Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
cadaverous
دارای رنگ پریده و مرده
Other Matches
cadaveric
دارای رنگ مرده
necrotic
دارای بافت مرده یااستخوان فاسد
stillbirths
زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
keb
میشی که بره مرده انداخته یابره اش مرده است
stillborn
زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
stillbirth
زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
dog cheap
مفت مسلم بقیمت سگ مرده یاصاحب مرده
dead wool
پشم مرده
[که از بدن حیوان مرده یا ذبح شده توسط مواد شیمیایی جدا شده و خاصیت رنگ پذیری خوبی ندارد.]
whey faced
ادم رنگ پریده رنگ پریده
chipped
لب پریده
chipped
پریده
whey face
رنگ پریده
wan
رنگ پریده
luridly
رنگ پریده
lurid
رنگ پریده
pale
رنگ پریده
palest
رنگ پریده
ghastly
رنگ پریده
sallowish
رنگ پریده
pasty faced
رنگ پریده
paly
پریده رنگ
paler
رنگ پریده
pallid
رنگ پریده
off shade
رنگ پریده
wanly
رنگ پریده
chips
لپ پریده کردن یا شدن
pale
رنگ پریده شدن
blanches
رنگ پریده کردن
chip
لپ پریده کردن یا شدن
to look pale
رنگ پریده بودن
blanched
رنگ پریده کردن
whey face
ادم رنگ پریده
peaked
رنگ پریده نزار
palely
بطور رنگ پریده
pallidly
بطور رنگ پریده
palish
تا اندازهای رنگ پریده
palest
رنگ پریده شدن
paler
رنگ پریده شدن
blanch
رنگ پریده کردن
weather stained
هوا خورده ورنگ پریده
wanly
رنگ پریده شدن یا کردن
wan
رنگ پریده شدن یا کردن
The plate is chipped.
لبه بشقاب پریده است
colorless
رنگ پریده غیر جالب
colourless
رنگ پریده غیر جالب
blanch
رنگ پریده یاسفید شدن سفیدکردن
blanches
رنگ پریده یاسفید شدن سفیدکردن
blanched
رنگ پریده یاسفید شدن سفیدکردن
lifeless
مرده
his heart sank
دل مرده شد
vapid
مرده
deceased
مرده
extinct
مرده
one-man
یک مرده
one man
یک مرده
low-spirited
دل مرده
low spirited
دل مرده
in the dust
مرده
exanimate
مرده
at rest
مرده
six feet under
<idiom>
مرده
hearses
مرده کش
dead
مرده
hearse
مرده کش
defunct
مرده
isobars
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
death day
سال مرده
necrophagous
مرده خور
deadness
حالت مرده
cremation
مرده سوزانی
cremations
مرده سوزانی
exanimate
دل مرده وبیروح
playing dead
مرده نمایی
death watch
پاسبان مرده
dull finish
رخده مرده
necropsy
مرده نگری
lyke wake
پاسبانی مرده در شب
necrophobia
مرده هراسی
dead as a doornail
<idiom>
کاملا مرده
necrophilia
مرده گرایی
necrophagous
مرده خوار
death's head
جمجمه مرده
widowers
مرد زن مرده
widower
مرد زن مرده
necromania
مرده پرستی
dead storage
گنجایش مرده
non productive time
زمان مرده
murrain
گوشت مرده
dead as a d.
بکلی مرده
morgue
مرده خانه
morgues
مرده خانه
dead space
فضای مرده
dead soils
خاکهای مرده
dead storage
حجم مرده
dead time
زمان مرده
autopsy
تشریح مرده
parted
درگذشته مرده
necrolatry
مرده پرستی
stillbirth
مرده زاد
autopsies
تشریح مرده
stillbirths
مرده زاد
out of play
توپ مرده
dead load
بار مرده
deadball
توپ مرده
dead volume
حجم مرده
dead ball
توپ مرده
reliquiae
مرده ریگ
time lags
زمان مرده
death feigning
مرده نمایی
swells
موج مرده
death masks
قیافه مرده
still born
مرده بدنیاامده
swelled
موج مرده
living corpse
مرده متحرک
pah
مرده شور
swell
موج مرده
air slaked lime
اهک مرده
resurrection man
مرده دزد
death mask
قیافه مرده
dead rise
فاصله مرده
inhumationist
مرده خاک کن
slaked lime
اهک مرده اهک مرده
idle wire
سیم مرده
saprophage
مرده خوار
resurrectionist
مرده دزد
time lag
زمان مرده
defunct
مرده درگذشته
down with him
مرده باد
blate
روح مرده
dull finish
کالیبر مرده
idle turn
کلاف مرده
ground swell
موج مرده
dead band
نوار مرده
cementitious
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
ringent
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
plague on it
مرده شورش ببرد
protoxlead
سنگ مرده مرتک
sloughy
شبیه پوست مرده
back lash eliminator
تعادل در مسیر مرده
inheritances
مرده ریگ وراثت
funeral home
مرده شوی خانه
autopsy
تشریح نسج مرده
eloge
ستایش شخص مرده
aeropause
منطقه جوی مرده
necromimesis
خود مرده انگاری
death mask
ماسک صورت مرده
mortuary
مرده شوی خانه
mortuaries
مرده شوی خانه
he seems to have died
ازقرارمعلوم مرده است
blast it
مرده شورش را ببرد
death masks
ماسک صورت مرده
d. paleness
رنگ ارام مرده
cirerar yurn
فرف خاکستر مرده
inheritance
مرده ریگ وراثت
Speak well of the dead .
<proverb>
پشت سر مرده بد نگو.
sequestrum
قسمت بافت مرده
still born
مرده زاییده شده
balefire
اتش مرده سوزانی
time lags
فاصله زمانی مرده
He is not dead by any chance , is he ?
نکند مرده باشد ؟
gralloch
احشای گوزن مرده
time lag
فاصله زمانی مرده
autopsies
تشریح نسج مرده
dead-house
مرده شوی خانه
departed
مرده درگذشته مرحوم
To be crazy about agirl .
کشته مرده دختری بودن
deathy
مرگ نما مرده وار
palling
تابوت محتوی مرده حائل
palls
تابوت محتوی مرده حائل
prosector
تشریح کننده بدن مرده
pall
تابوت محتوی مرده حائل
palled
تابوت محتوی مرده حائل
natimortality
امار مرده زاییده شدگان
sciomantic
غیبگو از روی سایه مرده
heritage
مرده ریگ سهم موروثی
acinaseous
دارای تخم و بذر دارای تخمدان
gravel blind
دارای چشم تار دارای دید کم
galleried
دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
low tension
دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
virile
دارای نیروی مردی دارای رجولیت
under hatches
زیر عرشه دوراز نظر مرده
crematory
کورهای که لاشه مرده یااشغال را در ان می سوزانند
urns
گلدان یا فرف محتوی خاکستر مرده
ossuary
محل امانت گذاری استخوان مرده
ossuary
فرف مخصوص نگاهداری استخوانهای مرده
sciomacy
غیب گویی از روی سایه مرده
urn
گلدان یا فرف محتوی خاکستر مرده
wraith
روح مرده کمی قبل یا پس از مرگ
wraiths
روح مرده کمی قبل یا پس از مرگ
it is not true that he is dead
اینکه میگویند مرده است حق ندارد
funeral pyre
توده هیزم که مرده را روی ان میسوزانند
postmortem
مرده رامعاینه وکالبد شکافی کردن
f. pile or pyre
توده هیزم که مرده راروی ان میسوزانند
zombiism
اعتقاد به حلول و تجدید حیات جسمانی مرده
obsequial
وابسته به ایین تشیع جنازه باختم مرده
crematoria
کورهای که لاشه مرده یا اشغال را دران می سوزانند
crematorium
کورهای که لاشه مرده یا اشغال را دران می سوزانند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com