English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
hypnotic drugs داروهای خواب اور
hypnotics داروهای خواب اور
Other Matches
somnambulist کسیکه در خواب راه میرود وابسته به راهروی درخواب خواب گرد
the early bird catches the worm <proverb> کسی که بر سر خواب سحر شبیخون زد هزار دولت بیدار را به خواب گرفت
night gown جامه خواب زنان و کودکان پیراهن خواب
narcolepsy حالت خواب الودگی ومیل شدیدبه خواب
hypnoidal نومی شبیه خواب یا خواب هیپنوتیزم
hypnoid نومی شبیه خواب یا خواب هیپنوتیزم
depressant drugs داروهای کندساز
energetics داروهای محرک
psychic energizer داروهای محرک
analgetics داروهای دردزا
tricyclic drugs داروهای سه حلقهای
analgesics داروهای دردزا
hallucinogenic drugs داروهای توهم زا
narcotics داروهای مخدر
tisane داروهای جوشانده
antianxiety drugs داروهای ضد اضطراب
tisane داروهای خیسانده
mafrash مفرش [واژه عربی به معنی خوابگاه و یا کیسه خواب می باشد و حالت تزئینی داشته، اطراف تشک خواب و یا جای استراحت را می پوشاند.]
psychedelic وابسته به داروهای توهم زا
analeptics داروهای محرک اعصاب
psychotomimetics داروهای روان پریشی زا
psychedelic drugs داروهای روان پریشی زا
psychotropic drugs داروهای روان گردان
emmenagogue داروهای ازدیاد قاعدگی
ataractic drugs داروهای ارام بخش
neuroleptics داروهای ارام بخش
toxicology مبحث داروهای سمی
internist متخصص داروهای درونی
hypnagogic خواب اور خواب کننده
somnific خواب اور خواب الود
dreamiest خواب مانند خواب الود
dreamier خواب مانند خواب الود
hypnogogic خواب اور خواب کننده
morpheus الهه خواب خواب پرور
dogsleep خواب زودبر خواب دروغی
dreamy خواب مانند خواب الود
anaphrodisia داروهای فلج کنندهء اعضاء تناسلی
doping نیروی کاذب حاصل از داروهای غیر مجاز
they rate as tonic drugs انها جزو داروهای نیروبخش بشمار میروند
Babies should be classified as antidepressants. نوزادان را باید در گروه داروهای ضد افسردگی قرار داد.
rhatany ریشه یکجور گیاه در امریکای جنوبی که در ساختن داروهای ... بکار میبرند
night dress جامه خواب پیراهن خواب خواب جامه
He is fast asleep. خواب خواب است
bedfellow هم خواب
sleeps خواب
post dormitum پس خواب
noctambulism خواب
sleeping خواب
bedfellows هم خواب
sleep خواب
isocline هم خواب
noctambulation خواب
sleepless بی خواب
shut-eye خواب
dream خواب
naps خواب
dreamed خواب
dreaming خواب
napped خواب
dreams خواب
napping خواب
nap خواب
watchfulness بی خواب
floor gully کف خواب
asleep خواب
bed room اطاق خواب
an interpreter of dreams خواب تعبیر کن
dogsleep خواب سبک
hypnopompic خواب و بیدار
hypnopompic hallucination توهم پس خواب
narcitic خواب اور
sleep center مرکز خواب
mesmerism خواب مغناطیسی
hypnos or nus رب النوع خواب
maya خواب و خیال
coved cornice قرنیز کف خواب
antihypnotic خواب شکن
bed clothes جامه خواب
lights out ساعت خواب
cataplexy خواب حیوانی
interpretation of a dream تعبیر خواب
hypnopompic بی خواب کننده
dream reader خواب تعبیرکن
hypnopompic خواب زدا
hypnogenic zone ناحیه خواب زا
footsack کیسه خواب
hypnogenic خواب انگیز
mummy bag کیسه خواب
get off to sleep خواب رفتن
he is a او خواب است
hypnogenesis ایجاد خواب
hypersomnia خواب زدگی
hypnagogic خواب اور
drowsihead سنگینی خواب
hypnologist خواب شناس
hypnophobia خواب هراسی
dreamful خواب مانند
hypnology خواب شناسی
hypnolepsy حمله خواب
hypnoidal خواب گونه
drowsihead خواب الودگی
hypnoid خواب گونه
hypnic خواب اور
nightshirts پیراهن خواب
nightshirt پیراهن خواب
nightlights چراغ خواب
nightlight چراغ خواب
beauty sleep خواب اضافی
uprise از خواب برخاستن
to sleep fast خواب خوش
to rock to sleep خواب کردن
to put to bed خواب کردن
to oversleep oneself خواب ماندن
to lull to sleep خواب کردن
the new of dreams عالم خواب
steeped in slumber مست خواب
sopor خواب عمیق
sopite خواب کردن
somnolism خواب مصنوعی
wool-gathering خواب و خیال
Womens dreams go by contraries. خواب زن چپ است
dortour اتاق خواب
dorter اتاق خواب
to fall asleep به خواب رفتن
to doze off به خواب رفتن
Beauty sleep . خواب ناز
somnolence خواب الودگی
somnifugous خواب زدا
somniferous خواب اور
sleep spindles دوکهای خواب
sleep deprivation محرومیت از خواب
silent hours ساعات خواب
profound sleep خواب سنگین
predormitum پیش خواب
parasomnia نابهنجاری خواب
paradoxical sleep خواب تناقضی
pajama لباس خواب
oneirocritic خواب تعبیر کن
noctambulant در خواب راه رو
night suit جامه خواب
night robe لباس خواب
night gown خواب جامه
night clothes جامه خواب
narcosis خواب شیمیایی
sleep talking خواب گفتاری
somniloquy خواب گفتاری
somnifacient خواب الود
somnifacient خواب اور
somnambulistic خواب گرد
somnambulism خواب گردی
somnambulation خواب گردی
slumbrous خواب الود
slumbrous خواب اور
slumbery خواب الود
slumbery خواب اور
slumberous خواب الود
slumberous خواب اور
slumb خواب ژور
slumb خواب الود
sleeplike خواب مانند
sleeplike مثل خواب
sleepiness خواب الودی
narcolepsy حمله خواب
sleepier خواب الود
dreamed خواب دیدن
bedding وسایل خواب
drowsiness خواب الودگی
dreaming خواب دیدن
terraces بهار خواب
terrace بهار خواب
sleepers خواب رونده
sleeper خواب رونده
bedtime وقت خواب
siestas خواب نیمروز
hypnotic تولیدکننده خواب
hypnotic خواب اور
soporific خواب اور
bedrooms اطاق خواب
sleeping room اطاق خواب
somnolent خواب الود
soporific خواب الود
dream خواب دیدن
opiate خواب اور
piled خواب پارچه
nap خواب نیمروز
napped خواب نیمروز
napping خواب نیمروز
naps خواب نیمروز
oversleep خواب ماندن
dreamt خواب دیدن
sleepy خواب الود
sleepiest خواب الود
watchful بی خواب دقیق
oversleeps خواب ماندن
pile خواب پارچه
bedtimes وقت خواب
lays خواب طناب
dreams خواب دیدن
overslept خواب ماندن
lay خواب طناب
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com