Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English
Persian
dimply
دارای فرورفتگی
Search result with all words
internal wrenching bolt
پیچ فولادی بسیار مقاومی که سر ان دارای فرورفتگی شش گوشی برای جا گرفتن اچارالن میباشد
Other Matches
howe
فرورفتگی
fovea
فرورفتگی
fossa
فرورفتگی
craters
فرورفتگی
crater
فرورفتگی
pockets
فرورفتگی
pocket
فرورفتگی
downthrow
فرورفتگی
sinking
فرورفتگی
dip
فرورفتگی
dips
فرورفتگی
immersion
فرورفتگی
denting
فرورفتگی در اثرضربه
dents
فرورفتگی در اثرضربه
concavity
تقعر فرورفتگی
dented
فرورفتگی در اثرضربه
fossa
حفره فرورفتگی
bay
فرورفتگی دیوار
emboly
درهم فرورفتگی
fovea centralis
فرورفتگی مرکزی
dent
فرورفتگی در اثرضربه
hosel
فرورفتگی سر چوب گلف
craters
دهانه اتشفشان فرورفتگی
arctic basin
فرورفتگی قطبین زمین
umbilicus
فرورفتگی ناف مانند
crater
دهانه اتشفشان فرورفتگی
corrosion pit
فرورفتگی در اثر خوردگی
graben
فرورفتگی در پوسته زمین
notches
چوبخط زدن فرورفتگی
notch
چوبخط زدن فرورفتگی
dinge
فرورفتگی سطح گودکردن
sand trap
فرورفتگی مصنوعی شن درمیدان گلف
inlet
فرورفتگی ورخنه کوچک دریچه ورودی رخنه
inlets
فرورفتگی ورخنه کوچک دریچه ورودی رخنه
inlaid work
[نقش تزئینی فقط با استفاده از یک نوع مواد در بریدگی، تورفتگی یا فرورفتگی دیوار]
dimple
هریک از 633 فرورفتگی کوچک رگی گوی گلف برای کاستن کشش در هوا
dimples
هریک از 633 فرورفتگی کوچک رگی گوی گلف برای کاستن کشش در هوا
offsets
برامدگی یا فرورفتگی هائی که برای دربرگرفتن قسمتهای دیگر ساختمان پیش بینی میشود
isobare
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
cementitious
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
ringent
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
groove
شیار کردن فرورفتگی خان شیار
grooves
شیار کردن فرورفتگی خان شیار
brinell hardness
سنجش سختی نسبی اجسام جامد یا صلب توسط اندازه گیری میزان فرورفتگی ناشی از فشردن گلوله 01 میلیتری سخت روی سطح فلز موردازمایش
gravel blind
دارای چشم تار دارای دید کم
virile
دارای نیروی مردی دارای رجولیت
galleried
دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
low tension
دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
acinaseous
دارای تخم و بذر دارای تخمدان
outrigged
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
idiomorphic
دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
end stopped
دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
isotropic solutions
دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
Indo-persian rug
قالی هندی با طرح ایرانی
[اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
off colored
دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
polyisotopic
دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
monadelphous
دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
winy
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winey
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
pentadactyl
دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
glochidiate
دارای مو
odoriferous
دارای بو
trilinear
دارای سه خط
footy
دارای پا
fraught with
دارای
three-legged
دارای سه پا
iodic
دارای ید
bilabiate
دارای دو لب
three legged
دارای سه پا
arbitrative
دارای اختیارحکمیت
monogamous
دارای یک همسر
short range
دارای برد کم
alcoholics
دارای الکل
handy
<adj.>
دارای مزیت
self abnegating
دارای کف نفس
alcoholic
دارای الکل
accentual
دارای تاکید
monogamous
دارای یک زن یا یک شوهر
bigamous
دارای دو زن یا دو شوهر
artiodactyl
دارای سم شکافته
artiodactylous
دارای سم شکافته
acetylize
دارای ریشهء
short-range
دارای برد کم
sulfureous
دارای گوگرد
acetylate
دارای ریشهء
swell butted
دارای ته گنده
basined
دارای ابگیر
dyslogistic
دارای خاطرات بد
ternal
دارای سه تغییر
prurient
دارای فکرشهوانی
privileged
دارای امتیاز
reboant
دارای واکنش
reversioner
دارای حق رجوع
geniculate
دارای زانویی
rugose
دارای رکه
sabulous
دارای شن ریزه
aulait
دارای شیر
entitative
دارای وجودخارجی
rifled
دارای خان
syntonic
دارای بسامدمشابه
preferable
دارای رجحان
azotic
دارای ازت
accredited
دارای اعتبارنامه
terahenous
دارای 4 مادگی
hectic
دارای تب لازم
deficient
دارای کمبود
legitimate
دارای حق مشروع
legitimated
دارای حق مشروع
legitimates
دارای حق مشروع
legitimating
دارای حق مشروع
rectilinear
دارای مسیرمستقیم
flabby
دارای عضلات شل
staminate
دارای جرثومه نر
far reaching
دارای اثرزیاد
sonant
دارای اهنگ
spiriferous
دارای عضومارپیچی
redundant
دارای اطناب
aluminous
دارای زاج
amphibolic
دارای دو معنی
feldspathic
دارای فلدسپار
splashy
دارای ترشح
febile
دارای حالت تب
spirituous
دارای الکل
low spirited
دارای روحیه بد
fibrinous
دارای مودلیفی
social minded
دارای افکاراجتماعی
adamantean
دارای تلئلو
tricorn
دارای سه شاخ
straight line
دارای خط مستقیم
antithetic
دارای ضد ونقیض
hearted
دارای قلب ...
antithetical
دارای ضد ونقیض
equivocal
دارای دومعنی
sexagenary
دارای سن 06 تا96
backed
دارای پشت
squib
دارای صدای فش فش
foliolate
دارای برگچه
stannic
دارای قلع
silicifoeous
دارای در کوهی
stannous
دارای قلع
low-spirited
دارای روحیه بد
floaty
دارای اب نشین کم
squibs
دارای صدای فش فش
shoaly
دارای جاهای کم اب
shelterer
دارای حفاظ
strontic
دارای استرونیوم
instinct with force
دارای زور
multifid
دارای چندشکاف
muciferous
دارای مخاط
stilted
دارای چوب پا
isogenous
دارای یک منبع
synonymous
دارای ترادف
synonymous
دارای تشابه
monopetalous
دارای یک گلبرگ
monometallic
دارای یک فلز
keyed
دارای جاانگشتی
electives
دارای حق انتخاب
monoclinal
دارای یک شیب
energetic
دارای انرژی
multiflorous
دارای بیش از سه گل
intercommunicate
دارای مراوده
nitrous
دارای شوره
overlapping
دارای اشتراک
invested with power
دارای اختیار
hook-nosed
دارای بینی کج
hook nosed
دارای بینی کج
myrrhy
دارای بوی مر
myrrhic
دارای بوی مر
iodous
دارای یود
polygamous
دارای چند زن
multilineal
دارای چندین خط
monatomic
دارای یک جوهرفرد
monandrous
دارای یک شوهر
elective
دارای حق انتخاب
magneto
دارای مغناطیس
formal
دارای فکر
splash
دارای ترشح
splashes
دارای ترشح
splashing
دارای ترشح
longheaded
دارای سردراز
lean to
دارای چارطاقی
ledgy
دارای طاقچه
lobated
دارای نرمه
lobate
دارای نرمه
twofold
دارای دو چیز
mammilate
دارای پستان
salaried
دارای حقوق
miasmatic
دارای دمه بد بو
miasmal
دارای دمه بد بو
keeled
دارای تبر ته
melodious
دارای ملودی
melodic
دارای ملودی
keratinous
دارای موادشاخی
prerogative
دارای حق ویژه
prerogatives
دارای حق ویژه
kibed
دارای شکاف
knarred
دارای برامدگی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com