Dictiornary-Farsi | دارای لباس | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (13 milliseconds)

English	Persian
liveried	دارای لباس


Other Matches

to dress [put on your clothes or particular clothes]	لباس پوشیدن [لباس مهمانی یا لباس ویژه] [اصطلاح رسمی]
motley	مختلط لباس رنگارنگ دلقک ها لباس چهل تکه
hang out	پهن کردن لباس [روی بند لباس]
life jacket	لباس نجات لباس چوب پنبهای
isobare	دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar	دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars	دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
steam irons	ماشین بخار لباس شویی دستگاه بخار لباس شویی
steam iron	ماشین بخار لباس شویی دستگاه بخار لباس شویی
cementitious	دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled	دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
uniforms	لباس متحدالشکل لباس نظامی متحدالشکل
uniform	لباس متحدالشکل لباس نظامی متحدالشکل
ringent	دارای دهن باز دارای لبان برگشته
acinaseous	دارای تخم و بذر دارای تخمدان
low tension	دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
galleried	دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
gravel blind	دارای چشم تار دارای دید کم
virile	دارای نیروی مردی دارای رجولیت
outrigged	دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
idiomorphic	دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
end stopped	دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
isotropic solutions	دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
clothing	لباس
bathhouse	لباس کن
bibandtucker	لباس
untented	بی لباس
costumes	لباس
clobbers	لباس
vesture	لباس
vestment	لباس
clobbering	لباس
costume	لباس
clobber	لباس
rosette	گل لباس
costume	لباس
nightgowns	لباس شب
nightgown	لباس شب
flannel	لباس
rosettes	گل لباس
clobbered	لباس
garb	لباس
donkey jacket	لباس
attire	لباس
flannels	لباس
costumes	لباس ها
accouterments	لباس
frou frou	خش خش لباس
oilskins	لباس ضد اب
accouterment	لباس
dressing	لباس
evining dress	لباس شب
out fit	لباس
outwall	لباس تن
acoutrement	لباس
dressings	لباس
doffs	لباس کندن
Full dress. Formal dress.	لباس رسمی
necklines	گردن لباس
disguise	لباس مبدل
attire	لباس پوشاندن
playsuit	لباس ورزش
disguised	لباس مبدل
disguises	لباس مبدل
disguising	لباس مبدل
put on <idiom>	لباس پوشیدن
dresses	لباس پوشیدن
knitwear	لباس کشباف
Clinging clothes. Tight-fitting dress.	لباس چسب تن
kiyi	برس لباس
sportswear	لباس راحت
sportswear	لباس خودمانی
sportswear	لباس ورزش
doffed	لباس کندن
clothier	لباس فروش
doffing	لباس کندن
spacesuits	لباس فضایی
garb	لباس پوشانیدن
spacesuit	لباس فضایی
pajama	لباس خواب
clothes tree	چنگک لباس
dress	لباس پوشیدن
the long robe	لباس قضائی
gashing	خوش لباس
housecoats	لباس خانه
housecoat	لباس خانه
hangers	چنگک لباس
hanger	چنگک لباس
slopwork	لباس دوخته
slack suit	لباس راحتی
rig	لوازم لباس
ski suit	لباس اسکی
rigged	لوازم لباس
gown	روپوش لباس شب
thing	لباس موجود
rigs	لوازم لباس
gashes	خوش لباس
gashed	خوش لباس
skirts	دامن لباس
skirted	دامن لباس
robe de chambre	لباس خانه
tou book	لباس تکواندو
skirt	دامن لباس
wet suit	لباس غواصی
toggery	لباس فروشی
to dress up	لباس پوشیدن
seams	درز لباس
seam	درز لباس
smoking jacket	لباس اسموکینگ
to a onself	لباس زیباپوشیدن
gash	خوش لباس
disrobed	لباس دراوردن
asbestos kit	لباس نسوز
masquerading	لباس مبدل
masquerades	لباس مبدل
masqueraded	لباس مبدل
masquerade	لباس مبدل
slash	چاک لباس
slashed	چاک لباس
slashes	چاک لباس
survival suit	لباس نجات
vestment	لباس رسمی
tux	لباس رسمی
academicals	لباس دانشگاهی
academic costume	لباس دانشگاهی
uniform	لباس فرم
uniform	لباس یک شکل
uniforms	لباس فرم
liveries	لباس مستخدم
disrobes	لباس دراوردن
uniform of the day	لباس فصل
disrobing	لباس دراوردن
disrobe	لباس دراوردن
night robe	لباس خواب
costumes	لباس محلی
full dress	لباس سلام
antiblackout suit	لباس ضد فشار اب
underclothing	لباس زیر
uniforms	لباس یک شکل
livery	لباس مستخدم
battle dress	لباس ضدگلوله
khaki	لباس نظامی
wooly	لباس پشمی
print dress	لباس چیتی
underwear	لباس زیر
underclothes	لباس زیر
braw	جوش لباس
rainwear	لباس بارانی
costume	لباس محلی
laundress	لباس شوی زن
launderer	لباس شوی
zippers	زیب لباس
zipper	زیب لباس
knock about clothes	لباس کار
doff	لباس کندن
dry suit	لباس غواصی
woolie	لباس پشمی
wet suits	لباس غواصی
tunicle	لباس کوتاه
silk	لباس ابریشمی
water suit	لباس ضد فشار اب
tights	لباس تنگ
rags	لباس مندرس
rag	لباس مندرس
wearer	پوشنده لباس
mab	لباس ژولیده
pin	گیره لباس
tuxedos	لباس رسمی
tuxedo	لباس رسمی
pinned	گیره لباس
pinning	گیره لباس
neckline	گردن لباس
swimming costumes	لباس شنا
dressed in white	لباس سفیدپوشیده
finical	خوش لباس
dressing gown	لباس خواب
dressing gowns	لباس خواب
plain	لباس غیرنظامی
nightdress	لباس خواب
clothes	جامه لباس
swimming costume	لباس شنا
swimsuits	لباس شنا
swimsuit	لباس شنا
suited	لباس دادن به
suits	لباس دادن به
electronic tag	لباس ردیاب
plains	لباس غیرنظامی
plainest	لباس غیرنظامی
plainer	لباس غیرنظامی
habiliment	لباس زیبا
tether	لباس ردیاب
nightdresses	لباس خواب
nightclothes	لباس خواب
flashproof	لباس ضد شعله
gaberdine	لباس پوشش
garderobe	اشکاف لباس
habiliments	لباس مخصوص
undresses	لباس کندن
haute couturer	طراح لباس
habilitate	لباس پوشیده