Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
mixtilineal
دارای خطهای راست و کج مختلط الخطوط
Other Matches
rectilineal
دارای خطهای راست
orthotropous
دارای تخمک راست راست اسه
opisometer
الت پیمایش خطهای خمیده که دارای چرخی است و ان چرخ روی پیچی می غلتد
co-ed
دختری که دردبیرستان یادانشکده مختلط تحصیل میکند وابسته به مدارس مختلط پسرودختر
co-eds
دختری که دردبیرستان یادانشکده مختلط تحصیل میکند وابسته به مدارس مختلط پسرودختر
co ed
دختری که دردبیرستان یادانشکده مختلط تحصیل میکند وابسته به مدارس مختلط پسرودختر
strigose
دارای کرک وابریشمهای راست
dexiotropous
واقع در طرف راست بکار برندهء دست راست راست دست
dexiotropic
واقع در طرف راست بکار برندهء دست راست راست دست
retrace lines
خطهای بازگشتی
adjacent lines
خطهای مجاور
return lines
خطهای بازگشتی
active lines
خطهای فعال
handlines
خطهای کف دست
to draw parallels
خطهای موازی کشیدن
papillary lines
خطهای برجسته انگشتها
attention to port
احترام به سمت چپ یا راست کشتی افراد نظر به راست یاچپ ناو
The main road bears to the right.
این جاده اصلی به کمی راست
[مورب در سمت راست]
ادامه دارد.
bi directional
چاپگری که میتواند حروف را از چپ به راست و از راست به چپ با توجه به حرکت نوک به جلو و عقب روی صفحه چاپ کند.
To lead an idle life.
راست راست راه رفتن ( ول بیکار )
plain dealing
معامله راست حسینی راست باز
one two
ضربههای چپ و راست ضربه چپ با هوک راست
hatched moulding
گچ بری که عبارت است ازدورشته خطهای متوازی که همدیگر راقطع کر
polygram
طرح یانقشه که خطهای زیاد دران بکاربرده شده است
off
خارج از محدوده مدافع خط مربوط به سمت راست زمین کریکت سمت راست اسب مسیر خیس و کندکننده سرعت
half face
نیم به راست راست یانیم به چپ چپ
columnleft
فرمان ستون به چپ چپ یا به راست راست
to walk the chalk
بوسیله درست راه رفتن ازمیان خطهای گچ کشیده هوشیاری خود را ثابت کردن
bar code
دادهای که به صورت مجموعهای از خطهای چاپی با پهنای مختلف نمایش داده شده است
bar graphics
دادهای که به صورت مجموعهای از خطهای چاپی با پهنای مختلف نمایش داده شده است
bar codes
دادهای که به صورت مجموعهای از خطهای چاپی با پهنای مختلف نمایش داده شده است
point set curve
منحنی ایکه توسط یک سری ازپاره خطهای ترسیم شده میان نقاط تعریف میشود
underhook
گرفتن سر حریف با دست راست دست چپ زیر بازوی راست حریف قلاب و با حرکت قدرتی حریف را از بغل به روی تشک پرت کردن
mixes
مختلط
complexes
مختلط
complex
مختلط
combined
مختلط
farraginous
مختلط
mixed
مختلط
mix
مختلط
composite
مختلط
coeducational
مختلط
complex number
اعداد مختلط
coeducation
اموزش مختلط
composite
یکان مختلط
mixed goods
کالاهای مختلط
mixed government
حکومت مختلط
mixed economy
اقتصاد مختلط
mixed economies
اقتصاد مختلط
mixed strategy
استراتژی مختلط
medley
مختلط رنگارنگ
hybrid rocket
راکت مختلط
mixed system
نظام مختلط
complex admittance
گذرایی مختلط
complex circuit
مدار مختلط
medleys
مختلط رنگارنگ
mixed
یکان مختلط
complex power
توان مختلط
composite squadron
اسکادران مختلط
composite unit
یکان مختلط
omnibus test
ازمون مختلط
mixed reinforcement
تقویت مختلط
complex number
عدد مختلط
individual medley
شنای مختلط
mixed doubles
دونفره مختلط
complex impedance
ناگذرایی مختلط
right justify
هم تراز کردن از راست تنظیم کردن از راست
side step
فرمان یک قدم به چپ یا به راست برداشتن یک قدم به چپ یا به راست
versatile
متحرک متنوع و مختلط
multiple drill
تمرین چندکاره یا مختلط
mixed policy
بیمه نامه مختلط
mixed capitalism
سرمایه داری مختلط
coeducation
اموزش وپرورش مختلط
joint stock partnership
شرکت مختلط سهامی
symmetallism
سیستم دو فلزی مختلط
theory of functions of a complex variable
آنالیز مختلط
[ریاضی]
endowment assurance
بیمه عمر مختلط
complex number
عدد مختلط
[ریاضی]
individual medleyist
شناگر شنای مختلط
medleyist
شناگر شنای مختلط
z-plane
صفحه مختلط
[ریاضی]
complex plane
صفحه مختلط
[ریاضی]
medleys
قطعه موسیقی مختلط
Complex analysis
آنالیز مختلط
[ریاضی]
assemblage of Order
ستون بندی مختلط
medley
قطعه موسیقی مختلط
limited partnership
شرکت مختلط غیر سهامی
Eurasian
از نژاد مختلط اروپایی واسیایی
medley
شنای مختلط 002 تا 004متر
complex conjugate
عدد مزدوج مختلط
[ریاضی]
complex analytic function
تابع تحلیلی
[مختلط]
[ریاضی]
hybrid propulation
نیروی پیش برنده مختلط
medleys
شنای مختلط 002 تا 004متر
Eurasians
از نژاد مختلط اروپایی واسیایی
guide left
فرمان نفر راهنما به راست یابه چپ فرمان نفر هادی به راست یا چپ
complex absolute value function
تابع مختلط قدر مطلق
[ریاضی]
mixed doubles
پینگ پنگ یاتنیس 2 نفره مختلط
limited partnership
شرکت مختلط غیر سهامی مضاربه
amerind
نژاد مختلط امریکایی و سرخ پوست یا اسکیمو
lingua francas
زبان امیخته با زبانهای دیگر گویش مختلط
lingua franca
زبان امیخته با زبانهای دیگر گویش مختلط
composite squadron
گردان سوار زرهی یا هلی کوپتر مختلط
inserted grouping
میدان دید مخلوط رادار منطقه کاوش مختلط
mixed school
اموزشگاه مختلط اموزشگاهی که پسران ودختران با هم درس می خوانند
scalar
متغیری که حاوی مقدار ثابت ونه نوع داده مختلط میباشد.
half left
فرمان نیم به چپ چپ یا نیم به راست راست
isobare
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
soft shelled
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
ringent
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
white with blue stripes
سفید با خطهای ابی سفید باراه راه ابی
virile
دارای نیروی مردی دارای رجولیت
low tension
دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
galleried
دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
acinaseous
دارای تخم و بذر دارای تخمدان
gravel blind
دارای چشم تار دارای دید کم
outrigged
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
medley relay
مسابقه شنای امدادی مختلط 4 در001 متر دو امدادی بامسافتهای مختلف
combined staff
ستاد مختلط ستاد متشکل از پرسنل نظامی چند کشور در عملیات
motley
مختلط لباس رنگارنگ دلقک ها لباس چهل تکه
combined arms army
ارتش مختلط ارتش متشکل از نیروهای مرکب
idiomorphic
دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
dextrogyrous
راست بر
erects
راست
dextrorotatory
راست بر
straightforward
راست
straightforward
رک سر راست
right back
بک راست
straighter
راست
truer
راست
true
راست
straightest
راست
truest
راست
right footed
راست پا
right face
به راست راست
candid
راست
pricking
راست
sheer
یک راست
erecting
راست
prick
راست
wrapover skirt
راست
wrapover dress
راست
four-square
رک و راست
plumply
سر راست
plain spoken
یر راست
forthrights
سر راست
up front
رک و راست
freehearted
رک و راست
uninhibited
رک و راست
wrapover top
راست
pricked
راست
turnabouts
به راست راست
wooden
راست
rectilineal
راست خط
erected
راست
plain dealing
راست
erect
راست
vertical beam
راست رو
turnabout
به راست راست
blankly
سر راست
vertically
راست
pricks
راست
upright
راست
right
راست
directly
سر راست
outspoken
رک و راست
bee line
خط راست
right turn
به راست راست
beeline
خط راست
righted
راست
straightish
سر راست
bolt upright
راست
straightish
راست
on end
راست
righting
راست
apeak
راست
straight
راست
isotropic solutions
دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
end stopped
دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
roll
انحراف به چپ یا راست
squared
راست حسینی
square
راست حسینی
verities
سخن راست
squares
راست حسینی
squaring
راست حسینی
simon pure
راست حسینی
prick eared
راست گوش
prink
راست کردن
rightmost
راست ترین
righty
راست دست
sincere
راست نما
ragged right
راست ناهموار
right justification
هم ترازی راست
ragged left alignment
هم ترازی راست
orthodoxy
راست دینی
straight stairs
پلکان راست
straight out
راست حسینی
erect
راست کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com