Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
pseudomorphous
دارای نمود کاذب
Other Matches
pseudomorphism
نمود کاذب
multiphase
دارای چند نمود
double-jointed
دارای مفصل کاذب
double jointed
دارای مفصل کاذب
phenomenon
نمود
growths
نمود
performance
نمود
appearance
نمود
aspect
نمود
aspects
نمود
appearances
نمود
performances
نمود
growth
نمود
prospects
نمود
prospected
نمود
life forms
زی نمود
prospect
نمود
life form
زی نمود
prospecting
نمود
psychological make up
نمود ذهنی
phenomenon
نمود تجلی
macroscopic
درشت نمود
it had a europeanlook
اروپایی می نمود
actescence
نمود شیر
movable bridge
پلی که میشودجابجا نمود
it had a europeanlook
نمود اروپایی داشت
he proceeded to investigate it
بتحقیق ان مبادرت نمود
he showed me kindness
ابرازمحبت نسبت به من نمود
incommutably
بطوریکه نتوان معاوضه نمود
water exists in three phases
اب درسه نمود وجود دارد
practicably
چنانکه بتوان اجرا نمود
incompressibly
بطوریکه نتوان متراکم یا خلاصه نمود
faise
کاذب
false fcoor
کف کاذب
pseudo
کاذب
false floor
کف کاذب
pseudotuberculosis
سل کاذب
rose rash
کاذب
liars
کاذب
lair
کاذب
mendacious
کاذب
lairs
کاذب
liar
کاذب
false
کاذب
irreversibly
چنانکه نتوان دگرگون یا واژگون ساخت یا لغو نمود
false resistance
مقاومت کاذب
false starts
استارت کاذب
psedoparalysis
فلج کاذب
false start
استارت کاذب
pseudocyesis
ابستنی کاذب
false spar
تیرک کاذب
lethargy
موت کاذب
lethargy
مرگ کاذب
pseudopregnancy
ابستنی کاذب
friars lantern
نور کاذب
spurious correlation
همبستگی کاذب
mola
جنین کاذب
mock moon
قمر کاذب
pseudopodium
پای کاذب
form work
کاذب سازی
pseudoaggression
پرخاشگری کاذب
non sequiturs
نتیجه کاذب
non sequitur
نتیجه کاذب
serosa
مشیمه کاذب
pseudocarp
میوه کاذب
pseudoclassic
کلاسیک کاذب
scarlet rash
سرخچه کاذب
pseudodepression
افسردگی کاذب
false ribs
ریبهای کاذب
false dawn
صبح کاذب
parhelion
خورشید کاذب
pseudomembrance
غشای کاذب
corbel-arch
طاق کاذب
pseudomemory
خاطره کاذب
paralogism
قیاس کاذب
jack o' lantern
نور کاذب
false ceiling
سقف کاذب
pseudomorph
شکل کاذب
pseudomorphism
شکل کاذب
pseudohallucination
توهم کاذب
false retrieval
بازیابی کاذب
fausse reconnaissance
بازشناسی کاذب
false recognition
بازشناسی کاذب
false reaction
واکنش کاذب
false positive
مثبت کاذب
false or asternal ribs
دندههای کاذب
false negative
منفی کاذب
false lift
برای کاذب
ineradicably
بطور ریشه کن نشدنی چنانکه نتوان بیخ کن یا قلع وقمع نمود
hatchment
صفحهای که نشانهای خانوادگی وسلاح شخص تازه مرده راروی ان نمود
zodiacal light
روشنایی صبح کاذب
pseudo christ
مسیح کاذب دجال
pseudomorphism
تحول بشکل کاذب
pseudo isochromatic charts
تصورهای هم فام کاذب
pseudomyopia
نزدیک بینی کاذب
pseudodementia
زوال عقل کاذب
pseudochromia
رنگ بینی کاذب
pseudomnesia
یاداوری کاذب مرضی
pseudopsychopathic
جامعه ستیز کاذب
pseudoneurosis
روان رنجوری کاذب
pseudopod
شبه پا پای کاذب
piggyback file
فایلی که بدون اجبار به کپی مجدد ان می توان رکوردهایی را به انتهای ان اضافه نمود
hyperfocal distance
نزدیک ترین فاصلهای که ازانجا میتوان عکس برداری واضح وروشن نمود
pseudochromesth
رنگ بینی کاذب واژهای
diphtheria
گلو درد به اغشاء کاذب
pad the bill
<idiom>
اضافه شدن هزینههای کاذب
subornation
جرم تهیه شهود کاذب
parheliacal
وابسته بعکس خورشیدیاشمس کاذب
will o the wisp
روشنایی کاذب درباغ سبز
flying facade
[ساخت نیمه چوبی کاذب]
nescience
اعتقاد باینکه حقایق غایی را نمیتوان بوسیله قیاس عقلانی فکر درک نمود
pseud
پیشوند بمعنی "کاذب " و " ساختگی " و "دروغ "
pseudo
پیشوند بمعنی " کاذب " و "ساختگی " و " دروغ "
pseuds
پیشوند بمعنی "کاذب " و " ساختگی " و "دروغ "
final set
حالتی که بتن بطور کامل گرفته و بقدرکافی سخت شده که بتوان قالب براری نمود
parhelic
وابسته به عکس خورشیدیاشمس کاذب مانندعکس خورشید
doping
نیروی کاذب حاصل از داروهای غیر مجاز
he took my words in good part
سخنان مرا بخوبی تلقی نمود از سخنان من نرنجید
propor tionably
بطور متناسب یا با قرینه چنانکه بتوان متناسب نمود
isobar
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
soft shelled
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
ringent
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
galleried
دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
gravel blind
دارای چشم تار دارای دید کم
acinaseous
دارای تخم و بذر دارای تخمدان
virile
دارای نیروی مردی دارای رجولیت
low tension
دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
fascism
نام حزبی است که موسولینی در فاصله دو جنگ عالمگیر در ایتالیا تاسیس کردو اصول عقاید و فلسفه ان رااز سیستمهای سیاسی مختلف اخذ و بر حسب احتیاج تحریف و تفسیر نمود
outrigged
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
idiomorphic
دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
locarno treaty
بلژیک و فرانسه به سال 5291 که ضمن ان بلژیک فرانسه و المان حفظ مرزهای موجود را تضمین کردند و المان حالت غیرنظامی "راینلند" را تعهد نمود
pseudocode
نمونه رمز رمز یا کد کاذب
antichrst
مسیح دروغی مسیح کاذب
end stopped
دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
isotropic solutions
دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
Indo-persian rug
قالی هندی با طرح ایرانی
[اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
monadelphous
دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
polyisotopic
دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
off colored
دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
winy
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winey
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
pentadactyl
دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
bilabiate
دارای دو لب
fraught with
دارای
footy
دارای پا
trilinear
دارای سه خط
odoriferous
دارای بو
three legged
دارای سه پا
three-legged
دارای سه پا
glochidiate
دارای مو
iodic
دارای ید
unidirection
دارای یک جهت
underweight
دارای کسروزن
undersigned
دارای امضاء
privileged
دارای امتیاز
prurient
دارای فکرشهوانی
vagility
دارای تحرک
petiolated
دارای دمگل
unidirectional
دارای یک جهت
unifilar
دارای یک سیم یا نخ
stannous
دارای قلع
hectic
دارای تب لازم
umbrageous
دارای سوفن
two way
دارای دو راه
triradiate
دارای سه شعاع
strontic
دارای استرونیوم
isometric
دارای یک میزان
isometrics
دارای یک میزان
straight line
دارای خط مستقیم
ambivalence
دارای دو جنبه
behind
دارای پس افت
behinds
دارای پس افت
tungstic
دارای تنگستن
turpentinous
دارای تربانتین
bifocals
دارای دو کانون
unifoliate
دارای یک برگ
stannic
دارای قلع
amphibolic
دارای دو معنی
sonant
دارای اهنگ
rifled
دارای خان
antithetic
دارای ضد ونقیض
antithetical
دارای ضد ونقیض
arbitrative
دارای اختیارحکمیت
artiodactyl
دارای سم شکافته
artiodactylous
دارای سم شکافته
vivific
دارای حیات
aulait
دارای شیر
azotic
دارای ازت
aluminous
دارای زاج
adamantean
دارای تلئلو
spiriferous
دارای عضومارپیچی
staminate
دارای جرثومه نر
accentual
دارای تاکید
acetylate
دارای ریشهء
unipod
دارای یک پایه
univalent
دارای یک فرفیت
acetylize
دارای ریشهء
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com