English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (21 milliseconds)
English Persian
hydrogenate دارای هیدروژن کردن
Other Matches
dehydrogenate هیدروژن چیزی را گرفتن بدون هیدروژن کردن
dehydrogenize هیدروژن چیزی را گرفتن بدون هیدروژن کردن
hydrochloric دارای هیدروژن و کلورین جوهر نمک
catalytic hydrogenation هیدروژن دار کردن کاتالیزوری هیدروژن دارشدن کاتالیزوری
hydrogenation هیدروژن دار کردن هیدروژن دار شدن
protons هسته اتم سبک و دارای تعداد مساوی اتم هیدروژن
proton هسته اتم سبک و دارای تعداد مساوی اتم هیدروژن
hydric هیدروژن دار وابسته به هیدروژن
dehydroisomerization همپارش با هیدروژن زدایی ایزومر شدن با هیدروژن زدایی
hydrogenize با هیدروژن ترکیب کردن هیدروژنی کردن
hydrogen هیدروژن
parahydrogen هیدروژن پارا
secondary hydrogen هیدروژن 2 درجه
active hydrogen هیدروژن فعال
acid hydrogen هیدروژن اسیدی
hydrogenate هیدروژن دادن
hydrogen sulphide سولفید هیدروژن
dehydrogenation هیدروژن زدایی
acid function یون هیدروژن
heavy hydrogen هیدروژن سنگین
hydrogenator هیدروژن ساز
hydrogenolysis هیدروژن کافت
hydrotreating هیدروژن کاری
hydrodimerization دوپارش با هیدروژن
hydrocracking کراکینگ با هیدروژن
heydrogenize هیدروژن دادن
hydrodimerization دی مرشدن با هیدروژن
hydrogenation هیدروژن دهی
orthohydrogen هیدروژن ارتو
liquid hydrogen هیدروژن مایع
tertiary hydrogen هیدروژن 3 درجه
secondary hydrogen هیدروژن درجه دوم
hydrodesulfurizing گوگرد زدایی با هیدروژن
light hydrogen هیدروژن سبک یا معمولی
pyrolytic dehydrogenation هیدروژن زدایی تفکافتی
sodium hydrogen carbonate سدیم هیدروژن کربنات
hydrogenation عمل تبدیل به هیدروژن
hydro carbon ترکیب هیدروژن و کربن
sulphide نمک یااسترسولفید هیدروژن
sulfide نمک یااسترسولفید هیدروژن
tertiary hydrogen هیدروژن نوع سوم
hydrogen like atom اتم هیدروژن مانند
hydrogen like orbital اوربیتال هیدروژن مانند
hydrogen flame detector اشکارساز شعلهای هیدروژن
hydrogen depleted structure ساختار هیدروژن زدوده
standard hydrogen electrode الکتورد هیدروژن استاندارد
labile hydrogen هیدروژن تند اثر
hydride ترکیب هیدروژن دار هیدروکسید
sodium monohydrogen carbonate سدیم مونو هیدروژن کربنات
dehydrocyclization حلقهای شدن با هیدروژن زدایی
atomic hydrogen arc welding جوش قوسی بوسیله اتم هیدروژن
hydrogenate سبب ترکیب چیزی با هیدروژن شدن
monad ذره بسیط که نیروی ترکیبی یک هیدروژن است
chlorinated hydrocarbon ماده حلال هیدروکلروکربن محلول هیدروژن و کلروکربن
personate خودرا بجای دیگری قلمداد کردن دارای شخصیت کردن
curbs محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
grate باشبکه مجهز کردن شبکه دارکردن دارای نرده وپنجره اهنی کردن
curb محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
curbed محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
curbing محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
grates باشبکه مجهز کردن شبکه دارکردن دارای نرده وپنجره اهنی کردن
grated باشبکه مجهز کردن شبکه دارکردن دارای نرده وپنجره اهنی کردن
pH علامت لگاریتم منفی برای غلظت یون هیدروژن برحسب گرم اتم درهر لیتر
incorporates جادادن دارای شخصیت حقوقی کردن ثبت کردن
thread دارای خطوط برجسته کردن حدیده وقلاویز کردن
incorporate جادادن دارای شخصیت حقوقی کردن ثبت کردن
militarize جنگ طلب کردن دارای روح نظامی کردن
threads دارای خطوط برجسته کردن حدیده وقلاویز کردن
incorporating جادادن دارای شخصیت حقوقی کردن ثبت کردن
reman دارای نفرات تازه کردن مردانگی کردن
edges : دارای لبه تیز کردن تحریک کردن
edge : دارای لبه تیز کردن تحریک کردن
isobare دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
cementitious دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
ringent دارای دهن باز دارای لبان برگشته
furnishes دارای اثاثه کردن مجهز کردن
furnish دارای اثاثه کردن مجهز کردن
inflame دارای اماس کردن ملتهب کردن
catalyze دارای اثرمجاورتی کردن تسریع کردن
inflames دارای اماس کردن ملتهب کردن
furnishing دارای اثاثه کردن مجهز کردن
fortifies دارای استحکامات کردن تقویت کردن
fortifying دارای استحکامات کردن تقویت کردن
fortify دارای استحکامات کردن تقویت کردن
inflaming دارای اماس کردن ملتهب کردن
innervate دارای پی کردن
hydrogen bonding پیوند هیدروژنی [ایجاد پیوند مولکولی توسط هیدروژن] [در رنگرزی]
crenelate دارای کنگره کردن
personified دارای شخصیت کردن
varnishes دارای فاهرخوب کردن
personify دارای شخصیت کردن
populate دارای جمعیت کردن
freckle خال دارای کک مک کردن
personifies دارای شخصیت کردن
crenellate دارای کنگره کردن
tooth دارای دندان کردن
populates دارای جمعیت کردن
castellate دارای استحکامات کردن
nationalizing دارای ملیت کردن
indexed :دارای فهرست کردن
varnishing دارای فاهرخوب کردن
varnished دارای فاهرخوب کردن
varnish دارای فاهرخوب کردن
populating دارای جمعیت کردن
index :دارای فهرست کردن
transistorize دارای ترانسیتور کردن
nationalised دارای ملیت کردن
nationalises دارای ملیت کردن
nationalising دارای ملیت کردن
fluoridate دارای فلورید کردن
nitrogenize دارای نیتروژن کردن
nationalize دارای ملیت کردن
personifying دارای شخصیت کردن
nationalizes دارای ملیت کردن
indexes :دارای فهرست کردن
zigzagged دارای پیچ و خم کردن
zigzagging دارای پیچ و خم کردن
rampart دارای استحکامات کردن
hydroxylate دارای هیدروکسیل کردن
ensoul دارای روح کردن
tinkling دارای طنین کردن
tinkles دارای طنین کردن
tinkled دارای طنین کردن
vitaminize دارای ویتامین کردن
tinkle دارای طنین کردن
vallum دارای استحکامات کردن
gift دارای استعداد کردن
substantivize دارای ماهیت کردن
embrasures دارای منفذ کردن
embrasure دارای منفذ کردن
systemize دارای همست کردن
zigzag دارای پیچ و خم کردن
bodies دارای جسم کردن
gifts دارای استعداد کردن
whipstitch دارای مرز کردن
personalize دارای شخصیت کردن
body دارای جسم کردن
potentialize دارای استعداد کردن
insoul دارای روح کردن
zigzags دارای پیچ و خم کردن
virile دارای نیروی مردی دارای رجولیت
acinaseous دارای تخم و بذر دارای تخمدان
galleried دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
low tension دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
gravel blind دارای چشم تار دارای دید کم
panes دارای جام شیشه کردن
pane دارای جام شیشه کردن
sanitate دارای لوازم بهداشتی کردن
tongues گفتن دارای زبانه کردن
criss-cross دارای نقش چلیپایی کردن
bedevils دارای روح شیطانی کردن
bedevilling دارای روح شیطانی کردن
rehabilitate دارای امتیازات اولیه کردن
tat دارای حاشیه توری کردن
rehabilitating دارای امتیازات اولیه کردن
rehabilitates دارای امتیازات اولیه کردن
rehabilitated دارای امتیازات اولیه کردن
wigs دارای گیس مصنوعی کردن
wig دارای گیس مصنوعی کردن
criss-crossing دارای نقش چلیپایی کردن
methodize دارای روش یاقاعدهای کردن
ravines دارای دره تنگ کردن
ravine دارای دره تنگ کردن
bedevilled دارای روح شیطانی کردن
criss-crosses دارای نقش چلیپایی کردن
criss-crossed دارای نقش چلیپایی کردن
bedevil دارای روح شیطانی کردن
prongs دارای چنگک یا چنگال کردن
fulcrum دارای نقطه اتکاء کردن
flyspeck دارای لکه مگس کردن
prong دارای چنگک یا چنگال کردن
granulate دارای ذرات ریز کردن
to p a thing for a person کسی را دارای چیزی کردن
to p a thing person with athing کسی را دارای چیزی کردن
hyphenate بوسیله خط دارای فاصله کردن
reengine دارای موتور تازه کردن
woofs پارچه کتانی دارای پود کردن
shoeing دارای کفش کردن نعل زدن به
woof پارچه کتانی دارای پود کردن
motivating تهییج کردن دارای انگیزه شده
motivates تهییج کردن دارای انگیزه شده
mastermind دارای نبوغ فکری ابداع کردن
masterminded دارای نبوغ فکری ابداع کردن
masterminding دارای نبوغ فکری ابداع کردن
motivated تهییج کردن دارای انگیزه شده
masterminds دارای نبوغ فکری ابداع کردن
substantialize دارای وجود خارجی کردن یاشدن
retrench دارای سنگر موقتی زیرزمینی کردن
russify دارای عقاید وتمایلات روسی کردن
shoe دارای کفش کردن نعل زدن به
motivate تهییج کردن دارای انگیزه شده
shoes دارای کفش کردن نعل زدن به
bells دارای زنگ کردن کم کم پهن شدن
bell دارای زنگ کردن کم کم پهن شدن
systematize دارای روش یا قاعده کردن اسلوب دادن به
systemmatize دارای روش یاقاعده کردن اسلوب دادن
outrigged دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com