Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
isotropic solutions
دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
Other Matches
isotropic
دارای خواص برابر از هرسو همگرای
cementitious
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
amphoteric
دارای خواص متضاد
oleaginous
دارای خواص روغن
papaverous
دارای خواص خشخاش
propertied
متمکن دارای خواص معین
isotropic
دارای خواص فیزیکی مشابه
actinic
دارای خواص پرتوافکنی مربوط به تاثیر شیمیایی
substantive
شبیه اسم دارای خواص اسم
of that ilk
دارای همان جا
of even date
دارای همان تاریخ
even
دارای همان تاریخ
isomeric
متشابه الترکیب دارای همان اجزا
attributes
خواص
properties
خواص
attributing
خواص
attribute
خواص
attributes
صفت خواص
intrinsic properties
خواص ذاتی
elastic properties
خواص ارتجاعی
product capabilities
خواص محصول
attributing
صفت خواص
attribute
صفت خواص
hydrological
وابسته به خواص اب
chemical properties
خواص شیمیایی
intensive properties
خواص شدتی
mechanical properties
خواص مکانیکی
property list
سیاهه خواص
bulk properties
خواص گروهی
collective properties
خواص کولیگاتیو
equipotent
دارای اثرات برابر
magnetics
علم خواص مغناطیسی
adhesion agent
ماده تشدیدکننده خواص
electro magnetism
برق و خواص مغناطیسی
partial molar properties
خواص جزیی مولی
acoustics
خواص صوتی ساختمان
properties of section
خواص مقاطع تیرها
general properties of bodies
خواص عمومی اجسام
isoperimetrical
دارای دوره یا محیطهای برابر
unsex
از خواص جنسی محروم کردن
pneumatics
علم خواص هوا و گاز
electro magnetism
تولید خواص مغناطیسی بوسیله
hydraulic
وابسته به مبحث خواص اب درحرکت
geophysical survey
مطالعه خواص فیزیکی زمین
electrokinetics
علم خواص برق متحرک
optics
علم مطالعه در خواص نور
electronography
ثبت خواص الکتریسته ساکن
isodose
دارای تابش یا اشعه برابر هم شعاع
physicochemical
وابسته به خواص فیزیکی وشیمیایی اجسام
to turn something
تغییر کردن در ظاهر یا خواص خود
actinology
دانشی که دران از خواص نورگفتگو میکند
electro statics
علم خواص الکتریک هنگام بیحرکتی
gyromagnetic
وابسته به خواص مغناطیسی جسم الکتریکی چرخنده
axiology
علم ارزش یا خواص ونوامیس ذاتی اجسام
atom
کوچکترین جزء یک عنصرکه خواص ان عنصر را داراباشد
atoms
کوچکترین جزء یک عنصرکه خواص ان عنصر را داراباشد
aircraft alternation
اصلاحات در خواص فیزیکی وخصوصیات پرواز هواپیما
pneumatology
روح شناسی علم خواص هواو گازها
metamerism
برابری در ترکیب و وزن ودگرگونی در خواص شیمیایی
hypersonic
دارای سرعتی پنج یا شش برابر امواج صوتی در فضا
Green tea is esteemed for its health-giving properties.
ارزش چای سبز در خواص سلامت بخش آن است.
miscibility
قابلیت امیختن و اختلاط بدون از دست دادن خواص خود
platinum metal
ترکیب نیکل و روی و مس که تا اندازهای خواص پلاتین راپیدا میکند
additives
مادهای که برای افزایش خواص مادهء دیگری به ان اضافه شود
additive
ماده ای که برای افزایش خواص مادهء دیگری به آن اضافه شود
epizootiology
علم مطالعه خواص و بوم شناسی و علل شیوع امراض حیوانی
epizoology
علم مطالعه خواص وبوم شناسی و علل شیوع امراض حیوانی
epizootology
علم مطالعه خواص و بوم شناسی و علل شیوع امراض حیوانی
charactristic curve
نموداری برای نمایش خواص نیروهای برا و پسای حاصل از یک ایرفویل
supernovas
ستاره دارای نور متغیری که روشنی اش صد میلیون برابر خورشید است .ابرنواختران
supernovae
ستاره دارای نور متغیری که روشنی اش صد میلیون برابر خورشید است .ابرنواختران
supernova
ستاره دارای نور متغیری که روشنی اش صد میلیون برابر خورشید است .ابرنواختران
color code
روشی برای مشخص کردن یک جسم یا خواص ان با استفاده از ترکیبات مختلف رنگها
epiphytology
علمی که درباره خواص و بوم شناسی وعلل شیوع امراض گیاهی بحث میکند
gestalt
معین بطوریکه اجزاء ان خواص مختصه خودراازطرح و یاشکلی که از این ترکیب بدست اید
isobare
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
soft shelled
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
ringent
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
isocratic
دارای اختیارات برابر که دران اختیارات سیاسی همه کس یکسان است
harmonics
مبحث مطالعه خواص ومختصات اصوات موسیقی مبحث الحان موزون همسازها
acinaseous
دارای تخم و بذر دارای تخمدان
gravel blind
دارای چشم تار دارای دید کم
low tension
دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
virile
دارای نیروی مردی دارای رجولیت
galleried
دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
outrigged
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
idiomorphic
دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
end stopped
دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
Indo-persian rug
قالی هندی با طرح ایرانی
[اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
polyisotopic
دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
monadelphous
دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
off colored
دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
same
یکنواخت همان چیز همان کار همان شخص
winey
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winy
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
pentadactyl
دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
around
در هرسو
round and round
از هرسو
right round
از هرسو
No sooner was he gone than he was kI'lled .
رفتن همان ( همانا ) وکشته شدن همان
three-legged
دارای سه پا
fraught with
دارای
odoriferous
دارای بو
three legged
دارای سه پا
footy
دارای پا
glochidiate
دارای مو
bilabiate
دارای دو لب
trilinear
دارای سه خط
iodic
دارای ید
fibrinous
دارای مودلیفی
vagility
دارای تحرک
viniferous
دارای شراب
rectilinear
دارای مسیرمستقیم
vagile
دارای تحرک
rifled
دارای خان
unipod
دارای یک پایه
unidirectional
دارای یک جهت
shoaly
دارای جاهای کم اب
dartrous
دارای تبخال
univalent
دارای یک فرفیت
entitative
دارای وجودخارجی
shelterer
دارای حفاظ
equivocal
دارای دومعنی
unifoliate
دارای یک برگ
short-range
دارای برد کم
backed
دارای پشت
floaty
دارای اب نشین کم
sexagenary
دارای سن 06 تا96
varietal
دارای تنوع
unifilar
دارای یک سیم یا نخ
foliolate
دارای برگچه
far reaching
دارای اثرزیاد
short range
دارای برد کم
feldspathic
دارای فلدسپار
febile
دارای حالت تب
flabby
دارای عضلات شل
redundant
دارای اطناب
zonate
دارای مدار
accredited
دارای اعتبارنامه
in power
دارای اختیارات
in force
دارای اعتبار
in flower
دارای شکوفه
myrrhic
دارای بوی مر
in defect
دارای کاستی
woolly headed
دارای سر پشمالو
rugose
دارای رکه
ill neighboured
دارای محیط بد
ill neighboured
دارای همسایه بد
preferable
دارای رجحان
humous
دارای موادالی
indued with charm
دارای فریبندگی
inflorescent
دارای گل اذین
iodous
دارای یود
invested with power
دارای اختیار
intercommunicate
دارای مراوده
allergic
دارای حساسیت به
zygomorphic
دارای تقارن
instinct with force
دارای زور
insectile
دارای حشره
innervate
دارای پی کردن
wordy
دارای اطناب
knobby
دارای برامدگی
musical
دارای اهنگ
musicals
دارای اهنگ
starchy
دارای نشاسته
windiness
دارای باد
homolographic
دارای قرینه
alcoholic
دارای الکل
low spirited
دارای روحیه بد
low-spirited
دارای روحیه بد
geniculate
دارای زانویی
weak sighted
دارای چشم کم سو
weak eyed
دارای چشم کم سو
warty
دارای زگیل
deficient
دارای کمبود
sabulous
دارای شن ریزه
wapper jawed
دارای ارواره کج
legitimate
دارای حق مشروع
legitimated
دارای حق مشروع
legitimates
دارای حق مشروع
legitimating
دارای حق مشروع
glanduliferous
دارای غد دکوچک
glary
دارای تشعشع
alcoholics
دارای الکل
monogamous
دارای یک همسر
monogamous
دارای یک زن یا یک شوهر
bigamous
دارای دو زن یا دو شوهر
hexameter
دارای شش وزن
whizzer
دارای صدای غژ
heterogamous
دارای مادگی ها
hearted
دارای قلب ...
haired
دارای موی ...
self abnegating
دارای کف نفس
squib
دارای صدای فش فش
squibs
دارای صدای فش فش
vivific
دارای حیات
unidirection
دارای یک جهت
bipartite
دارای دوقسمت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com