English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
solstitial دارای دوره تحول کوتاه
Other Matches
zinjanthropus شبه انسان دارای ابروی کوتاه و دندان اسیاب بزرگ دوره پلیستوسن سفلی
phases دوره تحول وتغییر
phase دوره تحول وتغییر
phased دوره تحول وتغییر
short period دوره کوتاه
short term دوره کوتاه
pulsed دوره کوتاه سطح ولتاژ
in the short term <adv.> برای دوره کوتاه مدت
pulse دوره کوتاه سطح ولتاژ
pulse اعمال ولتاژ با دوره کوتاه به یک مدار
pulsed اعمال ولتاژ با دوره کوتاه به یک مدار
hit دوره کوتاه اختلال در خط ارتباطی که باعث خرابی داده میشود
hitting دوره کوتاه اختلال در خط ارتباطی که باعث خرابی داده میشود
hits دوره کوتاه اختلال در خط ارتباطی که باعث خرابی داده میشود
four cycle دارای چهاردور یا دوره
isoperimetrical دارای دوره یا محیطهای برابر
shorthanded دارای دست کوتاه
In the short term, it may be wiser to sacrifice profit in favour of turnover. برای دوره کوتاه مدت مصلحت دیده می شود که سود را به نفع فروش فدا دهند.
homoecious دارای یک میزبان درتمام دوره زندگانی
platyrrhine دارای بینی پهن و کوتاه
woofer دارای صدای کوتاه و گرفته
orthocephalic دارای سر نسبتا کوتاه وصورت پهن
low browed پایین افتاده دارای سردر کوتاه
proceleusmatic foot وتدی که دارای چهار هجای کوتاه باشد.
proceleusmatic وتدی که دارای چهار هجای کوتاه باشد
dactyl کلمهای دارای سه هجا که هجای اول بلند و دو هجای بعدی ان کوتاه باشد
snub-nosed دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
snub nosed دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
pug nosed دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
cooling-off periods دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling-off period دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling off period دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
holocene وابسته به دوره زمین شناسی حاضر که ازپایان دوره پلیستوسن شروع میگردد
interregnums فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregnum فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregna فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
vicissitude تحول
transition تحول
transitions تحول
mutations تحول
sublation تحول
solstice تحول
mutation تحول
solstitium تحول
upheavals تحول
upheaval تحول
corn-effect ذرتی شدن فرش که در اثر پرداخت یا قیچی کردن نامناسب بوجود می آید و پرزهای فرش همگی دارای یک ارتفاع نبوده و ظاهر پرز فرش بلند و کوتاه می شود
short lunge نوعی سخمه کوتاه یا ضربه کوتاه در جنگ
blasts منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
blast منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
mutation تحول طغیان
heat of transformation گرمای تحول
transition time زمان تحول
transformism تحول گرایی
information revolution تحول اطلاعات
absorption transition تحول جذب
turn-offs نقطه تحول
computer revolution تحول کامپیوتر
isothermal process تحول همدما
turn off نقطه تحول
vicissitudinous تحول پذیر
mutations تحول طغیان
turn-off نقطه تحول
transition temperature دمای تحول
pseudomorphism تحول بشکل کاذب
landmark نقطه تحول تاریخ
landmarks نقطه تحول تاریخ
evolution تحول تکامل تدریجی
isothermal process تحول در دمای ثابت
transmogrification تغییر شکل تحول
turning points مرحله قاطع نقطه تحول
turning point مرحله قاطع نقطه تحول
upthrow بطرف بالاانداختن تحول شدید
basic relay post پایگاه مقدماتی تحویل و تحول بیماران
radicalism روش فکری مبنی بر اصلاح طلبی و تحول خواهی
communication security custodian مسئول شمارش و تحویل و تحول و نگهداری وسایل تامین مخابراتی
pantywaist شلوار کوتاه بچگانه که به بالاتنه لباسش تکمه میشود شلوار کوتاه
shorthorn جانور شاخ کوتاه نژاد گاو شاخ کوتاه شمال انگلیس
monofilament الیاف تک رشته بلند [این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
colporteur کتاب فروش دوره گرد فروشنده دوره گرد
light period دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
short quard سخمه گارد کوتاه در جنگ سرنیزه سخمه کوتاه
production cycle زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
handover تحویل و تحول کردن سیستم کنترل هواپیماها تحویل دادن
isobars دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
cementitious دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
ringent دارای دهن باز دارای لبان برگشته
plastic تغییر پذیر قابل تحول و تغییر
gravel blind دارای چشم تار دارای دید کم
acinaseous دارای تخم و بذر دارای تخمدان
low tension دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
virile دارای نیروی مردی دارای رجولیت
galleried دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
outrigged دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
hurdle step جهش کوتاه روی یک پا پیش از شیرجه جهش کوتاه پیش از پریدن از روی خرک
dynamic condition شرایط و مقتضیات پویای اقتصادی تغییر شرایط اقتصادی ناشی از تحول سلیقه تقاضا کنندگان وهزینه و مخارج تولید ونسبت جمعیت
semifinal مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
idiomorphic دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
linter ماشینی که پس از پاک کرن پنبه الیاف کوتاه چسبیده به تخم پنبه را میگیرد الیاف کوتاه پنبه که به تخم پنبه چسبیده است
end stopped دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
isotropic solutions دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
Indo-persian rug قالی هندی با طرح ایرانی [اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
periodicity دوره
eras دوره
epoch دوره
course : دوره
epochs دوره
courses : دوره
coursed : دوره
reviewal دوره
era دوره
careers دوره
he has run his race دوره
session دوره
terming دوره
sessions دوره
periphery دوره
pool دوره
cycles دوره
career دوره
careered دوره
felloe دوره
felly دوره
careering دوره
Ice Age دوره یخ
rims دوره
edges دوره
border دوره
bordered دوره
bordering دوره
pooled دوره
pools دوره
edge دوره
cycled دوره
outline دوره
outlined دوره
rim دوره
contemporary هم دوره
phase دوره
contemporaries هم دوره
phased دوره
phases دوره
set دوره
sets دوره
setting up دوره
outlining دوره
outlines دوره
cycle دوره
peripheries دوره
term دوره
rhythms دوره
rhythm دوره
perimeters دوره
perimeter دوره
periods دوره
to have ones fling دوره
rimless بی دوره
compass دوره
instar دوره
circuit دوره
circuits دوره
stadium دوره
stadia دوره
period دوره
one's d. دوره
termed دوره
stadiums دوره
monadelphous دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
polyisotopic دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
off colored دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
the iron age دوره بی رحمی
cycled دوره گردش
rimmed دوره دار
ages دوره عصر.
termed دوره انتصاب
senescence دوره سالخوردگی
hucksters دوره گرد
huckster دوره گرد
cycle دوره گردش
revolutions یک دوره کامل
stretches خط ممتد دوره
revolution یک دوره کامل
terming دوره انتصاب
tempering cycle دوره بازپخت
term of maintenance دوره نگاهداری
quadrennium دوره چهارساله
transition period دوره گذار
itinerant دوره گرد
meeting یک دوره مسابقه
meetings یک دوره مسابقه
strolling دوره گرد
puerperium دوره نفاس
transition period دوره انتقال
to serve apprenticeship دوره شاگردی
to run over دوره کردن
termtime دوره تصدی
termtime دوره تحصیلی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com