Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (12 milliseconds)
English
Persian
triradiate
دارای سه شعاع
Search result with all words
actinoid
دارای شعاع مانند شعاع
isodose
دارای تابش یا اشعه برابر هم شعاع
Other Matches
point of no return
نقطه حداکثر شعاع عمل هواپیما اخرین حد شعاع عمل هواپیما
downstream radius of crest
شعاع انحنای ستیغ در پایاب شعاع انحنای ستیغ در پایین دست
beams
شعاع
beam
شعاع
ray
شعاع
rayless
بی شعاع
radius
شعاع
radius of curvature
شعاع خم
short-range
با شعاع عمل کم
radius of curvature
شعاع انحناء
radial of a well
شعاع یک چاه
radius of curvatupe
شعاع انحناء
radially
شعاع وار
radius of action
شعاع اثر
radiometer
شعاع سنج
radius
شعاع عملیات
radius of action
شعاع عمل
short range
با شعاع عمل کم
radius of a well
شعاع یک چاه
radius gage
شابلون شعاع
average radius
شعاع میانه
within a radius of .kilometre
تا شعاع 6 کیلومتر
covalent radius
شعاع کووالانسی
radiate
شعاع افکندن
radiates
شعاع افکندن
radiating
شعاع افکندن
stellate
شعاع دار
ionic ray
شعاع یونی
ionic radius
شعاع یونی
bohr radius
شعاع بور
image ray
شعاع تصویر
semidiameter
شعاع دایره
main beam
شعاع اصلی
average radius
شعاع میانگاه
effective radius
شعاع موثر
hydraulic radius
شعاع هیدرولیک
schwarzschild radius
شعاع شوارتزشیلد
electron beam
شعاع الکترون
light ray
شعاع نور
light beam
شعاع نور
corner radius
شعاع کنج
mean radius
شعاع میانه
nuclear radius
شعاع هسته
radius of intrados
شعاع درونسو
radius vector
شعاع حامل
radiated
شعاع افکندن
atomic radius
شعاع اتم
casualty radius
شعاع تلفات
gyoradius
شعاع چرخش
radius of gyration
شعاع چرخش
atomic radius
شعاع اتمی
short swing
پیچهای با شعاع کم
an incident ray
شعاع ساقط
radius of extrados
شعاع برونسو
radius of curvature
شعاع خمیدگی
radius of giration
شعاع چرخش
radius of giration
شعاع ژیراسیون
radius of influence
شعاع تاثیر
radius
شعاع دایره
destruction radius
شعاع تخریب مین
effective radius of a well
شعاع موثر چاه
damage radius
شعاع خطر مین
very short
شعاع عمل خیلی کم
very long
شعاع عمل زیاد
intermediate range
با شعاع عمل متوسط شعاع عمل متوسط
light ray bending
انحراف شعاع نور
radiant
شعاع گستر درخشان
light beam recorder
ثبات شعاع نور
wood ray
شعاع اوندی چوبی
radius of convergence
شعاع همگرایی
[ریاضی]
searchlight sonar
سونار شعاع باریک
sea room
شعاع مانور دریایی
damage radius
شعاع منطقه خسارت
casualty radius
شعاع تولید تلفات
double beam
شعاع مضاعف نور
pencilled
پرتوی شعاع دار
van der waals radius
شعاع وان در والس
medium range
با شعاع عمل متوسط
cruising range
شعاع عمل هواپیما یا کشتی
pi
نسبت پیرامون به شعاع دایره
visibility range
شعاع عمل دیدبانی یا دید
sea room
شعاع عمل دریایی ازاد
long-distance
با شعاع عمل زیاد طولانی
long distance
با شعاع عمل زیاد طولانی
pencil beam
شعاع نور بسیار باریک
spherical coordinate system
[with constant radius]
دستگاه مختصات کروی
[با شعاع ثابت]
vectorial
شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
supporting range
شعاع عمل یکانهای پشتیبانی کننده
vectors
شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
vector
شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
angle of incidence
زاویه بین شعاع تابش و عمود به صفحه
isobars
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
intruder
هواپیمای دو موتوره توربوجت دریایی با شعاع عمل زیاد
intruders
هواپیمای دو موتوره توربوجت دریایی با شعاع عمل زیاد
cementitious
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
ringent
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
range
تنظیم تیرکردن یا قلق گیری کردن شعاع عمل هواپیما یاخودرو
ranges
تنظیم تیرکردن یا قلق گیری کردن شعاع عمل هواپیما یاخودرو
ranged
تنظیم تیرکردن یا قلق گیری کردن شعاع عمل هواپیما یاخودرو
bend allowance
فاصله خطی اضافی روی ورقه ها برای ایجاد خم هایی با شعاع معین
glideslope
شعاع رادیویی سیستم فرود باالات دقیق برای ایجاد یک راهنمای قوی
galleried
دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
gravel blind
دارای چشم تار دارای دید کم
acinaseous
دارای تخم و بذر دارای تخمدان
low tension
دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
virile
دارای نیروی مردی دارای رجولیت
ogive
شکل حاصل از منحنی مدارسیارهای که شعاع ان به تدریج زیاد شده تا سرانجام به خط راست تبدیل میگردد
outrigged
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
radius of integration
شعاع ترکیب عمل جنگ افزارهای معمولی با جنگ افزار اتمی
idiomorphic
دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
minimum range
حداقل شعاع عمل دستگاه یا برد حداقل
beam
عرض ستون نور نورافکن شعاع نور
beams
عرض ستون نور نورافکن شعاع نور
isotropic solutions
دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
end stopped
دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
Indo-persian rug
قالی هندی با طرح ایرانی
[اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
off colored
دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
polyisotopic
دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
monadelphous
دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
hydraulic radius
شعاع ابی که برابر است باسطح خیس شده به محیط خیس شده
court style
سبک کورت
[دوره جدیدتری از سبک گوتیک شعاع ساز و گوتیک در فرانسه]
winey
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winy
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
pentadactyl
دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
bilabiate
دارای دو لب
footy
دارای پا
iodic
دارای ید
glochidiate
دارای مو
three-legged
دارای سه پا
three legged
دارای سه پا
odoriferous
دارای بو
trilinear
دارای سه خط
fraught with
دارای
heterogamous
دارای مادگی ها
short-range
دارای برد کم
umbrageous
دارای سوفن
swell butted
دارای ته گنده
short range
دارای برد کم
formal
دارای فکر
miasmatic
دارای دمه بد بو
miasmal
دارای دمه بد بو
two way
دارای دو راه
social minded
دارای افکاراجتماعی
splashes
دارای ترشح
equivocal
دارای دومعنی
dolose
دارای قصدجرم
backed
دارای پشت
splash
دارای ترشح
vivific
دارای حیات
splashing
دارای ترشح
prerogatives
دارای حق ویژه
bodily
دارای بدن
foliolate
دارای برگچه
rifled
دارای خان
wapper jawed
دارای ارواره کج
accentual
دارای تاکید
sonant
دارای اهنگ
divan
دارای دوفرفیت
divans
دارای دوفرفیت
dyslogistic
دارای خاطرات بد
acetylate
دارای ریشهء
salaried
دارای حقوق
acetylize
دارای ریشهء
mammilate
دارای پستان
prerogative
دارای حق ویژه
vagile
دارای تحرک
capitated
دارای سرمجزا
double tongued
دارای دوقول
melodic
دارای ملودی
melodious
دارای ملودی
magneto
دارای مغناطیس
hexameter
دارای شش وزن
longheaded
دارای سردراز
dimorphic
دارای دو شکل
varietal
دارای تنوع
legitimated
دارای حق مشروع
legitimates
دارای حق مشروع
legitimating
دارای حق مشروع
electives
دارای حق انتخاب
diplopodous
دارای هزار پا
elective
دارای حق انتخاب
ternal
دارای سه تغییر
geniculate
دارای زانویی
legitimate
دارای حق مشروع
muciferous
دارای مخاط
dimply
دارای فرورفتگی
amphibolic
دارای دو معنی
multilineal
دارای چندین خط
aluminous
دارای زاج
deficient
دارای کمبود
redundant
دارای اطناب
multiflorous
دارای بیش از سه گل
multifid
دارای چندشکاف
dipetalous
دارای دوگلبرگ
rectilinear
دارای مسیرمستقیم
flabby
دارای عضلات شل
viniferous
دارای شراب
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com