English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
vermiculate دارای خطوط موجی
Other Matches
stepped lines خطوط کنگره ای [خطوط شکسته] [در اطراف نگاره ها و اشکال فرش های هندسی باف و روستایی. گاه بجای استفاده از خطوط صاف از این خطوط استفاده می شود.]
sinuate دارای حاشیه موجی
sinuous دارای شیارهای موجی
crisfate دارای حاشیه موجی
repand دارای حاشیه موجی
rivulose دارای خطوط مارپیچی
actinoelectric اجسامی که دارای خاصیت تولید الکتریسیته در اثر تابش طول موجی متناسب با نورباشند
lineolate خط دار دارای خطوط ریز
lineolated خط دار دارای خطوط ریز
ring straked دارای خطوط گرد در روی بدن
ring streaked دارای خطوط گرد در روی بدن
granite paper کاغذی که دارای رشته ها و خطوط رنگارنگ میباشد
topographic map نقشه ایکه دارای خطوط ارتفاعی باشد
contour map نقشهای که دارای خطوط فاصل مشخصی باشد
thread دارای خطوط برجسته کردن حدیده وقلاویز کردن
threads دارای خطوط برجسته کردن حدیده وقلاویز کردن
Hanbel [نوعی گلیم مراکشی که صرفا جهت مفروش نمودن زمین بافته شده، و دارای خطوط موازی و رنگین با نقشه های پرکار می باشد.]
curvilineal دارای خطوط منحنی محدودبخطوط منحنی
isotherm خطوط هم حرارت خطوط متحدالحرارت اب دریا
isobars خطوط هم فشار خطوط متحدالفشار هوایی
isobar خطوط هم فشار خطوط متحدالفشار هوایی
isohaline خطوط هم نمک خطوط میزان منحنی نمایش غلظت نمک دریا
coragne line خطوط جذر و مد یکسان خطوط کشند یکسان
isobath خطوط میزان منحنی نقشه عمق نما خطوط میزان عمق
isotach خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
auxiliary contours خطوط میزان منحنی واسطه خطوط میزان منحنی تکمیلی
flecky موجی
wavelike موجی
sinuous موجی
flexural موجی
undulatory موجی
flexuose موجی
flexuous موجی
sinuate موجی
impedance level مقاومت موجی
waviness حالت موجی
cima گچ بری موجی
cyma گچ بری موجی
wave motion حرکت موجی
doucine گچ بری موجی
gorge [گچ بری موجی]
wave mecanics مکانیک موجی
wave function تابع موجی
corrugate موجی شدن
undulatory current جریان موجی
cyma گچ بری موجی
cyma recta موجی افتاده
sinuous flow جریان موجی
threads موجی کردن
radiant energy نیروی موجی
thread موجی کردن
sinuosity حرکت موجی
cyma reversa موجی جمع
steady state wave motion حرکت موجی پایا
schrodinger wave mechanics مکانیک موجی شرودینگر
ripple sort مرتب کردن موجی
undulation حرکت موجی زیروبم
half wave rectifier یکسوکننده نیم موجی
cymatium گچ بری موجی شکل
shell-shocked موجی- مبتلا بهاختلالاتناشیازجنگ
plungers موجی که ناگهان می شکند
plunger موجی که ناگهان می شکند
full wave rectifier یکسوکننده تمام موجی
waved موجی بودن موج زدن
rippling بطور موجی حرکت کردن
ripples بطور موجی حرکت کردن
rippled بطور موجی حرکت کردن
ripple بطور موجی حرکت کردن
waves موجی بودن موج زدن
waving موجی بودن موج زدن
corrugated iron اهن موجی یاچین دار
shouldered سمت موجی که هنوز نشکسته
shoulder سمت موجی که هنوز نشکسته
shoulders سمت موجی که هنوز نشکسته
undulaory موجی نوسانی موج نما
shouldering سمت موجی که هنوز نشکسته
spiller موجی که اهسته ویکنواخت می شکند
wave موجی بودن موج زدن
A wave of anger swept over the entire world . موجی از خشم دنیا را فرا گرفت
radiant flux درجه نشر و تراوش نیروی موجی
cosmic microwave radiation background زمینه تشعشعی میکرو موجی کیهانی
creese یکجور خنجر که تیغه ان موجی است
surge برق موجی از هوا تشکیل موج دادن
surges برق موجی از هوا تشکیل موج دادن
surged برق موجی از هوا تشکیل موج دادن
kymograph دستگاه ثبت نوسانات یا حرکات موجی مانند نبض
pitch دستور به وسیله صوتی موجی برای تغییر صورت با فاکتور خاصی
pitches دستور به وسیله صوتی موجی برای تغییر صورت با فاکتور خاصی
strigil برس یاماهوت پاکن مخصوص بدن یکرشته تزئینات موجی ساختمان
electromagnetic wave موجی که دراثر تاثیرشدت میدان الکتریسته و مغناطیسی یا تناوب همزمان برروی هم ایجاد میشود
isobar دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
tricked خطوط
tricking خطوط
trick خطوط
cotidal lines خطوط هم مد
cementitious دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
grid lines خطوط شبکه
line of communications خطوط مواصلات
flow lines خطوط جریان
cotidal lines خطوط مدیکسان
zigzags خطوط منکسر
line of flux خطوط قوا
absorption spectrum خطوط جذبی
isovent خطوط هم باد
leading فاصله خطوط
lines of communication خطوط مواصلاتی
symmetry lines خطوط تقارن
emission spectrum lines خطوط نشری
isostatic lines خطوط ایزواستاتیک
zigzag خطوط منکسر
absorption lines خطوط دراشامی
isocline خطوط هم شیب
dedicated lines خطوط اختصاصی
dark lines خطوط تاریک
isochromatique خطوط همرنگ
balmer lines خطوط بالمر
air way station خطوط هوایی
flowlines خطوط جریان
lines of force خطوط نیرو
lines of force خطوط قوا
line spacing فاصله خطوط
front lines خطوط مقدم
line to line fault تماس خطوط
fraunhofer lines خطوط فرانهوفر
extension lines خطوط دنباله
equipotential lines خطوط هم پتانسیل
outside lines خطوط حمله
closed traverse خطوط متقاطع
stream lines خطوط جریان
zigzagged خطوط منکسر
along line در امتداد خطوط
curvature lines خطوط منحنی
zigzagging خطوط منکسر
curvature lines خطوط مدور
line of induction خطوط القا
street railway خطوط تراموا
spectral lines خطوط طیفی
ringent دارای دهن باز دارای لبان برگشته
air line of communications خطوط مواصلات هوایی
open lines خطوط باز شطرنج
isohyetal map نقشه خطوط هم باران
river سفیدی بین خطوط
rivers سفیدی بین خطوط
cutting line of force قطع خطوط قوا
hoseline خطوط لوله لاستیکی
crawl trench خطوط رابط سنگرها
communications خطوط مواصلاتی ارتباطات
hypen ladder ردیف خطوط تیره
hypen ladder خطوط تیره نردبانی
contours خطوط کناره نما
advance of defensive line در جلو خطوط پدافندی
contour lines خطوط میزان منحنی
voltage between lines ولتاژ بین خطوط
inside lines خطوط حمله شمشیربازی
contours خطوط تراز زمین
phraseogram خط یا خطوط نماینده عبارات
sheetlines خطوط حاشیه نقشه
zigzag خطوط جناغی پیوسته
magnetic lines of force خطوط نیروی مغناطیسی
gules خطوط موازی عمودی
domestic air traffic خطوط هوایی داخلی
magnetic lines of force خطوط قوای مغناطیسی
grid interval فاصله خطوط شبکه
line of communications خطوط ارتباطی زمین
retrace blanking خاموشی خطوط بازگشتی
leased line network شبکه با خطوط استیجاری
trackage خطوط راه اهن
zigzags خطوط جناغی پیوسته
zigzagging خطوط جناغی پیوسته
zigzagged خطوط جناغی پیوسته
front lines خطوط جلو جبهه
collimate منطبق کردن خطوط
magnetic path مسیر خطوط قوا
magnetic line of force خطوط قوای مغناطیسی
dark line spectrum طیف خطوط تاریک
meridians خطوط نصف النهار
sheetlines خطوط کناره نقشه
contour interval فاصله خطوط واصل
diplomatics شناسایی خطوط باستانی
endline خطوط موازی با 04 مترفاصله
equal cost lines خطوط هزینه برابر
microwave transmission lines خطوط انتقال ریزموج
curvilinear ornament زینتکاری با خطوط خمیده
electric line of force خطوط نیروی برق
meridian خطوط نصف النهار
acinaseous دارای تخم و بذر دارای تخمدان
galleried دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
low tension دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
gravel blind دارای چشم تار دارای دید کم
virile دارای نیروی مردی دارای رجولیت
infiltrated در خطوط دشمن نفوذ کردن
ingrain خطوط وخالهای رنگارنگ کاغذدیواری
lightface حروفی که خطوط ان ریزوفریف باشد
boundry lines خطوط اطراف زمین والیبال
infiltrates در خطوط دشمن نفوذ کردن
magnetic path length طول مسیر خطوط قوا
lpm تعداد خطوط دردقیقه inutes
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com