English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
empyreumatical دارای بوی سوخته
Other Matches
burned سوخته
charred سوخته
scorched سوخته
adust سوخته
empyreuma بوی سوخته
praline اجیل سوخته
praline بادام سوخته
parched with thirst تشنه سوخته
slag فلزنیم سوخته
burnt almond بادام سوخته
burned lime اهک سوخته
caramels قند سوخته
caramel قند سوخته
hard bake بادام سوخته
sugared almond یابادام سوخته
he suffered at the stake زنده سوخته شد
weatherbeaten آفتاب سوخته
To be rebuffed . دماغ سوخته شدن
burned rug قالی سوخته شده
to taste burnt مزه سوخته دادن
Sienna <adj.> <noun> رنگ قهوه ای سوخته
coke زغال سنگ سوخته
to smell something burning بوی سوخته شنیدن
empyreumatical مربوط ببوی سوخته
The light bulb has burned out. لامپ سوخته است
ivory black گرد سوخته استخوان
sunburn افتاب سوخته کردن
dander سوخته وخاکستر شده
cokes زغال سنگ سوخته
I can smell something burning. بوی سوخته می آید
burnt sacrifice قربانی سوخته یا سوختنی
He was snubbed . He drew blank. دماغ سوخته شد ( خیط وبور )
i smell something burning بوی چیز سوخته میشنوم
parch تفتیدن افتاب سوخته کردن
parches تفتیدن افتاب سوخته کردن
yorked توپزن سوخته و اخراج شده کریکت
caramelize بصورت قند سوخته درامدن یادراوردن
slivers دانههای خرج نیم سوخته بقایای باروت خرج
isobar دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
soft shelled دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
ringent دارای دهن باز دارای لبان برگشته
low tension دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
virile دارای نیروی مردی دارای رجولیت
galleried دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
acinaseous دارای تخم و بذر دارای تخمدان
gravel blind دارای چشم تار دارای دید کم
inconsumable سوخته نشدنی تمام نشدنی
outrigged دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
idiomorphic دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
isotropic solutions دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
end stopped دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
Indo-persian rug قالی هندی با طرح ایرانی [اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
monadelphous دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
off colored دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
polyisotopic دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
winy شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winey شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
pentadactyl دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
footy دارای پا
fraught with دارای
three legged دارای سه پا
trilinear دارای سه خط
three-legged دارای سه پا
bilabiate دارای دو لب
iodic دارای ید
odoriferous دارای بو
glochidiate دارای مو
low-spirited دارای روحیه بد
low spirited دارای روحیه بد
multiflorous دارای بیش از سه گل
multifid دارای چندشکاف
deficient دارای کمبود
synonymous دارای تشابه
synonymous دارای ترادف
deadbeats دارای سکون
portentous دارای فال بد
of that ilk دارای همان جا
multilineal دارای چندین خط
nucleate دارای هسته
pinnular دارای برگچه
nitrous دارای شوره
stannous دارای قلع
myrrhy دارای بوی مر
myrrhic دارای بوی مر
stilted دارای چوب پا
straight line دارای خط مستقیم
muciferous دارای مخاط
monandrous دارای یک شوهر
salaried دارای حقوق
miasmal دارای دمه بد بو
formal دارای فکر
splash دارای ترشح
unidirection دارای یک جهت
splashes دارای ترشح
splashing دارای ترشح
mammilate دارای پستان
magneto دارای مغناطیس
monatomic دارای یک جوهرفرد
prerogatives دارای حق ویژه
prerogative دارای حق ویژه
monopetalous دارای یک گلبرگ
swell butted دارای ته گنده
monometallic دارای یک فلز
strontic دارای استرونیوم
squibs دارای صدای فش فش
squib دارای صدای فش فش
melodious دارای ملودی
sulfureous دارای گوگرد
melodic دارای ملودی
monoclinal دارای یک شیب
energetic دارای انرژی
self abnegating دارای کف نفس
pseudonymous دارای تخلص
primiparous دارای یک اولاد
primipara دارای یک اولاد
shelterer دارای حفاظ
backed دارای پشت
prerogatived دارای حق ویژه
preemptor دارای حق شفعه
pre emptive دارای حق شفعه
shoaly دارای جاهای کم اب
equivocal دارای دومعنی
silicifoeous دارای در کوهی
pulsant دارای تپش
pulsatile دارای تپش
sabulous دارای شن ریزه
rugose دارای رکه
rifled دارای خان
handy <adj.> دارای مزیت
sexagenary دارای سن 06 تا96
reversioner دارای حق رجوع
reboant دارای واکنش
short-range دارای برد کم
short range دارای برد کم
rarely beautiful دارای زیبائی
quartziferous دارای در کوهی
social minded دارای افکاراجتماعی
sonant دارای اهنگ
spiriferous دارای عضومارپیچی
staminate دارای جرثومه نر
petiolated دارای دمگل
rattly دارای صدای تق تق
stannic دارای قلع
petiolate دارای دمگل
pelliculate دارای پوسته
weighted دارای وزن
redundant دارای اطناب
papillose دارای برامدگی
palmy دارای نخل
overbusy دارای کارزیاد
pileate دارای کلاهک
legitimate دارای حق مشروع
miasmatic دارای دمه بد بو
spirituous دارای الکل
polygamous دارای چند زن
plumose دارای دسته پر
splashy دارای ترشح
flabby دارای عضلات شل
rectilinear دارای مسیرمستقیم
pinnular دارای بالچه
legitimating دارای حق مشروع
legitimates دارای حق مشروع
legitimated دارای حق مشروع
deadbeat دارای سکون
floaty دارای اب نشین کم
basined دارای ابگیر
bicentric دارای دومرکز
bichrome دارای دو رنگ
dyslogistic دارای خاطرات بد
double tongued دارای دوقول
dolose دارای قصدجرم
bimolecular دارای دوملکول
bimorphemic دارای دوشکل
bimotored دارای دوموتور
binaural دارای دو گوش
binocular دارای دو چشم
binuclear دارای دو هسته
binucleate دارای دو هسته
azotic دارای ازت
entitative دارای وجودخارجی
aluminous دارای زاج
amphibolic دارای دو معنی
fibrinous دارای مودلیفی
feldspathic دارای فلدسپار
febile دارای حالت تب
far reaching دارای اثرزیاد
antithetic دارای ضد ونقیض
antithetical دارای ضد ونقیض
arbitrative دارای اختیارحکمیت
artiodactyl دارای سم شکافته
artiodactylous دارای سم شکافته
aulait دارای شیر
cloven foot دارای پا یا سم شکافته
binucleated دارای دو هسته
bipartite دارای دوقسمت
calcic دارای اهک
diandrous دارای دوپرچم
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com