English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
imbic دارای وتد مجموع
Other Matches
residual sum of squares مجموع مجذورات انحرافات مجموع مربعات انحرافات مجموع مجذورات باقیمانده ها
regression sum of squares مجموع مجذورات رگرسیون مجموع مربعات رگرسیون
sum of squares of regression مجموع مربعات رگرسیون مجموع مجذورات رگرسیون
totals مجموع
totalled مجموع
amount مجموع
over all مجموع
totaling مجموع
total مجموع
totalling مجموع
sum total مجموع
sum مجموع
totaled مجموع
lump مجموع
lumped مجموع
sums مجموع
ensembles مجموع
summation مجموع
lumps مجموع
ensemble مجموع
triad مجموع سه چیز
checksum مجموع مقابلهای
check sum مجموع مقابلهای
anecdotage مجموع حکایات
triads مجموع سه چیز
iamb وتد مجموع
iambus وتد مجموع
totality تمامیت مجموع
totyality جمع مجموع
sideways sum مجموع جانبی
sum of products مجموع حاصلضرب
sum of squares مجموع مجذورات
tercet مجموع سه چیز
summated ratings مجموع درجه ها
summation مجموع یابی
altogether همگی مجموع
rootage مجموع ریشه ها
modulo two sum مجموع به پیمانه دو
sum of squares مجموع مربعات
pentachord مجموع پنج نت
logic sum مجموع منطقی
bureaucracy مجموع گماشتگان دولتی
iambic وابسته به وتد مجموع
vocabularies مجموع لغات یک زبان
total search result مجموع نتیجه جستجو
bureaucracies مجموع گماشتگان دولتی
toted جمع کردن مجموع
toting جمع کردن مجموع
totes جمع کردن مجموع
tote جمع کردن مجموع
series مجموع یک دنباله [ریاضی]
sum of the terms of an infinite sequence مجموع یک دنباله [ریاضی]
sum of squares of residual مجموع مربعات باقیمانده
aggregate مجموع جمع کردن
vocabulary مجموع لغات یک زبان
cordage مجموع طنابهای کشتی
fore and aftring مجموع بادبانهای کشتی
mass diagram منحنی مجموع بدهها
sewerage مجموع مجرای فاضلاب
baronage مجموع بارونها و نجبا
aggregates مجموع جمع کردن
alpine combined مجموع مسابقههای الپاین
matmen مجموع کشتی گیران و داوران
gears مجموع چرخهای دنده دار
sewarage زهکشی مجموع مجاری فاضلاب
geared مجموع چرخهای دنده دار
gear مجموع چرخهای دنده دار
total deformation مجموع تمام تغییر شکلها
rigging مجموع طناب و بادبانهای کشتی
nordic combined مجموع مسابقات اسکی نوردیک
two person zero sum game بازی دو نفره با مجموع صفر
ballot رای مخفی مجموع اراء نوشته
ballots رای مخفی مجموع اراء نوشته
armed forces مجموع نیروهای زمینی وهوایی و دریایی
balloted رای مخفی مجموع اراء نوشته
pinning combination مجموع حرکات منجر به ضربه فنی
isobars دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
cementitious دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
charactristic velocity مجموع تغییرات سرعت درمسیر یک ماموریت فضایی
stroke play مسابقه گلف با محاسبه مجموع ضربههای یک بازیگر
addition عمل محاسباتی که مجموع دو عدد را حساب میکند
additions عمل محاسباتی که مجموع دو عدد را حساب میکند
ringent دارای دهن باز دارای لبان برگشته
assoil اصل تغییر نکردنی مجموع یا حاصل ضرب بخشیدن
ice time مجموع مدت بازی بازیگر دریک مسابقه یا در یک فصل
shook : مجموع تختههای لازم برای ساختن بشکه وچلیک وامثال ان
low tension دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
virile دارای نیروی مردی دارای رجولیت
gravel blind دارای چشم تار دارای دید کم
galleried دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
acinaseous دارای تخم و بذر دارای تخمدان
handing بردن مسابقه اسب دوانی با فاصله مناسب مجموع چهارتایی پیکان
hand بردن مسابقه اسب دوانی با فاصله مناسب مجموع چهارتایی پیکان
outrigged دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
idiomorphic دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
heterodyne ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
end stopped دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
isotropic solutions دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
euler theorem در صورتی که تابع تولید همگن درجه یک باشد بر اساس قضیه اولر کل تولید مساوی مجموع پرداختی ها به عوامل تولیدمیباشد
virtual mass مجموع جرم واقعی و جرم فاهری
Indo-persian rug قالی هندی با طرح ایرانی [اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
polyisotopic دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
off colored دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
monadelphous دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
id مجموع تمایلات انسان که نفس یا شخصیت انسان و تمایلات شهوانی وجنسی ازان ناشی میشود
batches دسته کردن مجموع کردن
library برنامه دان مجموع برنامه ها
libraries برنامه دان مجموع برنامه ها
batch دسته کردن مجموع کردن
adder مدار جمع دودویی که میتواند مجموع در ورودی را حساب کند و نیز میتواند ورودی یا خروجی به صورت وام شده را بپذیرد
adders مدار جمع دودویی که میتواند مجموع در ورودی را حساب کند و نیز میتواند ورودی یا خروجی به صورت وام شده را بپذیرد
winey شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winy شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
fullest مدار جمع دودویی که می توان مجموع دو ورودی را حساب کند و عدد نقلی ورودی را می پذیرد و در صورت لزوم رقم نقلی خروجی تولید میکند
full مدار جمع دودویی که می توان مجموع دو ورودی را حساب کند و عدد نقلی ورودی را می پذیرد و در صورت لزوم رقم نقلی خروجی تولید میکند
pentadactyl دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
quadrangular meet مسابقه شنای دورهای بین 4تیم مسابقه دورهای بین 4تیم با محاسبه مجموع امتیازهای فردی
glochidiate دارای مو
fraught with دارای
bilabiate دارای دو لب
trilinear دارای سه خط
footy دارای پا
three legged دارای سه پا
iodic دارای ید
odoriferous دارای بو
three-legged دارای سه پا
isogenous دارای یک منبع
in force دارای اعتبار
in flower دارای شکوفه
in defect دارای کاستی
windiness دارای باد
melodious دارای ملودی
melodic دارای ملودی
ill neighboured دارای محیط بد
prerogative دارای حق ویژه
prerogatives دارای حق ویژه
ill neighboured دارای همسایه بد
salaried دارای حقوق
formal دارای فکر
whizzer دارای صدای غژ
in power دارای اختیارات
indued with charm دارای فریبندگی
inflorescent دارای گل اذین
woolly headed دارای سر پشمالو
fortified دارای استحکامات
iodous دارای یود
energetic دارای انرژی
invested with power دارای اختیار
intercommunicate دارای مراوده
instinct with force دارای زور
stilted دارای چوب پا
insectile دارای حشره
innervate دارای پی کردن
synonymous دارای ترادف
synonymous دارای تشابه
sulfureous دارای گوگرد
splash دارای ترشح
splashes دارای ترشح
electives دارای حق انتخاب
ternal دارای سه تغییر
structured دارای ساخت
vivific دارای حیات
testate دارای وصیت
haired دارای موی ...
hook nosed دارای بینی کج
hook-nosed دارای بینی کج
overlapping دارای اشتراک
glary دارای تشعشع
glanduliferous دارای غد دکوچک
geniculate دارای زانویی
tinct دارای ته رنگ
elective دارای حق انتخاب
wapper jawed دارای ارواره کج
terahenous دارای 4 مادگی
splashing دارای ترشح
swell butted دارای ته گنده
humous دارای موادالی
homolographic دارای قرینه
syntonic دارای بسامدمشابه
twofold دارای دو چیز
hexameter دارای شش وزن
heterogamous دارای مادگی ها
seamed دارای نشان
weak sighted دارای چشم کم سو
weak eyed دارای چشم کم سو
warty دارای زگیل
hearted دارای قلب ...
tinctorial دارای ته رنگ
aquiline دارای منقار کج
muciferous دارای مخاط
monopetalous دارای یک گلبرگ
sonant دارای اهنگ
monometallic دارای یک فلز
monoclinal دارای یک شیب
monatomic دارای یک جوهرفرد
monandrous دارای یک شوهر
miasmatic دارای دمه بد بو
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com