English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
semirigid دارای مخزن گاز استوانهای شکل وقابل انحناء
Other Matches
losse jointed دارای مفاصل نرم وقابل انحناء
drum magazine مخزن استوانهای
curvaceous دارای انحناء وقوسهای فریف زنانه
curvacious دارای انحناء وقوسهای فریف زنانه
bicylindrical دارای دو سطح استوانهای بامحورهای موازی
non tilting mixer بتن ساز دواری که مخزن ان دارای دو سوراخ میباشد وحول محور افقی می چرخد
curvature انحناء مقدار انحناء
smooth <adj.> نرم وقابل انعطاف
malleable نرم وقابل انعطاف
soft <adj.> نرم وقابل انعطاف
star turn موضوع مهم وقابل توجه
sense datum امر محسوس وقابل تحلیل
the source خدمات سودمند اطلاعاتی وقابل دسترس برای مشترکین
predigest بزبان ساده وقابل فهم دراوردن برای استفاده اماده کردن
blank endorsement حواله سفید مهر که مقداروجه ان قیدنشده وقابل پرداخت به دارنده است
curvature انحناء
flection انحناء
flexuosity انحناء
flexion انحناء
tortuosity انحناء
total curvature انحناء کل
flexture انحناء
cambers انحناء
inflexion انحناء
wind انحناء
winds انحناء
flexure انحناء
infelection انحناء
curves انحناء
incurve انحناء
deflexion انحناء
curve انحناء
curving انحناء
camber انحناء
pliancy انحناء پذیری
crookedness انحناء و کج شدگی
limpsy قابل انحناء
limpsey قابل انحناء
limsy قابل انحناء
wiry قابل انحناء
compound curve انحناء مرکب
inflexible انحناء ناپذیر
deflection انحناء خم سازی
degree of curve درجه انحناء
deflections انحناء خم سازی
radius of curvatupe شعاع انحناء
radius of curvature شعاع انحناء
inflexions انحناء صرف فعل
inflections انحناء صرف فعل
inflection انحناء صرف فعل
inflexibly بطور غیرقابل انحناء
inflexibility سفتی انحناء نا پذیری
flatfoot ازبین رفتن انحناء کف پا
flexibly بطور قابل انحناء
cylindric استوانهای
cylindrically استوانهای
cylindrical استوانهای
cylinderical استوانهای
pliable انحناء پذیر نرم شدنی
aspheric شبیه کره انحناء دار
core sample نمونه استوانهای
shafts میله استوانهای
can buoy بویه استوانهای
shafts محور استوانهای
drum turret سر رولور استوانهای
drum plotter رسام استوانهای
cylindrical armature ارمیچر استوانهای
crown saw اره استوانهای
shaft محور استوانهای
drum controller نافم استوانهای
shaft میله استوانهای
cylindrical lens عدسی استوانهای
drum switch جابجاگر استوانهای
cylinderical fit رابط استوانهای
drum armature ارمیچر استوانهای
induction cylinder اهنربای استوانهای
tare and tret وزن بسته یا لفاف یا جعبه محموله و مقدار کمبود وزنی که در نتیجه حمل و نقل درمحموله ایجاد میشود وقابل قبول است
circular type gates دریچههای نوع استوانهای
drum pump پمپ استوانهای شکل
cylindrical faceplate صفحه استوانهای تلویزیون
drum barrel پوسته یا روکش استوانهای
mercator's projection تصویر مرکاتوریا استوانهای
top hats کلاه مردانه استوانهای
top hat کلاه مردانه استوانهای
single barrel culvert ابگذر استوانهای ساده
concrete core نمونه استوانهای بتن
prill قرص استوانهای شکل
shaft furnace کوره استوانهای شکل
manholes محل دخول استوانهای شکل
multiple drum winding سیم پیچ استوانهای چندگانه
drum type boring machine دستگاه مته نوع استوانهای
manhole محل دخول استوانهای شکل
terete استوانهای شکل در برش عرضی
mud sill پایه تبر پی استوانهای که در گل فرو می کنند
concertinas سیم خاردار استوانهای شکل تا شونده
torose استوانهای شکل ودارای برجستگیهای متناوب
manubrium سلولهای استوانهای میان جدار داخلی
cylinder فشنگ خور استوانهای هفت تیر
concertinaing سیم خاردار استوانهای شکل تا شونده
concertina سیم خاردار استوانهای شکل تا شونده
concertinaed سیم خاردار استوانهای شکل تا شونده
spool قرقره استوانهای برای پیچیدن نخ ماهیگیری
spools قرقره استوانهای برای پیچیدن نخ ماهیگیری
cylinderical limit gage دستگاه اندازه گیر رابط استوانهای
cylinders فشنگ خور استوانهای هفت تیر
geostrophic وابسته به نیروی انحناء وپیچیدگی یا انقباضی که دراثرگردش زمین ایجادمیشود
drum sorting مرتب کردن با حافظه کمکی استوانهای مغناطیسی
pin wheel درساعت سازی چرخی که دندانههای استوانهای دارد
dummy کیسه استوانهای پرازپشم برای تمرین گرفتن حریف
dummies کیسه استوانهای پرازپشم برای تمرین گرفتن حریف
enzymes مواد الی پیچیدهای که درموجود زنده باعث تبدیل مواد الی مرکب به موادساده تر وقابل جذب می گردد انزیم
enzyme مواد الی پیچیدهای که درموجود زنده باعث تبدیل مواد الی مرکب به موادساده تر وقابل جذب می گردد انزیم
crankpin قسمت استوانهای دسته میل لنگ که میلههای رابط بدان متصل میشود
hollow ware چینی یاشیشهای که بصورت استوانهای شکل ویا نظیر ان قالب گیری شده است
bombs مخزن
vessels مخزن
vessel مخزن
reservoir مخزن
water tank مخزن اب
stank مخزن
fount مخزن
bombed out مخزن
repository مخزن
reservoirs مخزن
repositories مخزن
storage مخزن
bombed مخزن
bomb مخزن
storing مخزن
thesauruses مخزن
depository مخزن
cisterns مخزن
thesaurus مخزن
cisterns مخزن اب
cistern مخزن
cistern مخزن اب
feed tank مخزن اب
tank مخزن
receptacles مخزن
sump مخزن
sumps مخزن
store مخزن
receptacle مخزن
quartering مخزن
repertoire مخزن
ice cream container مخزن
warehouses مخزن
storage tank مخزن
pools مخزن
pool مخزن
pooled مخزن
moderator tank مخزن
reservedness مخزن
pond مخزن
caches مخزن
ponds مخزن
warehouse مخزن
cache مخزن
isobar دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
cementitious دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
tankers مخزن سوخت
reservoirs ذخیره مخزن اب
duplicating مخزن دوتایی
duplicate مخزن دوتایی
duplicated مخزن دوتایی
duplicates مخزن دوتایی
tanker مخزن سوخت
magazine feed تغذیه مخزن
reservoir pressure فشار مخزن
reservoir ذخیره مخزن اب
pump cistern مخزن تلمبه
tank حوض مخزن
seasonal storage مخزن فصلی
vents دریچه مخزن
pond مخزن گودال
mercury tank مخزن جیوه
ponds مخزن گودال
fountain مخزن چشمه
fountains مخزن چشمه
septic tank مخزن فاضل اب
tankage مخزن سازی
system floder مخزن سیستم
repertory انبار مخزن
surge chamber مخزن تعادل
vented دریچه مخزن
vent دریچه مخزن
maximum water level ترازطبیعی مخزن
storehouse مخزن انبار
powder magazine مخزن باروت
storehouses مخزن انبار
seminal vesicle مخزن منی
septic tank مخزن پلشتی
magazines مخزن ماسه
total reservoir storage گنجایش کل مخزن
magazine مخزن ماسه
peak tank مخزن نوک
oxygen cylinder مخزن اکسیژن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com