Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
fortis
دارای تلفظ شدید همراه بابازدم قوی
Other Matches
well-spoken
دارای تلفظ خوب
well spoken
دارای تلفظ خوب
tonemic
دارای تلفظ مشابه
lenis
دارای تلفظ نرم رقیق
tongue-twisters
کلمه یا عبارت دارای تلفظ دشوار
tongue-twister
کلمه یا عبارت دارای تلفظ دشوار
tongue twister
کلمه یا عبارت دارای تلفظ دشوار
fanatic
دارای احساسات شدید
pathetic
دارای احساسات شدید
hyperirritable
دارای حساسیت شدید
fanatics
دارای احساسات شدید
fanatical
دارای احساسات شدید
candescent
دارای تشعشع یاگرمای شدید
hysteric
دارای هیجان شدید یاهیستری
fiend
دارای احساسات شدید
[دیوانه وار مشتاق یا علاقه مند]
attachment
فایل نام دارای که همراه یک پیامیست الکترونیکی ارسال میشود
spoonerism
اشتباه در تلفظ حروف تعویض حروف در تلفظ برحسب تصادف
attributing
هر فایلی همراه با مجموعهای از دادههای کنترلی که توابع و خصوصیات خاصی از فایل را کنترل می کنند همراه است
attributes
هر فایلی همراه با مجموعهای از دادههای کنترلی که توابع و خصوصیات خاصی از فایل را کنترل می کنند همراه است
attribute
هر فایلی همراه با مجموعهای از دادههای کنترلی که توابع و خصوصیات خاصی از فایل را کنترل می کنند همراه است
fervour
حرارت شدید اشتیاق شدید
fervor
حرارت شدید اشتیاق شدید
peer to peer network
شبکه همراه به همراه
pronunciation
تلفظ
accents
تلفظ
cacoepy
تلفظ بد
pronunciations
تلفظ
accent
تلفظ
accenting
تلفظ
pronouncing
تلفظ
accented
تلفظ
enunciates
تلفظ کردن
enunciating
تلفظ کردن
pronounceable
قابل تلفظ
laissez aller
تلفظ به فرانسه
enounce
تلفظ کردن
lam dacism
تلفظ حرف
vocalization
تلفظ صوتی
pronounce
تلفظ کردن
velarization
تلفظ کامی
mispronounciation
تلفظ نادرست
orthoepist
درست تلفظ کن
enunciate
تلفظ کردن
enunciated
تلفظ کردن
pronounces
تلفظ کردن
pronouncing
تلفظ دار
mispronunciations
تلفظ نادرست
tunes
لحن تلفظ
tune
لحن تلفظ
mispronunciations
تلفظ غلط
mispronunciation
تلفظ غلط
mispronunciation
تلفظ نادرست
aspirations
تلفظ حرف H ازحلق
aspiration
تلفظ حرف H ازحلق
mispronouncing
غلط تلفظ کردن
anglicising
بطرزانگلیسی تلفظ کردن
anglicises
بطرزانگلیسی تلفظ کردن
anglicised
بطرزانگلیسی تلفظ کردن
phonics
تلفظ وهجاهای کلمات
emphasised
باقوت تلفظ کردن
tolay street on
باتکیه تلفظ کردن
intonations
طرز قرائت تلفظ
intonation
طرز قرائت تلفظ
anglicize
بطرزانگلیسی تلفظ کردن
emphasized
باقوت تلفظ کردن
enouce
تلفظ کردن افهارکردن
emphasizes
باقوت تلفظ کردن
aspirating
بانفس تلفظ کردن
zee
تلفظ امریکایی حرف Z
zed
تلفظ انگلیسی حرف Z
emphatic
باقوت تلفظ شده
anglicization
تلفظ یا نوشتن بطرزانگلیسی
emphasize
باقوت تلفظ کردن
aspirates
بانفس تلفظ کردن
emphasising
باقوت تلفظ کردن
enunciation
تلفظ واضح و روشن
diction
تلفظ واضح و روشن
anglicized
بطرزانگلیسی تلفظ کردن
anglicizes
بطرزانگلیسی تلفظ کردن
emphasises
باقوت تلفظ کردن
anglicizing
بطرزانگلیسی تلفظ کردن
aspirate
بانفس تلفظ کردن
emphasizing
باقوت تلفظ کردن
sigmatismus lateralis
تلفظ کناری حرف " س "
orthoepic
وابسته به تلفظ درست
orthoepy
فن درست تلفظ کردن
sibilation
تلفظ بشکل حرف " س "
mispronounce
غلط تلفظ کردن
accentuating
با تکیه تلفظ کردن
accentuates
با تکیه تلفظ کردن
accentuated
با تکیه تلفظ کردن
accentuate
با تکیه تلفظ کردن
sibilate
مانندحرف " س " تلفظ کردن
burrs
غلیظ تلفظ کردن
sigmatism
تلفظ نادرست حرف " س "
burring
غلیظ تلفظ کردن
burred
غلیظ تلفظ کردن
burr
غلیظ تلفظ کردن
lisp
شل وسرزبانی تلفظ کردن
lisped
شل وسرزبانی تلفظ کردن
jaw breaking
دشوار برای تلفظ
lisps
شل وسرزبانی تلفظ کردن
cacology
تلفظ یا انشاء غلط
mispronounces
غلط تلفظ کردن
mispronounced
غلط تلفظ کردن
lisping
شل وسرزبانی تلفظ کردن
intonate
با لحن خاصی تلفظ کردن
vocalize
تلفظ کردن تشکیل دادن
articulation
تلفظ شمرده طرز گفتار
sigmatismus adentalis
تلفظ روی دندانی حرف " س "
sigmatismus interdentalis
تلفظ میان دندانی حرف " س "
velarize
حروف را از کام تلفظ کردن
Your pronunciation is good.
تلفظ شما خوب است.
isobare
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
cementitious
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
orthoepist
کسیکه با تلفظ درست چیز میخواند
slobbered
تلفظ کلمات با جاری ساختن اب دهان
extends
مجموعهای از حروف خاص که حاوی تلفظ ها
How do you pronounce
[say]
that
[this]
word?
این واژه چه جور تلفظ می شود؟
phonrtic drill
مشتق تلفظ ازروی صدای حروف
slobbers
تلفظ کلمات با جاری ساختن اب دهان
phonemics
علم شناسایی تلفظ کلمات وصداها
extending
مجموعهای از حروف خاص که حاوی تلفظ ها
jaw breaker
سنگ شکن کلمهای که تلفظ ان دشواراست
diphthongize
تلفظ کردن دو صدای جداگانه در یک وهله
slobber
تلفظ کلمات با جاری ساختن اب دهان
etacism
تلفظ e یونانی مانند a انگلیسی در emal
slobbering
تلفظ کلمات با جاری ساختن اب دهان
extend
مجموعهای از حروف خاص که حاوی تلفظ ها
phonetics
مبحث تلفظ صوتی حرف وکلمات
ringent
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
lection
اختلاف معنی یا تلفظ یک کلمه بامتن چیزی
fricative
تلفظ شده با اصطکاک نفس ووقفه تنفس
labiovelar
تلفظ شده بوسیله گرد کردن لبها
rough breathing
که دردستوریونانی تلفظ شدن حرف اول را می رساند
smooth breathing
که دردستوریونانی عدم تلفظ حرف اول رامیرساند
syllabary
جدول راهنمای تلفظ هجاهای مقطع کلمات
slide
تبدیل تلفظ حرفی به حرف دیگری لغزنده
slides
تبدیل تلفظ حرفی به حرف دیگری لغزنده
velarization
تلفظ حرف بوسیله قراردادن زبان برپشت سقف
aspirates
حرف H اول کلمهای را بطور حلقی تلفظ کردن
labialism
حالت حروفی که با لب تلفظ می شوند تمایل بتلفظ باصداهابا لب
toneme
لفظی که درالسنه اهنگی تلفظ خاصی داشته باشد
aspirate
حرف H اول کلمهای را بطور حلقی تلفظ کردن
aspirating
حرف H اول کلمهای را بطور حلقی تلفظ کردن
towering
شدید
extensive
شدید
drastic
شدید
diametric
شدید
stalwart
شدید
drastically
شدید
vigorous
شدید
strenuous
شدید
sweltering
شدید
stalwarts
شدید
diametrical
شدید
intense
شدید
tougher
شدید
tough
شدید
intensive
شدید
acute
شدید
severer
شدید
severe
شدید
severest
شدید
grievous
شدید
rugged
شدید
draconic
شدید
vehemently
شدید
vehement
شدید
violent
شدید
toughest
شدید
sopping
شدید
raging
شدید
forcible
شدید
high wrought
شدید
incontrollable
شدید
two fisted
شدید
climacteric
<adj.>
شدید
inclement
شدید
rigorous
شدید
hyperpyrexia
تب شدید
keenest
شدید
boisterous
شدید
keen
شدید
slashing
شدید
gravel blind
دارای چشم تار دارای دید کم
acinaseous
دارای تخم و بذر دارای تخمدان
low tension
دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
galleried
دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
virile
دارای نیروی مردی دارای رجولیت
transliteration
نقل عین تلفظ کلمه یا عبارتی از زبانی بزبان دیگر
impetuous
تند و شدید
exquisite
شدید سخت
rain shower
باران شدید
hyperinflation
تورم شدید
vehemence
غضب شدید
rumbustious
سخت شدید
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com