English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (40 milliseconds)
English Persian
tinkle دارای طنین کردن
tinkled دارای طنین کردن
tinkles دارای طنین کردن
tinkling دارای طنین کردن
Other Matches
tintinnabulary دارای طنین
din طنین بلند طنین افکندن
ting طنین طنین انداختن
tolling طنین موزون باصدای ناقوس یا زنگ اعلام کردن
tolls طنین موزون باصدای ناقوس یا زنگ اعلام کردن
toll طنین موزون باصدای ناقوس یا زنگ اعلام کردن
echo check بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین
jingles جرنگ جرنگ کردن طنین زنگ ایجاد کردن جرنگیدن
jingled جرنگ جرنگ کردن طنین زنگ ایجاد کردن جرنگیدن
jingle جرنگ جرنگ کردن طنین زنگ ایجاد کردن جرنگیدن
jingling جرنگ جرنگ کردن طنین زنگ ایجاد کردن جرنگیدن
sounds طنین
sounded طنین
echo طنین
tingling طنین
sonance طنین
noises طنین
soundest طنین
sound طنین
noise طنین
timbre طنین
reverberations طنین
echoing طنین
echoes طنین
echoed طنین
tingle طنین
reverberation طنین
tingled طنین
tingles طنین
resonances ایجاد طنین
resonance ایجاد طنین
sonant طنین دار
peal طنین متناوب
echo suppressor طنین زدا
pealed طنین متناوب
to smell a rat طنین شدن
ringer طنین انداز
echoing طنین صدا
bong طنین صدا
echoes طنین صدا
echoed طنین صدا
ringers طنین انداز
peals طنین متناوب
pealing طنین متناوب
sonorous طنین انداز
echo طنین صدا
tintinnabulation طنین ناقوس
resonate طنین انداختن
thirl لرزش طنین
tinkly طنین دار
tintinnabulation طنین زنگ
jingle طنین زنگ
reverberating طنین انداختن
resonating طنین انداختن
reverberate طنین انداختن
reverberates طنین انداختن
jingled طنین زنگ
resonant طنین دار
reverberative طنین انداز
echo check بکمک طنین
jingling طنین زنگ
jingles طنین زنگ
resonates طنین انداختن
resonated طنین انداختن
reverberated طنین انداختن
resonances پیچش صدا طنین
resonantly بطور طنین انداز
resonance پیچش صدا طنین
toll صدای طنین زنگ یاناقوس
dingdong طنین صدای ساعت شماطه
jar دعوا و نزاع طنین انداختن
echo depth sounder دستگاهی که عمق طنین را می سنجد
ring طنین انداختن صدای زنگ
jars دعوا و نزاع طنین انداختن
jarred دعوا و نزاع طنین انداختن
tolls صدای طنین زنگ یاناقوس
tolling صدای طنین زنگ یاناقوس
ring صدای زنگ تلفن طنین
tong طنین اندازشدن انبر قند گیر
timber طنین دار شبیه صدای زنگ
voiceful صدا پیچ شونده طنین انداز
personate خودرا بجای دیگری قلمداد کردن دارای شخصیت کردن
curb محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
curbing محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
curbed محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
grates باشبکه مجهز کردن شبکه دارکردن دارای نرده وپنجره اهنی کردن
grated باشبکه مجهز کردن شبکه دارکردن دارای نرده وپنجره اهنی کردن
grate باشبکه مجهز کردن شبکه دارکردن دارای نرده وپنجره اهنی کردن
curbs محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
incorporating جادادن دارای شخصیت حقوقی کردن ثبت کردن
incorporate جادادن دارای شخصیت حقوقی کردن ثبت کردن
militarize جنگ طلب کردن دارای روح نظامی کردن
threads دارای خطوط برجسته کردن حدیده وقلاویز کردن
incorporates جادادن دارای شخصیت حقوقی کردن ثبت کردن
thread دارای خطوط برجسته کردن حدیده وقلاویز کردن
edge : دارای لبه تیز کردن تحریک کردن
edges : دارای لبه تیز کردن تحریک کردن
reman دارای نفرات تازه کردن مردانگی کردن
isobar دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
cementitious دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
tinkled صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
tinkling صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
tinkles صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
tinkle صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
ringent دارای دهن باز دارای لبان برگشته
catalyze دارای اثرمجاورتی کردن تسریع کردن
furnishing دارای اثاثه کردن مجهز کردن
inflame دارای اماس کردن ملتهب کردن
inflames دارای اماس کردن ملتهب کردن
inflaming دارای اماس کردن ملتهب کردن
fortifies دارای استحکامات کردن تقویت کردن
fortify دارای استحکامات کردن تقویت کردن
furnishes دارای اثاثه کردن مجهز کردن
fortifying دارای استحکامات کردن تقویت کردن
furnish دارای اثاثه کردن مجهز کردن
innervate دارای پی کردن
crenelate دارای کنگره کردن
varnish دارای فاهرخوب کردن
castellate دارای استحکامات کردن
varnishes دارای فاهرخوب کردن
varnishing دارای فاهرخوب کردن
crenellate دارای کنگره کردن
zigzagging دارای پیچ و خم کردن
potentialize دارای استعداد کردن
zigzagged دارای پیچ و خم کردن
zigzag دارای پیچ و خم کردن
freckle خال دارای کک مک کردن
zigzags دارای پیچ و خم کردن
body دارای جسم کردن
systemize دارای همست کردن
whipstitch دارای مرز کردن
substantivize دارای ماهیت کردن
populate دارای جمعیت کردن
hydroxylate دارای هیدروکسیل کردن
populating دارای جمعیت کردن
indexes :دارای فهرست کردن
indexed :دارای فهرست کردن
populates دارای جمعیت کردن
hydrogenate دارای هیدروژن کردن
personalize دارای شخصیت کردن
nationalises دارای ملیت کردن
nationalising دارای ملیت کردن
nationalised دارای ملیت کردن
bodies دارای جسم کردن
embrasures دارای منفذ کردن
embrasure دارای منفذ کردن
transistorize دارای ترانسیتور کردن
varnished دارای فاهرخوب کردن
nationalizing دارای ملیت کردن
nitrogenize دارای نیتروژن کردن
nationalizes دارای ملیت کردن
nationalize دارای ملیت کردن
index :دارای فهرست کردن
insoul دارای روح کردن
personify دارای شخصیت کردن
ensoul دارای روح کردن
tooth دارای دندان کردن
vitaminize دارای ویتامین کردن
gift دارای استعداد کردن
fluoridate دارای فلورید کردن
gifts دارای استعداد کردن
vallum دارای استحکامات کردن
personifying دارای شخصیت کردن
rampart دارای استحکامات کردن
personifies دارای شخصیت کردن
personified دارای شخصیت کردن
acinaseous دارای تخم و بذر دارای تخمدان
galleried دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
low tension دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
virile دارای نیروی مردی دارای رجولیت
gravel blind دارای چشم تار دارای دید کم
prong دارای چنگک یا چنگال کردن
flyspeck دارای لکه مگس کردن
ravine دارای دره تنگ کردن
panes دارای جام شیشه کردن
pane دارای جام شیشه کردن
wig دارای گیس مصنوعی کردن
to p a thing for a person کسی را دارای چیزی کردن
wigs دارای گیس مصنوعی کردن
tongues گفتن دارای زبانه کردن
ravines دارای دره تنگ کردن
prongs دارای چنگک یا چنگال کردن
criss-cross دارای نقش چلیپایی کردن
rehabilitating دارای امتیازات اولیه کردن
bedevilled دارای روح شیطانی کردن
bedevil دارای روح شیطانی کردن
tat دارای حاشیه توری کردن
fulcrum دارای نقطه اتکاء کردن
granulate دارای ذرات ریز کردن
bedevils دارای روح شیطانی کردن
rehabilitate دارای امتیازات اولیه کردن
hyphenate بوسیله خط دارای فاصله کردن
criss-crossing دارای نقش چلیپایی کردن
rehabilitated دارای امتیازات اولیه کردن
criss-crosses دارای نقش چلیپایی کردن
criss-crossed دارای نقش چلیپایی کردن
sanitate دارای لوازم بهداشتی کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com