Dictiornary-Farsi | دادن آهنگ مصنوعی و یکنواخت به صدا | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (21 milliseconds)

English	Persian
sing-song	دادن آهنگ مصنوعی و یکنواخت به صدا
sing-songs	دادن آهنگ مصنوعی و یکنواخت به صدا


Other Matches

uniform	یکنواخت یکنواخت کردن
uniforms	یکنواخت یکنواخت کردن
pressure breathing	تنفس مصنوعی دادن با تولیداختلاف فشار هوا دستگاه تنفس یدکی اکسیژن برای خلبان
make music	آهنگ ساختن
play music	آهنگ ساختن
track [on a sound recording medium]	تیتر آهنگ
music track	تیتر آهنگ
coloraturas	آهنگ پرجلوه و پرزیر و بم
coloratura	آهنگ پرجلوه و پرزیر و بم
accented	صدا یا آهنگ اکسان
out of step <idiom>	هم آهنگ وتوازن نداشتن
To compose music (potery) .	آهنگ ( شعر ) ساختن
accent	صدا یا آهنگ اکسان
To set out on a journey.	آهنگ سفر کردن
Who has composed this tune?	این آهنگ راکی ساخته ؟
chime in <idiom>	ملحق شدن (آهنگ یا گفتگو)
One must keep up with the times.	باید با زمان آهنگ بود
acute accent	صدا یا آهنگ زیر اکسان
adagio	آهسته و ملایم [اجرای آهنگ باهستگی]
composer	آهنگ ساز [بیشتر موسیقی کلاسیک]
You ought to coordinate(harmonize) your plans (programs).	باید برنامه هایتان را هم آهنگ کنید
to be in tune with somebody	هم آهنگ بودن با کسی [اصطلاح مجازی]
This tune is in the key of Isfahan .	این آهنگ درمایه اصفهان است
barbershop	وابسته به آهنگ احساساتی که توسط چند مرد خوانده شود
monotonic	یکنواخت
same	یکنواخت
uniforms	یکنواخت
uniform	یکنواخت
monotonous	یکنواخت
smoothly	یکنواخت
monotone	یکنواخت
steadies	یکنواخت
steadying	یکنواخت
steady	یکنواخت
steadiest	یکنواخت
steadied	یکنواخت
uniform distribution	توزیع یکنواخت
solid-shade dyeing	رنگرزی یکنواخت
standardised	یکنواخت کردن
sing-song	صدایمصنوعی و یکنواخت
sing-song	شعر یکنواخت
uniform sand	ماسه یکنواخت
harmonizing	یکنواخت کردن
standardises	یکنواخت کردن
continuous current	جریان یکنواخت
uniform field	میدان یکنواخت
standardization	یکنواخت کردن
standardization	یکنواخت سازی
standardizing	یکنواخت کردن
drone	سخن یکنواخت
flat rate	نرخ یکنواخت
uniform flow	جریان یکنواخت
invariable	یکنواخت نامتغیر
harmonised	یکنواخت کردن
sing-songs	صدایمصنوعی و یکنواخت
standardising	یکنواخت کردن
standardize	یکنواخت کردن
level out	یکنواخت کردن
harmonizes	یکنواخت کردن
standardizes	یکنواخت کردن
drones	سخن یکنواخت
uniformly	بطور یکنواخت
droning	سخن یکنواخت
harmonized	یکنواخت کردن
harmonize	یکنواخت کردن
level tone	اهنگ یکنواخت
harmonising	یکنواخت کردن
sing-songs	شعر یکنواخت
monotonously	بطور یکنواخت
harmonises	یکنواخت کردن
droned	سخن یکنواخت
uniform aggregate	مصالح ریزدانه یکنواخت
flattest	یکنواخت پایین دست
to level off	یکنواخت شدن [ناحیه ای]
flat	یکنواخت پایین دست
drabbest	یکنواخت وخسته کننده
equilibrium	یکنواخت شدن رنگینه ها
standard	همگون یکنواخت یکجور
drab	یکنواخت وخسته کننده
uniformly distribution load	بار گسترده یکنواخت
trim	یکنواخت کردن با قیچی
uniformly distributed load	بار گسترده یکنواخت
power line filter	یکنواخت کننده برق
steadily	بطور پیوسته و یکنواخت
level colour	رنگ یکدست یا یکنواخت
drabber	یکنواخت وخسته کننده
continuous duty	کار مداوم یکنواخت
standards	همگون یکنواخت یکجور
monotone	صدای یکنواخت تکرار هماهنگ
singsong	بطور یکنواخت یا یک وزن خواندن
uninterrupted duty	کار مداوم غیر یکنواخت
man power leveling	یکنواخت کردن نیروی انسانی
drones	وزوز کردن یکنواخت سخن گفتن
droning	وزوز کردن یکنواخت سخن گفتن
droned	وزوز کردن یکنواخت سخن گفتن
drone	وزوز کردن یکنواخت سخن گفتن
to get into a rut	یکنواخت تکراری و خسته کننده شدن [کاری]
despotic network	شبکهای که بایک ساعت یکنواخت و کنترل میشود
accelerando	آهسته آهسته آهنگ را تندتر کنید
asynchronous	اتصال به کامپیوتر برای دستیابی غیر یکنواخت به داده
pave	[صاف کردن و یکنواخت سازی لبه یا انتهای فرش با قیچی]
corona discharge	تخلیه الکتریکی ناقص در نزدیکی الکترودهای یک میدان غیر یکنواخت
flower work	گل مصنوعی
synthetic	مصنوعی
man-made	مصنوعی
feigned	مصنوعی
accrete	مصنوعی
postiche	مصنوعی
man made	مصنوعی
dummies	مصنوعی
ersatz	مصنوعی
false	مصنوعی
artificial	مصنوعی
artful	مصنوعی
dummy	مصنوعی
synthesic	مصنوعی
sophisticated	مصنوعی
capacitor intel filter	شبکهای متشکل از یک خازن و یک سلف بمنظور یکنواخت کردن خروجی موج داررکتیفایر
escarpments	پرتگاه مصنوعی
artifical light	روشنایی مصنوعی
artifical leather	چرم مصنوعی
artificial daylight	سپیده دم مصنوعی
artificial climbing	صعود مصنوعی
artifical silk	ابریشم مصنوعی
plumper	پستان مصنوعی
artificial light	نور مصنوعی
false colour	رنگ مصنوعی
cultured pearls	مروارید مصنوعی
factitious	ساختگی مصنوعی
false	کاذبانه مصنوعی
bionic	دارایاندام مصنوعی
artificial intelligence	هوش مصنوعی
cultured pearl	مروارید مصنوعی
dummies	مصنوعی ساختگی
mayflies	طعمهی مصنوعی
dummy	مصنوعی ساختگی
tortoiseshell	لاک مصنوعی
escarpment	پرتگاه مصنوعی
mayfly	طعمهی مصنوعی
glass eye	چشم مصنوعی
satellite	قمر مصنوعی
contrived scarcity	کمیابی مصنوعی
refrigerator	یخچال مصنوعی
rock work	کوه مصنوعی
refrigerators	یخچال مصنوعی
semisynthetic	نیمه مصنوعی
butterine	کره مصنوعی
man-made fiber	الیاف مصنوعی
somnolism	خواب مصنوعی
artefact	محصول مصنوعی
artefacts	محصول مصنوعی
bridgework	پل دندان مصنوعی
artifacts	محصول مصنوعی
robot	ادم مصنوعی
artificial respiration	تنفس مصنوعی
satellites	قمر مصنوعی
decoy ships	کشتیهای مصنوعی
rayon	ابریشم مصنوعی
in vitro	در محیط مصنوعی
induced ventillation	تهویه مصنوعی
false horizon	افق مصنوعی
hypnosis	خواب مصنوعی
iron lung	ریه مصنوعی
factitiousness	مصنوعی بودن
leatherette	چرم مصنوعی
man made feature	عارضه مصنوعی
dry fly	پشه مصنوعی
nonrepresentational	مصنوعی غیرحاکی
pathetism	تنویم مصنوعی
peruke	موی مصنوعی
pontic	دندان مصنوعی
denaturation	مصنوعی سازی
denaturant	تقلبی مصنوعی
prosthesis	اندام مصنوعی
artificial ground	زمین مصنوعی
sportface	چمن مصنوعی
synthetic turf	چمن مصنوعی
artifact	محصول مصنوعی
tartan turf	چمن مصنوعی
decoy	هدف مصنوعی
decoyed	هدف مصنوعی
decoying	هدف مصنوعی
decoys	هدف مصنوعی
catena d'acqua	آبشار مصنوعی
astroturf	چمن مصنوعی
artificialize	مصنوعی کردن
artificial stone	سنگ مصنوعی
artificial horizon	افق مصنوعی
artificial lake	دریاچه مصنوعی
artificial language	زبان مصنوعی
artificial lighting	روشنائی مصنوعی
artificial recharge	تغذیه مصنوعی
artificial route	مسیر مصنوعی
artificial satellite	قمر مصنوعی
artificial silk	ابریشم مصنوعی
tactical smoke	دود مصنوعی
rockery	کوه مصنوعی
wig	موی مصنوعی
robots	ادم مصنوعی
synchronous material	ماده مصنوعی