Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
inkhorn
دارای اصطلاحات قلنبه
Other Matches
terminology
اصطلاحات
terminologies
اصطلاحات
nub
قلنبه
baggier
قلنبه
stodgy
قلنبه
lumps
قلنبه
nobby
قلنبه
lumped
قلنبه
bombastic
قلنبه
outstanding
قلنبه
outstandingly
قلنبه
flocculate
قلنبه
nobs
قلنبه
nob
قلنبه
wispish
قلنبه
pone
قلنبه
hunch
قلنبه
baggy
قلنبه
hunching
قلنبه
hunches
قلنبه
stilted
قلنبه
hunched
قلنبه
lump
قلنبه
baggiest
قلنبه
nomanclature
مجموعه اصطلاحات
grammatical term
اصطلاحات دستوری
nomenclauture
فهرست اصطلاحات
nomenelature
فهرست اصطلاحات
nautical terms
اصطلاحات دریایی
turkism
اصطلاحات ترکی
architectural terms
اصطلاحات معماری
sonorous
قلنبه بلند
lumps
قلنبه کردن
bloc
توده قلنبه
blocs
توده قلنبه
grandiloquent
قلنبه نویس
nodulous
قلنبه دار
flocculence
قلنبه شدگی
nodulose
قلنبه دار
nodular
قلنبه شده
lumpier
ناهنجار قلنبه
lumpiest
ناهنجار قلنبه
lumpy
ناهنجار قلنبه
flocculent
قلنبه شده
lump
قلنبه کردن
nodules
قلنبه کوچک
nodule
قلنبه کوچک
high flown
پرطمطراق قلنبه
lumped
قلنبه کردن
magniloquent
قلنبه نویس
block
توده قلنبه
blocked
توده قلنبه
blocks
توده قلنبه
grandiloquence
قلنبه نویسی
italicism
عبارات و اصطلاحات ایتالیایی
terminologies
اصطلاحات علمی یافنی
briticism
اصطلاحات خاص انگلیس
botanical terms
اصطلاحات گیاه شناسی
terminology
اصطلاحات علمی یافنی
minaei
از اصطلاحات داوری کاراته
nomenclature
مجموعه اصطلاحات نامگذاری
terminological
وابسته به مجموعه اصطلاحات
medical terminology
اصطلاحات پزشکی یا طبی
jargon
اصطلاحات مخصوص یک صنف
technic
اصطلاحات وقواعد فنی
technical
اصطلاحات وقواعد فنی
highfalutin
اغراق امیز قلنبه
nomenclature
فهرست واژه ها و اصطلاحات یک علم یا یک فن
nomenclature
نام گذاری فهرست اصطلاحات
terminologies
لفظ گذاری مجموعه اصطلاحات
souithernism
لغت و اصطلاحات مخصوص جنوب
anglicist
متخصص اصطلاحات و قواعدزبان انگلیسی
cant
اصطلاحات مخصوص یک صنف یا دسته
terminology
لفظ گذاری مجموعه اصطلاحات
germanism
اصطلاحات ویژه زبان المانی
patavinity
لهجه ولایتی اصطلاحات محلی
gallicism
اصطلاحات و لغات ویژه فرانسوی
technicalization
استفاده از اصطلاحات یاروشهای فنی
terminological
وابسته به اصطلاحات علمی وفنی
computerese
استفاده کنندگان از کامپیوتر مجموعه اصطلاحات کامپیوتری
ink hard terms
اصطلاحات غلنبه که حاکی ازعلم فروشی باشد
law french
اصطلاحات امیخته با فرانسه که در زبان حقوقی بکارمیرود
lingua
زبان یا عضو زبانی شکل اصطلاحات خاص
pidgin
انگلیسی دست وپا شکسته ومخلوط با اصطلاحات چینی
pidgins
انگلیسی دست وپا شکسته ومخلوط با اصطلاحات چینی
This dictionary has many examples of how idioms are used .
این فرهنگ مثالهای زیادی از کاربرد اصطلاحات دارد
king's english
اصطلاحات و لغات خاص انگلیسی علمی مصطلح درجنوب انگلیس
wimp
آدم دست و پا چلفته
[شمال آلمان]
[خفت آور ]
[اصطلاحات نوجوانان]
isobar
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
cementitious
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
jargonize
بزبان غیر مصطلح یا امیخته در اوردن یا ترجمه کردن بقالب اصطلاحات خاص علمی یافنی مخصوص در اوردن
ringent
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
special drawing rights
این اصطلاحات شامل افزودن قدرت وام دهی صندوق وافزایش میعان پولی جهان در این زمینه بوده است
acinaseous
دارای تخم و بذر دارای تخمدان
virile
دارای نیروی مردی دارای رجولیت
low tension
دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
gravel blind
دارای چشم تار دارای دید کم
galleried
دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
technicality
اصطلاحات فنی نکته فنی
technicalities
اصطلاحات فنی نکته فنی
outrigged
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
idiomorphic
دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
end stopped
دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
isotropic solutions
دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
Indo-persian rug
قالی هندی با طرح ایرانی
[اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
polyisotopic
دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
monadelphous
دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
off colored
دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
winy
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winey
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
pentadactyl
دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
footy
دارای پا
fraught with
دارای
trilinear
دارای سه خط
odoriferous
دارای بو
iodic
دارای ید
three legged
دارای سه پا
three-legged
دارای سه پا
glochidiate
دارای مو
bilabiate
دارای دو لب
squibs
دارای صدای فش فش
haired
دارای موی ...
sabulous
دارای شن ریزه
glanduliferous
دارای غد دکوچک
reversioner
دارای حق رجوع
acetylize
دارای ریشهء
geniculate
دارای زانویی
self abnegating
دارای کف نفس
quartziferous
دارای در کوهی
handy
<adj.>
دارای مزیت
low-spirited
دارای روحیه بد
adamantean
دارای تلئلو
accentual
دارای تاکید
straight line
دارای خط مستقیم
squib
دارای صدای فش فش
strontic
دارای استرونیوم
acetylate
دارای ریشهء
reboant
دارای واکنش
glary
دارای تشعشع
rattly
دارای صدای تق تق
febile
دارای حالت تب
far reaching
دارای اثرزیاد
basined
دارای ابگیر
sulfureous
دارای گوگرد
feldspathic
دارای فلدسپار
rarely beautiful
دارای زیبائی
low spirited
دارای روحیه بد
deficient
دارای کمبود
foliolate
دارای برگچه
silicifoeous
دارای در کوهی
legitimate
دارای حق مشروع
legitimated
دارای حق مشروع
legitimates
دارای حق مشروع
legitimating
دارای حق مشروع
rectilinear
دارای مسیرمستقیم
splashing
دارای ترشح
antithetic
دارای ضد ونقیض
flabby
دارای عضلات شل
artiodactylous
دارای سم شکافته
social minded
دارای افکاراجتماعی
splashy
دارای ترشح
artiodactyl
دارای سم شکافته
spiriferous
دارای عضومارپیچی
sonant
دارای اهنگ
antithetical
دارای ضد ونقیض
floaty
دارای اب نشین کم
aulait
دارای شیر
rifled
دارای خان
azotic
دارای ازت
fibrinous
دارای مودلیفی
aluminous
دارای زاج
amphibolic
دارای دو معنی
stannous
دارای قلع
sexagenary
دارای سن 06 تا96
spirituous
دارای الکل
shelterer
دارای حفاظ
short-range
دارای برد کم
short range
دارای برد کم
shoaly
دارای جاهای کم اب
backed
دارای پشت
stannic
دارای قلع
redundant
دارای اطناب
equivocal
دارای دومعنی
staminate
دارای جرثومه نر
arbitrative
دارای اختیارحکمیت
stilted
دارای چوب پا
melodic
دارای ملودی
muciferous
دارای مخاط
prerogative
دارای حق ویژه
prerogatives
دارای حق ویژه
divans
دارای دوفرفیت
salaried
دارای حقوق
divan
دارای دوفرفیت
monopetalous
دارای یک گلبرگ
monometallic
دارای یک فلز
formal
دارای فکر
keyed
دارای جاانگشتی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com