English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (33 milliseconds)
English Persian
fluoridate دارای فلورید کردن
Other Matches
fluoride فلورید
cryolite فلورید سدیم والومینیم یخ سنگ
tetrafluoride فلورید مرکب از چهار اتم فلورین
personate خودرا بجای دیگری قلمداد کردن دارای شخصیت کردن
curb محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
curbed محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
curbing محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
curbs محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
grated باشبکه مجهز کردن شبکه دارکردن دارای نرده وپنجره اهنی کردن
grate باشبکه مجهز کردن شبکه دارکردن دارای نرده وپنجره اهنی کردن
grates باشبکه مجهز کردن شبکه دارکردن دارای نرده وپنجره اهنی کردن
militarize جنگ طلب کردن دارای روح نظامی کردن
incorporate جادادن دارای شخصیت حقوقی کردن ثبت کردن
incorporates جادادن دارای شخصیت حقوقی کردن ثبت کردن
thread دارای خطوط برجسته کردن حدیده وقلاویز کردن
threads دارای خطوط برجسته کردن حدیده وقلاویز کردن
incorporating جادادن دارای شخصیت حقوقی کردن ثبت کردن
edges : دارای لبه تیز کردن تحریک کردن
reman دارای نفرات تازه کردن مردانگی کردن
edge : دارای لبه تیز کردن تحریک کردن
isobare دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
cementitious دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
ringent دارای دهن باز دارای لبان برگشته
fortify دارای استحکامات کردن تقویت کردن
fortifying دارای استحکامات کردن تقویت کردن
inflame دارای اماس کردن ملتهب کردن
inflames دارای اماس کردن ملتهب کردن
fortifies دارای استحکامات کردن تقویت کردن
inflaming دارای اماس کردن ملتهب کردن
furnishes دارای اثاثه کردن مجهز کردن
furnishing دارای اثاثه کردن مجهز کردن
catalyze دارای اثرمجاورتی کردن تسریع کردن
furnish دارای اثاثه کردن مجهز کردن
innervate دارای پی کردن
tooth دارای دندان کردن
nationalised دارای ملیت کردن
potentialize دارای استعداد کردن
gifts دارای استعداد کردن
varnishing دارای فاهرخوب کردن
varnishes دارای فاهرخوب کردن
varnished دارای فاهرخوب کردن
varnish دارای فاهرخوب کردن
gift دارای استعداد کردن
nationalizes دارای ملیت کردن
nationalises دارای ملیت کردن
nationalizing دارای ملیت کردن
nitrogenize دارای نیتروژن کردن
transistorize دارای ترانسیتور کردن
nationalize دارای ملیت کردن
hydrogenate دارای هیدروژن کردن
hydroxylate دارای هیدروکسیل کردن
ensoul دارای روح کردن
crenellate دارای کنگره کردن
crenelate دارای کنگره کردن
vitaminize دارای ویتامین کردن
tinkled دارای طنین کردن
personified دارای شخصیت کردن
personifies دارای شخصیت کردن
personify دارای شخصیت کردن
personifying دارای شخصیت کردن
insoul دارای روح کردن
castellate دارای استحکامات کردن
substantivize دارای ماهیت کردن
personalize دارای شخصیت کردن
zigzags دارای پیچ و خم کردن
whipstitch دارای مرز کردن
freckle خال دارای کک مک کردن
zigzag دارای پیچ و خم کردن
zigzagging دارای پیچ و خم کردن
vallum دارای استحکامات کردن
nationalising دارای ملیت کردن
index :دارای فهرست کردن
bodies دارای جسم کردن
embrasures دارای منفذ کردن
rampart دارای استحکامات کردن
body دارای جسم کردن
populating دارای جمعیت کردن
embrasure دارای منفذ کردن
systemize دارای همست کردن
zigzagged دارای پیچ و خم کردن
tinkle دارای طنین کردن
tinkling دارای طنین کردن
indexed :دارای فهرست کردن
indexes :دارای فهرست کردن
tinkles دارای طنین کردن
populate دارای جمعیت کردن
populates دارای جمعیت کردن
acinaseous دارای تخم و بذر دارای تخمدان
galleried دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
gravel blind دارای چشم تار دارای دید کم
low tension دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
virile دارای نیروی مردی دارای رجولیت
rehabilitates دارای امتیازات اولیه کردن
wigs دارای گیس مصنوعی کردن
rehabilitating دارای امتیازات اولیه کردن
methodize دارای روش یاقاعدهای کردن
hyphenate بوسیله خط دارای فاصله کردن
tat دارای حاشیه توری کردن
fulcrum دارای نقطه اتکاء کردن
flyspeck دارای لکه مگس کردن
prong دارای چنگک یا چنگال کردن
rehabilitated دارای امتیازات اولیه کردن
sanitate دارای لوازم بهداشتی کردن
panes دارای جام شیشه کردن
pane دارای جام شیشه کردن
tongues گفتن دارای زبانه کردن
granulate دارای ذرات ریز کردن
reengine دارای موتور تازه کردن
rehabilitate دارای امتیازات اولیه کردن
prongs دارای چنگک یا چنگال کردن
wig دارای گیس مصنوعی کردن
criss-crosses دارای نقش چلیپایی کردن
criss-cross دارای نقش چلیپایی کردن
criss-crossing دارای نقش چلیپایی کردن
criss-crossed دارای نقش چلیپایی کردن
to p a thing person with athing کسی را دارای چیزی کردن
bedevilling دارای روح شیطانی کردن
to p a thing for a person کسی را دارای چیزی کردن
bedevil دارای روح شیطانی کردن
bedevilled دارای روح شیطانی کردن
bedevils دارای روح شیطانی کردن
ravine دارای دره تنگ کردن
ravines دارای دره تنگ کردن
motivated تهییج کردن دارای انگیزه شده
shoe دارای کفش کردن نعل زدن به
woof پارچه کتانی دارای پود کردن
woofs پارچه کتانی دارای پود کردن
shoes دارای کفش کردن نعل زدن به
shoeing دارای کفش کردن نعل زدن به
motivate تهییج کردن دارای انگیزه شده
substantialize دارای وجود خارجی کردن یاشدن
russify دارای عقاید وتمایلات روسی کردن
motivating تهییج کردن دارای انگیزه شده
masterminding دارای نبوغ فکری ابداع کردن
retrench دارای سنگر موقتی زیرزمینی کردن
motivates تهییج کردن دارای انگیزه شده
masterminds دارای نبوغ فکری ابداع کردن
bells دارای زنگ کردن کم کم پهن شدن
masterminded دارای نبوغ فکری ابداع کردن
mastermind دارای نبوغ فکری ابداع کردن
bell دارای زنگ کردن کم کم پهن شدن
systemmatize دارای روش یاقاعده کردن اسلوب دادن
systematize دارای روش یا قاعده کردن اسلوب دادن به
outrigged دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
to piss off the wrong people <idiom> آدمهای دارای نفوذ و قدرت زیاد را عصبانی کردن
tackle از عهده برامدن دارای اسباب و لوازم کردن بعهده گرفتن
tackles از عهده برامدن دارای اسباب و لوازم کردن بعهده گرفتن
tackling از عهده برامدن دارای اسباب و لوازم کردن بعهده گرفتن
tackled از عهده برامدن دارای اسباب و لوازم کردن بعهده گرفتن
idiomorphic دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
opalite ترکیبی که دارای رنگهای مختلف بوده و برای براق کردن نمای اجری بکار میرود
isotropic solutions دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
end stopped دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
air condition دارای دستگاه تهویه کردن تهویه کردن
Indo-persian rug قالی هندی با طرح ایرانی [اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
choke bore روکشی برای سوراخ کردن یاتراش دادن داخل سیلندر که قسمت بالای ان دارای قطری کمتر از قطر اصلی سیلندرمیباشد
dovetailing کام و زبانه دم فاختهای دارای کام وزبانه دم کبوتری جفت کردن
dovetail کام و زبانه دم فاختهای دارای کام وزبانه دم کبوتری جفت کردن
dovetails کام و زبانه دم فاختهای دارای کام وزبانه دم کبوتری جفت کردن
polyisotopic دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
monadelphous دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
off colored دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
incrust با قشر و پوست پوشاندن دارای پوشش سخت کردن قشر تشکیل دادن
tool دارای ابزار کردن بصورت ابزار دراوردن
winy شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winey شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
frets دارای نقشههای پیچ در پیچ کردن
fret دارای نقشههای پیچ در پیچ کردن
pentadactyl دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
corn-effect ذرتی شدن فرش که در اثر پرداخت یا قیچی کردن نامناسب بوجود می آید و پرزهای فرش همگی دارای یک ارتفاع نبوده و ظاهر پرز فرش بلند و کوتاه می شود
three legged دارای سه پا
footy دارای پا
odoriferous دارای بو
fraught with دارای
bilabiate دارای دو لب
trilinear دارای سه خط
glochidiate دارای مو
iodic دارای ید
three-legged دارای سه پا
hearted دارای قلب ...
splashing دارای ترشح
splashes دارای ترشح
salaried دارای حقوق
intercommunicate دارای مراوده
splash دارای ترشح
superabundant دارای وفور
bifocal دارای دو کانون
syntonic دارای بسامدمشابه
binocular دارای دو چشم
ill neighboured دارای محیط بد
binuclear دارای دو هسته
insectile دارای حشره
reversioner دارای حق رجوع
cephalous دارای کله
instinct with force دارای زور
fortified دارای استحکامات
divans دارای دوفرفیت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com