Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (22 milliseconds)
English
Persian
bedevil
دارای روح شیطانی کردن
bedevilled
دارای روح شیطانی کردن
bedevilling
دارای روح شیطانی کردن
bedevils
دارای روح شیطانی کردن
Other Matches
diabolize
کارهای شیطانی کردن
sinister
شیطانی
diabolic
شیطانی
devilment
شیطانی
diabolical
شیطانی
satanic
شیطانی
devilship
شیطانی
fiendish
شیطانی
diabolism
کارهای شیطانی
demonic
شیطانی دیوانه
devilment
وسوسهء شیطانی
demoniacal
شیطانی دیوی
demoniac
شیطانی دیوی
devilry
عمل شیطانی
deviltry
عمل شیطانی
frailest
سست در برابروسوسه شیطانی
frailer
سست در برابروسوسه شیطانی
frail
سست در برابروسوسه شیطانی
He is a naughty boy .
بچه شیطانی است
fool's cap
کلاه شیطانی مخصوص دلقک ها
foolscap
کلاه شیطانی مخصوص دلقک ها
diabol
کلمات پیشوندیست بمعنی "شیطان " و " شیطانی "
diabolo
کلمات پیشوندیست بمعنی "شیطان " و " شیطانی "
personate
خودرا بجای دیگری قلمداد کردن دارای شخصیت کردن
curbs
محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
curbing
محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
curbed
محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
curb
محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
grate
باشبکه مجهز کردن شبکه دارکردن دارای نرده وپنجره اهنی کردن
grates
باشبکه مجهز کردن شبکه دارکردن دارای نرده وپنجره اهنی کردن
grated
باشبکه مجهز کردن شبکه دارکردن دارای نرده وپنجره اهنی کردن
threads
دارای خطوط برجسته کردن حدیده وقلاویز کردن
thread
دارای خطوط برجسته کردن حدیده وقلاویز کردن
militarize
جنگ طلب کردن دارای روح نظامی کردن
incorporating
جادادن دارای شخصیت حقوقی کردن ثبت کردن
incorporates
جادادن دارای شخصیت حقوقی کردن ثبت کردن
incorporate
جادادن دارای شخصیت حقوقی کردن ثبت کردن
reman
دارای نفرات تازه کردن مردانگی کردن
edges
: دارای لبه تیز کردن تحریک کردن
edge
: دارای لبه تیز کردن تحریک کردن
isobars
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
cementitious
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
ringent
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
furnish
دارای اثاثه کردن مجهز کردن
furnishing
دارای اثاثه کردن مجهز کردن
fortifying
دارای استحکامات کردن تقویت کردن
furnishes
دارای اثاثه کردن مجهز کردن
catalyze
دارای اثرمجاورتی کردن تسریع کردن
fortify
دارای استحکامات کردن تقویت کردن
fortifies
دارای استحکامات کردن تقویت کردن
inflame
دارای اماس کردن ملتهب کردن
inflames
دارای اماس کردن ملتهب کردن
inflaming
دارای اماس کردن ملتهب کردن
innervate
دارای پی کردن
rampart
دارای استحکامات کردن
embrasures
دارای منفذ کردن
embrasure
دارای منفذ کردن
tinkling
دارای طنین کردن
zigzagged
دارای پیچ و خم کردن
personified
دارای شخصیت کردن
systemize
دارای همست کردن
nationalised
دارای ملیت کردن
tinkles
دارای طنین کردن
zigzagging
دارای پیچ و خم کردن
indexed
:دارای فهرست کردن
crenellate
دارای کنگره کردن
bodies
دارای جسم کردن
crenelate
دارای کنگره کردن
zigzag
دارای پیچ و خم کردن
gift
دارای استعداد کردن
personalize
دارای شخصیت کردن
insoul
دارای روح کردن
body
دارای جسم کردن
gifts
دارای استعداد کردن
fluoridate
دارای فلورید کردن
freckle
خال دارای کک مک کردن
castellate
دارای استحکامات کردن
personifying
دارای شخصیت کردن
personify
دارای شخصیت کردن
personifies
دارای شخصیت کردن
tinkled
دارای طنین کردن
tinkle
دارای طنین کردن
indexes
:دارای فهرست کردن
substantivize
دارای ماهیت کردن
nationalizes
دارای ملیت کردن
populates
دارای جمعیت کردن
vallum
دارای استحکامات کردن
nationalizing
دارای ملیت کردن
populating
دارای جمعیت کردن
potentialize
دارای استعداد کردن
vitaminize
دارای ویتامین کردن
ensoul
دارای روح کردن
varnishes
دارای فاهرخوب کردن
whipstitch
دارای مرز کردن
hydroxylate
دارای هیدروکسیل کردن
nationalize
دارای ملیت کردن
nitrogenize
دارای نیتروژن کردن
nationalising
دارای ملیت کردن
varnish
دارای فاهرخوب کردن
zigzags
دارای پیچ و خم کردن
varnished
دارای فاهرخوب کردن
varnishing
دارای فاهرخوب کردن
nationalises
دارای ملیت کردن
index
:دارای فهرست کردن
tooth
دارای دندان کردن
transistorize
دارای ترانسیتور کردن
populate
دارای جمعیت کردن
hydrogenate
دارای هیدروژن کردن
gravel blind
دارای چشم تار دارای دید کم
galleried
دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
low tension
دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
virile
دارای نیروی مردی دارای رجولیت
acinaseous
دارای تخم و بذر دارای تخمدان
prong
دارای چنگک یا چنگال کردن
panes
دارای جام شیشه کردن
flyspeck
دارای لکه مگس کردن
sanitate
دارای لوازم بهداشتی کردن
pane
دارای جام شیشه کردن
tat
دارای حاشیه توری کردن
rehabilitating
دارای امتیازات اولیه کردن
criss-crosses
دارای نقش چلیپایی کردن
wig
دارای گیس مصنوعی کردن
wigs
دارای گیس مصنوعی کردن
ravine
دارای دره تنگ کردن
methodize
دارای روش یاقاعدهای کردن
ravines
دارای دره تنگ کردن
criss-crossing
دارای نقش چلیپایی کردن
granulate
دارای ذرات ریز کردن
tongues
گفتن دارای زبانه کردن
prongs
دارای چنگک یا چنگال کردن
criss-crossed
دارای نقش چلیپایی کردن
fulcrum
دارای نقطه اتکاء کردن
to p a thing person with athing
کسی را دارای چیزی کردن
criss-cross
دارای نقش چلیپایی کردن
to p a thing for a person
کسی را دارای چیزی کردن
rehabilitated
دارای امتیازات اولیه کردن
hyphenate
بوسیله خط دارای فاصله کردن
rehabilitate
دارای امتیازات اولیه کردن
rehabilitates
دارای امتیازات اولیه کردن
reengine
دارای موتور تازه کردن
masterminds
دارای نبوغ فکری ابداع کردن
woof
پارچه کتانی دارای پود کردن
shoes
دارای کفش کردن نعل زدن به
motivating
تهییج کردن دارای انگیزه شده
russify
دارای عقاید وتمایلات روسی کردن
shoe
دارای کفش کردن نعل زدن به
shoeing
دارای کفش کردن نعل زدن به
masterminding
دارای نبوغ فکری ابداع کردن
mastermind
دارای نبوغ فکری ابداع کردن
masterminded
دارای نبوغ فکری ابداع کردن
motivate
تهییج کردن دارای انگیزه شده
motivated
تهییج کردن دارای انگیزه شده
motivates
تهییج کردن دارای انگیزه شده
retrench
دارای سنگر موقتی زیرزمینی کردن
bells
دارای زنگ کردن کم کم پهن شدن
bell
دارای زنگ کردن کم کم پهن شدن
woofs
پارچه کتانی دارای پود کردن
substantialize
دارای وجود خارجی کردن یاشدن
systemmatize
دارای روش یاقاعده کردن اسلوب دادن
systematize
دارای روش یا قاعده کردن اسلوب دادن به
outrigged
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
to piss off the wrong people
<idiom>
آدمهای دارای نفوذ و قدرت زیاد را عصبانی کردن
tackling
از عهده برامدن دارای اسباب و لوازم کردن بعهده گرفتن
tackle
از عهده برامدن دارای اسباب و لوازم کردن بعهده گرفتن
tackles
از عهده برامدن دارای اسباب و لوازم کردن بعهده گرفتن
tackled
از عهده برامدن دارای اسباب و لوازم کردن بعهده گرفتن
idiomorphic
دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
opalite
ترکیبی که دارای رنگهای مختلف بوده و برای براق کردن نمای اجری بکار میرود
end stopped
دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
isotropic solutions
دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
air condition
دارای دستگاه تهویه کردن تهویه کردن
Indo-persian rug
قالی هندی با طرح ایرانی
[اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
choke bore
روکشی برای سوراخ کردن یاتراش دادن داخل سیلندر که قسمت بالای ان دارای قطری کمتر از قطر اصلی سیلندرمیباشد
dovetailing
کام و زبانه دم فاختهای دارای کام وزبانه دم کبوتری جفت کردن
dovetails
کام و زبانه دم فاختهای دارای کام وزبانه دم کبوتری جفت کردن
dovetail
کام و زبانه دم فاختهای دارای کام وزبانه دم کبوتری جفت کردن
off colored
دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
monadelphous
دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
polyisotopic
دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
incrust
با قشر و پوست پوشاندن دارای پوشش سخت کردن قشر تشکیل دادن
tool
دارای ابزار کردن بصورت ابزار دراوردن
winey
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winy
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
frets
دارای نقشههای پیچ در پیچ کردن
fret
دارای نقشههای پیچ در پیچ کردن
pentadactyl
دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
corn-effect
ذرتی شدن فرش که در اثر پرداخت یا قیچی کردن نامناسب بوجود می آید و پرزهای فرش همگی دارای یک ارتفاع نبوده و ظاهر پرز فرش بلند و کوتاه می شود
odoriferous
دارای بو
glochidiate
دارای مو
bilabiate
دارای دو لب
footy
دارای پا
iodic
دارای ید
three-legged
دارای سه پا
three legged
دارای سه پا
trilinear
دارای سه خط
fraught with
دارای
tardier
دارای تاخیر
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com