Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (12 milliseconds)
English
Persian
rebound
دارای قوه ارتجاعی
rebounded
دارای قوه ارتجاعی
rebounding
دارای قوه ارتجاعی
rebounds
دارای قوه ارتجاعی
Other Matches
elastic limit
حد ارتجاعی
elastic
ارتجاعی
reactionary
ارتجاعی
reactionaries
ارتجاعی
elasticity
ارتجاعی
resillient
ارتجاعی
reactionist
ارتجاعی
limit of elasticity
حد ارتجاعی
elasticity
قابلیت ارتجاعی
yield strength
تاب ارتجاعی
tonicity
نیروی ارتجاعی
elastic equilibrium
تعادل ارتجاعی
elastic design
طرح ارتجاعی
elastic buffer
میانگیر ارتجاعی
elastic modulus
ضریب ارتجاعی
elastic limit
حد بر جهندگی حد ارتجاعی
recessive
ارتجاعی بازگشتی
resiliency
حالت ارتجاعی
elastic stability
پایداری ارتجاعی
elastic restraint
گیرداری ارتجاعی
inelastic
غیر ارتجاعی
elastic limit
مرز ارتجاعی
elastic properties
خواص ارتجاعی
elastic behavior
حرکت ارتجاعی
elastic buckling
کمانش ارتجاعی
elastic behavior
رفتار ارتجاعی
resilience
حالت ارتجاعی
modulus of elasticity
ضریب ارتجاعی
shear modulus of elasticity
ضریب ارتجاعی برشی
one track
فاقد قوه ارتجاعی
delayed elastic response
واکنش ارتجاعی تاخیری
non linerly elastic
ارتجاعی غیر خطی
modulus of elasticity in shear
ضریب ارتجاعی برشی
inelastic
بدون قوه ارتجاعی
elastic support
تکیه گاه ارتجاعی
elastic deformation
تغییر شکل ارتجاعی
elastic strain
تغییر شکل نسبی ارتجاعی
spring
حالت ارتجاعی فنر پریدن
springs
حالت ارتجاعی فنر پریدن
instantaneous elastic deformation
تغییر شکل ارتجاعی لحظهای
elastic design
طرح و محاسبه در محیط ارتجاعی
tangent modules theory
تئوری ضریب ارتجاعی مماسی
beam on elastic supports
تیر روی تکیه گاههای ارتجاعی
rebounding
دوباره بجای اول برگشتن حرکت ارتجاعی داشتن منعکس شدن
rebound
دوباره بجای اول برگشتن حرکت ارتجاعی داشتن منعکس شدن
rebounds
دوباره بجای اول برگشتن حرکت ارتجاعی داشتن منعکس شدن
mechanical percentage
حاصلضرب مقدار درصدهندسی در نسبت حد ارتجاعی فولاد به مقاومت محاسباتی بتن
rebounded
دوباره بجای اول برگشتن حرکت ارتجاعی داشتن منعکس شدن
ether
جسم قابل ارتجاعی که فضاوحتی فواصل میان ذرات اجسام را پر کرده ووسیله انتقال روشنایی و گرمامیشود
isobare
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
soft shelled
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
ringent
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
gravel blind
دارای چشم تار دارای دید کم
galleried
دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
virile
دارای نیروی مردی دارای رجولیت
low tension
دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
acinaseous
دارای تخم و بذر دارای تخمدان
outrigged
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
idiomorphic
دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
end stopped
دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
isotropic solutions
دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
modulus of elasticity
ضریب ارتجاعی ضریب فنری ضریب جهندگی
Indo-persian rug
قالی هندی با طرح ایرانی
[اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
monadelphous
دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
polyisotopic
دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
off colored
دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
winy
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winey
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
pentadactyl
دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
iodic
دارای ید
glochidiate
دارای مو
three legged
دارای سه پا
trilinear
دارای سه خط
odoriferous
دارای بو
fraught with
دارای
footy
دارای پا
bilabiate
دارای دو لب
three-legged
دارای سه پا
synonymous
دارای ترادف
multilineal
دارای چندین خط
stilted
دارای چوب پا
synonymous
دارای تشابه
myrrhic
دارای بوی مر
myrrhy
دارای بوی مر
energetic
دارای انرژی
splashy
دارای ترشح
nitrous
دارای شوره
spirituous
دارای الکل
social minded
دارای افکاراجتماعی
sonant
دارای اهنگ
flabby
دارای عضلات شل
rectilinear
دارای مسیرمستقیم
legitimating
دارای حق مشروع
legitimates
دارای حق مشروع
legitimated
دارای حق مشروع
nucleate
دارای هسته
legitimate
دارای حق مشروع
multiflorous
دارای بیش از سه گل
redundant
دارای اطناب
muciferous
دارای مخاط
stannous
دارای قلع
monandrous
دارای یک شوهر
low-spirited
دارای روحیه بد
salaried
دارای حقوق
low spirited
دارای روحیه بد
straight line
دارای خط مستقیم
squibs
دارای صدای فش فش
squib
دارای صدای فش فش
monatomic
دارای یک جوهرفرد
prerogatives
دارای حق ویژه
prerogative
دارای حق ویژه
monopetalous
دارای یک گلبرگ
deficient
دارای کمبود
monometallic
دارای یک فلز
melodious
دارای ملودی
melodic
دارای ملودی
staminate
دارای جرثومه نر
monoclinal
دارای یک شیب
stannic
دارای قلع
multifid
دارای چندشکاف
silicifoeous
دارای در کوهی
pseudonymous
دارای تخلص
plumose
دارای دسته پر
rattly
دارای صدای تق تق
reboant
دارای واکنش
pinnular
دارای بالچه
pinnular
دارای برگچه
pileate
دارای کلاهک
petiolated
دارای دمگل
petiolate
دارای دمگل
polygamous
دارای چند زن
basined
دارای ابگیر
rarely beautiful
دارای زیبائی
pulsant
دارای تپش
primiparous
دارای یک اولاد
primipara
دارای یک اولاد
prerogatived
دارای حق ویژه
preemptor
دارای حق شفعه
pre emptive
دارای حق شفعه
pulsatile
دارای تپش
quartziferous
دارای در کوهی
rugose
دارای رکه
pelliculate
دارای پوسته
reversioner
دارای حق رجوع
portentous
دارای فال بد
of that ilk
دارای همان جا
spiriferous
دارای عضومارپیچی
short-range
دارای برد کم
short range
دارای برد کم
backed
دارای پشت
equivocal
دارای دومعنی
shelterer
دارای حفاظ
sexagenary
دارای سن 06 تا96
handy
<adj.>
دارای مزیت
self abnegating
دارای کف نفس
papillose
دارای برامدگی
weighted
دارای وزن
palmy
دارای نخل
overbusy
دارای کارزیاد
sabulous
دارای شن ریزه
rifled
دارای خان
deadbeat
دارای سکون
deadbeats
دارای سکون
shoaly
دارای جاهای کم اب
acetylate
دارای ریشهء
azotic
دارای ازت
entitative
دارای وجودخارجی
bicentric
دارای دومرکز
bichrome
دارای دو رنگ
bimolecular
دارای دوملکول
bimorphemic
دارای دوشکل
bimotored
دارای دوموتور
binaural
دارای دو گوش
binocular
دارای دو چشم
binuclear
دارای دو هسته
binucleate
دارای دو هسته
binucleated
دارای دو هسته
bipartite
دارای دوقسمت
aulait
دارای شیر
far reaching
دارای اثرزیاد
artiodactylous
دارای سم شکافته
acetylize
دارای ریشهء
adamantean
دارای تلئلو
foliolate
دارای برگچه
floaty
دارای اب نشین کم
aluminous
دارای زاج
amphibolic
دارای دو معنی
fibrinous
دارای مودلیفی
feldspathic
دارای فلدسپار
febile
دارای حالت تب
antithetic
دارای ضد ونقیض
antithetical
دارای ضد ونقیض
arbitrative
دارای اختیارحکمیت
artiodactyl
دارای سم شکافته
biradial
دارای دوشعاع
biramous
دارای دو شاخه
bisulcate
دارای دوشکاف
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com