تفریط کننده دارایی کلیسا
economizing
صرفه جویی در دارایی حداکثر استفاده را از دارایی موجود کردن
foreign attachment
توقیف دارایی شخص بیگانه یاغائب ازمحل دارایی
exonarthex
[هشتی ورودی کلیسا خارج از نمای اصلی کلیسا]
prebendary
دریافت مقرری از کلیسا وفیفه خوار کلیسا
elder
ارشد کلیسا شیخ کلیسا
hetero
پیشوندیست بمعانی بغیر از و دیگر و از جنس دیگری یا ازنوع مختلف
heter
پیشوندیست بمعانی بغیر از و دیگر و از جنس دیگری یا ازنوع مختلف
he inherited a large fortune
دارایی زیادی بمیراث برد دارایی زیادی به او رسید
the clergy
روحانیون
spiritualty
روحانیون
pastorate
روحانیون
financing
رسته دارایی دارایی
financed
رسته دارایی دارایی
finances
رسته دارایی دارایی
finance
رسته دارایی دارایی
theholy orders
مراتب روحانیون
hierocracy
حکومت روحانیون
clergy
کاتوزی روحانیون
clerical
وابسته به روحانیون
canonical dress
لباس رسمی روحانیون
canonicals
لباس رسمی روحانیون
anathema
مرتدشناخته شده از طرف روحانیون
clericalism
سیاست واصول واعمال روحانیون
sustentation fund
اعانه برای روحانیون بی نوا
benefit of clergy
مصونیت روحانیون ازمحاکمه شدن در دادگاههای عرفی
temperable
اب دادنی
stretchier
کش دادنی
bloomed
گل دادنی
stretchy
کش دادنی
blooms
گل دادنی
bloom
گل دادنی
stretchiest
کش دادنی
repayable
پس دادنی
owing
دادنی
votable
رای دادنی
ascribable
نسبت دادنی
alterant
تغییر دادنی
accomplishable
انجام دادنی
permissible
رخصت دادنی
movable
تکان دادنی
disposable
ازدست دادنی
exhibitive
نشان دادنی
imputable
نسبت دادنی
forfoitable
ازدست دادنی
evincible
نشان دادنی
organizable
سر وصورت دادنی
assignability
تخصیص دادنی
relievable
تسکین دادنی
reportable
گزارش دادنی
performable
انجام دادنی
rewardable
پاداش دادنی
mitigable
تخفیف دادنی
lendable
عاریه دادنی
loanable funds
وجوه وام دادنی
practical jokes
شوخی انجام دادنی
practical joke
شوخی انجام دادنی
demonstrability
نمایشی نمایش دادنی
imputable
اسناد دادنی سزاوار سرزنش
issuable
قابل صدور انتشار دادنی
framable
تنظیم کردنی ترتیب دادنی
saints
عنوان روحانیون مثل "حضرت " که در اول اسم انهامیاید ومخفف ان st است جزو مقدسین واولیاء محسوب داشتن
saint
عنوان روحانیون مثل "حضرت " که در اول اسم انهامیاید ومخفف ان st است جزو مقدسین واولیاء محسوب داشتن
bushbaby
گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
bushbabies
گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
orphrey
سجاف زردوزی که بجامه روحانیون می گذارند زردوزی
fossiliferous
فسیل مانند سنگواره مانند
lamellate
لایه مانند ورقه مانند
portfolios
دارایی
portfolio
دارایی
pursing
دارایی
possession
دارایی
means
دارایی
purse
دارایی
pursed
دارایی
purses
دارایی
asset
دارایی
finance
دارایی
financed
دارایی
finances
دارایی
financing
دارایی
property
دارایی
estate
دارایی
wealth
دارایی
estates
دارایی
holding
دارایی
fortune
دارایی
fortunes
دارایی
theocracies
حکومت خدا حکومت روحانیون
theocracy
حکومت خدا حکومت روحانیون
ministry of f.
وزارت دارایی
money bag
دارایی دولت
thing
اسباب دارایی
personal state
دارایی منقول
circulating asset
دارایی جاری
circulating asset
دارایی در گردش
fortunes
دارایی ثروت
liabilities and assets
بدهی و دارایی
finance officer
افسر دارایی
current assets
دارایی جاری
equity
دارایی شرکاء
weal
ثروت دارایی
installation property
دارایی قسمت
finance office
اداره دارایی
intendant
پیشکار دارایی
weals
ثروت دارایی
finance ministry
وزارت دارایی
assets
مایملک دارایی
financial agency
اداره دارایی
hereditament
دارایی غیرمنقول
current asset
دارایی جاری
hab
داشتن دارایی
personal chattels
دارایی منقول
to take an inventory of
صورت دارایی
equities
دارایی شرکاء
property tax
مالیات دارایی
Chancellors of the Exchequer
وزیر دارایی
possession
دارایی متصرفات
inventory
دفتر دارایی
temporality
دارایی دینوی
Chancellor of the Exchequer
وزیر دارایی
fortune
دارایی ثروت
the furniture of ones pocket
دارایی جیب
private property
دارایی شخصی
personalty
دارایی شخصی
capital goods
دارایی ثابت
cham cell or of the e.
وزیر دارایی
assets and equities
دارایی ودیون
dedicated assets
دارایی وقف شده
financed
قسمت مالی یا دارایی
to come into a property
دارایی را بدست اوردن
finance
قسمت مالی یا دارایی
holding
دراختیار داشتن دارایی
finances
قسمت مالی یا دارایی
hotch
سرجمع کردن دارایی
hereditaments
دارایی غیر منقول
belonging
متعلقات واموال دارایی
jointure
دارایی مشترک زن و شوهر
draw up inventory
تنظیم صورت دارایی
real property
دارایی غیر منقول
property book
دفتر دارایی یکان
private property
دارایی شخصی بلامعارض
financing
قسمت مالی یا دارایی
inventory
صورت دارایی موجودی
paraphernal
وابسته به دارایی شخصی زن
personal property
دارایی شخصی منقول
personal chattels
دارایی شخصی منقول
real account
حساب دارایی غیرمنقول
capital account
حساب دارایی وسرمایه
disinvestment
خرج دارایی بی چیزی
immovable
دارایی غیر منقول
kirk
کلیسا
churchgoers
کلیسا رو
stair towers turrets
کلیسا
churchgoer
کلیسا رو
churches
کلیسا
bethel
کلیسا
church
کلیسا
appreciations
افزایش ارزش دارایی و موجودی
contents of a vessel
دارایی یامحتویات فرف مظروف
chattel
مال منقول دارایی شخصی
appreciation
افزایش ارزش دارایی و موجودی
benefical owner of an estate
مالک بهره برداریک دارایی
installation property book
دفتر دارایی قسمت یا یکان
state of in her itance
ملک یا دارایی قابل توارث
realty
دارایی غیرمنقول و نمائات و منضمات ان
heir in tail
وارث دارایی حبس شده
to sell up a debtor
دارایی بدهکاری راگروکشیدن وفروختن
assets
ابزار تجهیزات مایملک و دارایی
inventory reconciliation
تطابق موجودی با دارایی یکان
realty
دارایی غیر منقول ملک
inventorial
مربوط به دفتر دارایی فهرستی
The ministry of economic affairs and finance
وزارت امور اقتصاد و دارایی
attributable
قابل نسبت دادن نسبت دادنی
blind storey
تریبون کلیسا
camarin
معبد در کلیسا
chancel
محراب کلیسا
ambulacrum
صحن کلیسا
congregation
حضاردر کلیسا
churchman
نگهبان کلیسا
tympanon
جبهه کلیسا
tympanum
جبهه کلیسا
naves
رواق کلیسا
nave
رواق کلیسا
transepts
جناح کلیسا
transepts
بازویی کلیسا
transept
جناح کلیسا
transept
بازویی کلیسا
croud
سرداب کلیسا
croude
سرداب کلیسا
churchyards
حیاط کلیسا
churchyards
حصار کلیسا
churchyard
حیاط کلیسا
churchyard
حصار کلیسا
steeple
برج کلیسا
crypts
سرداب کلیسا
crypt
سرداب کلیسا
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com