Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (14 milliseconds)
English	Persian
hypersensitive	دارای حساسیت فوق العاده خیلی حساس
Other Matches
hyperirritability	حساسیت واستعداد تحریک فوق العاده
supersensitive	فوق العاده حساس
supersensitive	ماسوره یا مین فوق العاده حساس
skinless	خیلی حساس
pixilated	خیلی حساس
overstrung	خیلی حساس
senseful	خیلی حساس
hypergolic fuel	سوخت خیلی حساس به اشتعال
sensitive	دارای حساسیت
allergic	دارای حساسیت به
hyperirritable	دارای حساسیت شدید
actinautographic	دارای حساسیت در مقابل نور
photosensitive	دارای حساسیت نسبت به نور
middlemen	دستگاههای فرکانس خیلی بالا یا فوق العاده زیادمخصوص رهگیری هوایی
middleman	دستگاههای فرکانس خیلی بالا یا فوق العاده زیادمخصوص رهگیری هوایی
tentacular	دارای شاخک حساس
tender minded	دارای فکر حساس
stenotopic	دارای حساسیت اندک نسبت به تغییر محیط
class conscious	دارای حساسیت وتعصب نسبت بطبقه اجتماعی خود
class-conscious	دارای حساسیت وتعصب نسبت بطبقه اجتماعی خود
class-consciousness	دارای حساسیت وتعصب نسبت بطبقه اجتماعی خود
daimon	خدایی که دارای قوه خارق العاده بوده دیو
daemon	خدایی که دارای قوه خارق العاده بوده دیو
superfluid	جسم یامایع دارای قدرت هدایت فوق العاده
superfine	دارای دانههای خیلی ریز
brut	دارای مقدار خیلی کمی الکل
electrosensitive printer	چاپگر حساس الکترونیکی چاپگر با حساسیت الکترونیکی
demons	خدایی که دارای قوه خارق العاده بوده دیو.دیو
demon	خدایی که دارای قوه خارق العاده بوده دیو.دیو
blockbuster	بمب دارای قدرت تخریبی زیاد شخص یاچیز خیلی موثر وسخت
blockbusters	بمب دارای قدرت تخریبی زیاد شخص یاچیز خیلی موثر وسخت
tentacle	شاخک حساس ریشه حساس
tentacles	شاخک حساس ریشه حساس
sensitive to corrosion	حساس در برابر زنگ زدگی حساس در برابر خوردگی
field allowance	فوق العاده ماموریت رزمی فوق العاده جنگی
she has a well poised head	وضع سرش در روی بدنش خیلی خیلی خوش نما است
paint oneself into a corner <idiom>	گرفتارشدن درشرایط خیلی بدو رهایی آن خیلی سخت است
go great guns <idiom>	موفقیت آمیز،انجام کاری خیلی سریع یا خیلی سخت
i am very keen on going there	من خیلی مشتاقم انجا بروم خیلی دلم میخواهد به انجابروم
microfilmed	فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilms	فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilm	فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilming	فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
gradient circuit	مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
sottovoce	صدای خیلی یواش اهنگ خیلی اهسته
very low frequency	فرکانس خیلی کم در ارتفاع خیلی پایین
ponderous	خیلی سنگین خیلی کودن
rattling	خیلی تند خیلی خوب
sensitiveness	حساسیت
friction	حساسیت
frictions	حساسیت
liking	حساسیت
sensitivity	حساسیت
allergies	حساسیت
allergy	حساسیت
impressibility	حساسیت
elasticity	حساسیت
sensibilities	حساسیت
sensibility	حساسیت
sensitivities	حساسیت
sensitometer	حساسیت
susceptivity	حساسیت
sinsitivity	حساسیت
emergencies	خیلی خیلی فوری
emergency	خیلی خیلی فوری
differential sensitivity	حساسیت افتراقی
dynamic sensitivity	حساسیت دینامیک
light sensitive	با حساسیت نوری
hyposensitize	عدم حساسیت
hypersensitivity	حساسیت شدید
increase in sensitivity	افزایش حساسیت
responsively	با تاثر یا حساسیت
inelasticity	عدم حساسیت
keenness	ذکاوت حساسیت
impassibility	عدم حساسیت
allergy	حساسیت [پزشکی]
sensitivity	میزان حساسیت
desensitization	حساسیت زدایی
sensitivities	میزان حساسیت
absolute sensitivity	حساسیت مطلق
static sensitivity	حساسیت استاتیک
photosensitivity	حساسیت به نور
price elasticity	حساسیت قیمت
allergic	وابسته به حساسیت
protopathic sensitivity	حساسیت ابتدایی
hyperesthesia	فزونی حساسیت
hyperesthesia	ازدیاد حساسیت
luminous sensitivity	حساسیت نوری
sensitivity training	حساسیت اموزی
sentience	حساسیت جسمانی
terminal sensitivity	حد بیشینه حساسیت
coefficient of elasticity	ضریب حساسیت
coloring sensitive	حساسیت رنگ
sensitivity ratio	نسبت حساسیت
measuring sensitivity	حساسیت سنجش
hyperaesthesia	ازدیاد حساسیت
stress testing	تست حساسیت
spectral sensitivity characteristic	مشخصه حساسیت مرئی
somesthesis	حساسیت به حسهای بدنی
sensitivity training group	گروه حساسیت اموزی
hayfever [med.]	حساسیت فصلی [پزشکی]
hay fever [med.]	حساسیت فصلی [پزشکی]
pollinosis [med.]	حساسیت فصلی [پزشکی]
intermediate frequency sensitivity	حساسیت فرکانس میانی
anti-histamines	داروی ضد حساسیت یا آلرژی
static luminous sensitivity	حساسیت نوری استاتیک
allergic rhinitis [med.]	حساسیت فصلی [پزشکی]
pollenosis [med.]	حساسیت فصلی [پزشکی]
allergies	حساسیت نسبت بچیزی
antihistamines	داروی ضد حساسیت یا آلرژی
allergy	حساسیت نسبت بچیزی
dynamic luminous sensitivity	حساسیت نوری دینامیک
t group	گروه حساسیت اموزی
systematic desensitization	حساسیت زدایی منظم
measuring sensitivity	حساسیت اندازه گیری
gravimeter	حساسیت سنج وزن
neurasthenia	سر درد و حساسیت بی مورد
mouse	مقابل حساسیت Mouse
k tungsten sensitivity	حساسیت تنگستن در 4582کلوین
exquisiteness	حساسیت نازکی طبع
mouses	مقابل حساسیت Mouse
anti-histamine	داروی ضد حساسیت یا آلرژی
jumpiness	حالت بیقراری حساسیت
current sensitivity of a crystal rectifi	حساسیت یکسوکننده بلورین
sensibility to praise	حساسیت نسبت به ستایش
thermotropism	حساسیت نسبت به گرما
jim dandy	ادم خیلی شیک چیز خیلی شیک
allergen	مادهای که باعث حساسیت میشود
notche sensitivity index	ضریب حساسیت در مقابل شیار
looks	زمان حساسیت مدار مین
esthesia	فرفیت احساس و ادراک حساسیت
coarse mine	نوعی مین دریایی با حساسیت کم
acroesthesia	افزایش حساسیت اعضای انتهایی
photosensitize	نسبت بنور حساسیت پیداکردن
looked	زمان حساسیت مدار مین
atmosphere related syndrome [ARS]	حساسیت به تغییرات هوا [پزشکی]
hyperesthesia	حساسیت شدید در یک ناحیه بدن
sensitometry	اندازه گیری حساسیت چشم
color blind	فاقد حساسیت نسبت برنگ
meteoropathy	حساسیت به تغییرات هوا [پزشکی]
look	زمان حساسیت مدار مین
allergy	حساسیت نسبت به چیزی [پزشکی]
diathesis	تمایل یا حساسیت نسبت به چیزی
isobare	دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars	دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar	دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
tone-deaf	فاقد حساسیت نسبت به اهنگ موسیقی
sensitivity analysis	تحلیل حساسیت در برنامه ریزی خطی
tinged with cnvy	حساسیت امیز توام بارشک یاحسادت
photosensitize	بوسیله نور به چیزی حساسیت دادن
tone deaf	فاقد حساسیت نسبت به اهنگ موسیقی
soft shelled	دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious	دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
key <adj.>	حساس
thin skinned	حساس
alive	حساس
sensitive	حساس
susceptive	حساس
techy	حساس
elastic demand	حساس
sharp nosed	حساس
sensitive clay	رس حساس
sensate	حساس
sensor	حساس
sentimental	حساس
ticklish	حساس
delicate	حساس
vigilant	حساس
elastic	حساس
supersensitive	حساس
feisty	حساس
prominent	حساس
activator	حساس گر
acute	حساس
exquisite	حساس
critical	حساس
tender	حساس
tendered	حساس
tenderest	حساس
tendering	حساس
passible	حساس
hyposensitize	کم شدن حساسیت نسبت به بعضی مواد موجدحساسیت
mantoux test	ازمایش درجه حساسیت شخص نسبت به میکرب سل
ringent	دارای دهن باز دارای لبان برگشته
tenderize	حساس کردن
tenderized	حساس کردن
supersensitive	فوق حساس
gleg	حساس باهوش
tenderizes	حساس کردن
insensitive	غیر حساس
tenderizing	حساس کردن
insensitivity	غیر حساس
feelingly	بطور حساس
mimosa	گیاه حساس
starkest	حساس سفت
tendering	حساس بودن
sensitively	بطور حساس
insensible	غیر حساس
tenderest	حساس بودن
tendered	حساس بودن

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com