English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (2 milliseconds)
English Persian
holder دارنده برات
holders دارنده برات
Search result with all words
presentment ارائه برات از دارنده ان به محال علیه جهت قبولی نویسی یا محیل جهت پرداخت
retour sans protet اعلامی که برات کش به دارنده برات میکند مبنی براین که در صورت نکول برات از طرف محال علیه ان رابدون پروتست به وی بازگرداند و به این ترتیب برات کش نمیتواند به عذراین که اعتراض نکول به عمل نیامده است از پرداخت وجه سرباز زند
Other Matches
clearing a bill محاسبه سر رسید برات پرداخت مبلغ برات و تصفیه حساب مربوط به ان
drawer محال علیه برات برات کش
drawers محال علیه برات برات کش
owners دارنده
holder دارنده
holders دارنده
owner دارنده
bid holder دارنده ضمانتنامه
licensee دارنده پروانه
licensee دارنده مجوز
upholder نگاه دارنده
upholders نگاه دارنده
licensees دارنده پروانه
promulgation اعلام دارنده
holder نگاه دارنده
holders نگاه دارنده
bona fide holder دارنده مجاز
licensees دارنده مجوز
vociferator اعلام دارنده
termor دارنده حق عمری
termor دارنده حق رقبی
stater افهار دارنده
promulgator اعلام دارنده
policy holder دارنده بیمه
This page owner دارنده این برگه
licentiate دارنده پروانه
enactive مقرر دارنده
licencee دارنده جواز
licencee دارنده پروانه
interdictive باز دارنده
stabilizer ثابت نگه دارنده
world record holder دارنده رکورد جهانی
strait jackets روپوش باز دارنده
loan holder دارنده سهام وام
strait jacket روپوش باز دارنده
key concrete بتن نگاه دارنده
letterman دارنده معرفی نامه
policy holder دارنده بیمه نامه
stabilisers ثابت نگه دارنده
having بدست اوردن دارنده
have بدست اوردن دارنده
title دارنده عنوان قهرمانی
titles دارنده عنوان قهرمانی
incarcerator توقیف کننده نگاه دارنده
licensee صاحب جواز دارنده پروانه
annuitant دریافت دارنده مقرری سالانه
licensees صاحب جواز دارنده پروانه
premonitory تحذیر کننده برحذر دارنده
mealy mouthed دریغ دارنده ازراست گویی
mealy-mouthed دریغ دارنده ازراست گویی
fund holder دارنده سهام قرضه دولتی
celebrator نگاه دارنده جشن و عید
rentlen دارنده درامد سالیانه یاسالواره همیشگی
irredeemable paper money پول کاغذی که دارنده ان نتواندهرگاه بخواهدانرا نقدسازد
bondholder دارای صاحب سهام قرضه دارنده وثیقه یاکفالت
high goal polo چوگان بین تیمهای دارنده 91امتیاز تعادلی یا بیشتر
blank endorsement حواله سفید مهر که مقداروجه ان قیدنشده وقابل پرداخت به دارنده است
drawers برات کش
drafted برات
drawer برات کش
bill of exchange برات
bill of e. برات
bill exchange برات
bill of exgchange برات
drafts برات
cheque برات
honoured برات
honouring برات
draft برات
honours برات
bills برات
bill برات
honour برات
honors برات
cheques برات
honoring برات
honored برات
foreign bill برات ارزی
foreign bill برات خارجی
draft at sight برات دیداری
usance bill برات به وعده
draft at sight برات به رویت
trade acceptance برات قبولی
drawee برات گیر
exequatur برات قونسول
drawer of a bill of exchange برات دهنده
enfacement رونویسی برات
premium صرف برات
drawn on برات کشیدن
due bill برات پرداختنی
drafts برات سفته
draft برات کشی
draft برات سفته
on sight bill of exchange برات عندالمطالبه
drafted برات کشی
drafted حواله برات
retired draft لاشه برات
draft حواله برات
re draft برات رجوعی
re draft برات رجوعی
re exchange برات رجوعی
make a draft for برات کردن
short bill برات کم مدت
drafted برات سفته
drafts برات کشی
honor پذیرفتن برات
indorsee برات گیر
bill of exchange برات ارزی
drafts حواله برات
sight draft برات دیداری
sight draft برات به رویت
sight bill برات دیداری
premiums صرف برات
dishoner نکول برات
dishonored نکول برات
papering سفته برات
paper سفته برات
drawer برات گیر
drawer برات دهنده
papered سفته برات
drawers کشنده برات یا چک
drawers برات گیر
drawers برات دهنده
accommodation acceptance برات دوستانه
accommodation bill برات دوستانه
agiotage دلالی برات
papers سفته برات
kite برات صوری
kite برات دوستانه
dishonoring نکول برات
dishonors نکول برات
dishonour نکول برات
dishonoured نکول برات
dishonouring نکول برات
dishonours نکول برات
drawer کشنده برات یا چک
draw برات کشیدن
draws برات کشیدن
kites برات دوستانه
kites برات صوری
bank bill برات بانک
bank draft برات بانکی
currency of a bill مدت برات
bill pay able at sight برات رویت
cambist دلال برات
bill of exchange برات مبادلهای
clean bill برات ساده
bill pay able at sight برات دیداری
bill exchange برات بازرگانی
bill broker دلال برات
bankbill برات بانک
blank endorsement برات سفید مهر
sight draft برات یا حواله دیداری
discounts برات را نزول کردن
discounted برات را نزول کردن
days sight draft برات دیداری 06 روزه
draft at tenor برات مدت دار
time draft برات مدت دار
usance برات وعده دار
first of exchange نسخه اصلی برات
bill time draft برات وسفته موجل
discounting برات را نزول کردن
drawer برات دهنده محیل
drawers برات دهنده محیل
on sight bill of exchange برات برویت یا دیداری
discount برات را نزول کردن
overdue draft برات سررسید گذشته
bill payable برات قابل پرداخت
discount with تنزیل کردن برات
draw on عهده کسی برات کشیدن
date on which a bill falls due موعد پرداخت برات یا سفته
bill of exchange حواله یا برات کتبی غیرمشروط
payment against a draft پیش پرداخت در مقابل برات
I felt it it in my bones. I had a hunch. بدلم برات شده بود
when does the bill fall due ? سررسید برات چه موقعی است
short bills سفته یا برات کوتاه مدت
when will that bill fall due ? سررسید پرداخت ان برات کی است
bills payable برات های پرداخت کردنی
enface در روی برات نوشتن یامهرزدن
the bill is undue وعده برات نرسیده است
the bill of has come to mature وعده پرداخت برات رسیده است
the bill has come to maturity وعده پرداخت برات رسیده است
foreign bill برات قابل پرداخت در خارج ازکشور
return account صورتحسابی که به برات رجوعی ضمیمه میشود
billhead کاغذی که شبیه برات چاپی است
the bill is overdraw سر رسید برات منقضی شده است
hawse سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
the bill has come to maturity موعد پرداخت برات منقضی شده است
Now I am going to tell you something. حالا میخوام برات یه چیزی تعریف کنم.
discount house موسسه ایکه برات و اسناد را تنزیل مینماید
road test ازمایش امادگی وسائط نقلیه برات مسافرت
bill time draft برات و سفته قابل پرداخت درتاریخ معین در اینده
date of grace مدت مجاز برای پرداخت سفته و برات پس از سر رسید
overdraw بیش از اعتبار حواله کردن برات خالی از وجه دادن
endorsee کسی که برات یا هر سنددیگری از قبیل چک و سفته در وجه او فهر نویسی و به او تسلیم میشود
share holder دارنده سهام صاحب سهام
qualified indorsement فهرنویسی برات یا سفته با ذکرمطلبی که مسئوولیت فهرنویس را نسبت به ان چه قانون مقرر داشته است محدودتر یا وسیعتر کند
sight bill حواله دیداری برات یا حواله ایکه در زمان ارائه قابل پرداخت میباشد
per procurationem به نمایندگی قبولی برات به نمایندگی دیگری نوشتن
sets of bill نسخ ثانی و ثالث و ..... برات که در انها به اصل اشاره وذکر میشود که هریک تازمانی قابل پرداخت هستندکه دیگری پرداخت نشده باشد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com