English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 115 (7 milliseconds)
English Persian
anaphrodisia داروهای فلج کنندهء اعضاء تناسلی
Other Matches
private اعضاء تناسلی
privates اعضاء تناسلی
genitalia اندامهای تناسلی الات تناسلی
anesthetic کم کنندهء حس
acolous فاقد اعضاء
staff اعضاء هیئت
staffed اعضاء هیئت
staffs اعضاء هیئت
plenary شامل تمام اعضاء
attachT یکی از اعضاء سفارتخانه
plenaries شامل تمام اعضاء
selenium rectifier یکسو کنندهء سلنیومی
pitcher پرتاب کنندهء توپ
pitchers پرتاب کنندهء توپ
amplifiers تقویت کنندهء برق
antitussive ارام کنندهء سرفه
amplifier تقویت کنندهء برق
assurer بیمه کنندهء عمر
assuror بیمه کنندهء عمر
bactericidal نابود کنندهء باکتری
functional وابسته به وفایف اعضاء وفیفهای
antigens مواد تولید کنندهء پادتن
antigen مواد تولید کنندهء پادتن
animators تهیه کنندهء فیلمهای کارتون
animator تهیه کنندهء فیلمهای کارتون
physiologic وابسته به علم وفایف اعضاء ساختمانی
homogonous دارای اعضاء تولید مثل متشابه
physiological وابسته به علم وفایف اعضاء ساختمانی
junkie استعمال کنندهء هروئین و مواد مخدره
junkies استعمال کنندهء هروئین و مواد مخدره
depressant drugs داروهای کندساز
psychic energizer داروهای محرک
hallucinogenic drugs داروهای توهم زا
antianxiety drugs داروهای ضد اضطراب
narcotics داروهای مخدر
tisane داروهای خیسانده
tisane داروهای جوشانده
analgesics داروهای دردزا
analgetics داروهای دردزا
tricyclic drugs داروهای سه حلقهای
energetics داروهای محرک
All members are entitled to use the swimming pool. همه اعضاء حق دارند از استخر شنا استفاده نمایند
toxicology مبحث داروهای سمی
psychotropic drugs داروهای روان گردان
hypnotic drugs داروهای خواب اور
analeptics داروهای محرک اعصاب
emmenagogue داروهای ازدیاد قاعدگی
psychedelic وابسته به داروهای توهم زا
psychotomimetics داروهای روان پریشی زا
psychedelic drugs داروهای روان پریشی زا
ataractic drugs داروهای ارام بخش
neuroleptics داروهای ارام بخش
hypnotics داروهای خواب اور
internist متخصص داروهای درونی
spoils system سیستم تقسیم مناسب دولتی بین اعضاء حزب حاکم
audio وابسته به شنوایی یا صوت گیرنده و تقویت کنندهء صدا شنودی
heterology عدم تجانس بین اعضای مختلف ناهمگنی اعضاء ازلحاظ ساختمانی
they rate as tonic drugs انها جزو داروهای نیروبخش بشمار میروند
doping نیروی کاذب حاصل از داروهای غیر مجاز
Babies should be classified as antidepressants. نوزادان را باید در گروه داروهای ضد افسردگی قرار داد.
rhatany ریشه یکجور گیاه در امریکای جنوبی که در ساختن داروهای ... بکار میبرند
sexual organs تناسلی
copulatory تناسلی
sexual تناسلی
reproductive تناسلی
genital تناسلی
genito urinary تناسلی وبولی
genito urinary تناسلی بولی
gonopore سوراخ تناسلی
genital phase مرحله تناسلی
urinogenital ادراری- تناسلی
urogenital ادراری- تناسلی
genitals اندامهای تناسلی
genital zone ناحیه تناسلی
pregenital پیش تناسلی
genital organs الات تناسلی
genital organ الت تناسلی
genital eroticism شهوت تناسلی
genitalia اندامهای تناسلی
genital character منش تناسلی
generative glands غدههای تناسلی
antithyroid ماده متعادل کنندهء غدد درقی ضد غدهء درقی
penises الت تناسلی مرد
penis الت تناسلی مرد
peter [American English] آلت تناسلی بچه
willie آلت تناسلی بچه
willy آلت تناسلی بچه
body cell یاخته غیر تناسلی
sexual organ of either sex الت تناسلی زن یا مرد
genies تولید کننده تناسلی
genies مربوط به اندامهای تناسلی
genie مربوط به اندامهای تناسلی
genitourinary جهاز تناسلی وادراری
antheridium عضو تناسلی نر در نهانزادان
genitalic مربوط به الت تناسلی
genie تولید کننده تناسلی
phalli الت تناسلی مرد کیر
adnate مربوط باعضاء تناسلی توام
genitourinary وابسته به دستگاه اداری تناسلی
sexual وابسته به الت تناسلی و جماع
gash الت تناسلی زن مقاربت جنسی
phallus الت تناسلی مرد کیر
phalluses الت تناسلی مرد کیر
gashing الت تناسلی زن مقاربت جنسی
gashed الت تناسلی زن مقاربت جنسی
gashes الت تناسلی زن مقاربت جنسی
priapus خدای قدرت تناسلی جنس مذکر
urogenital وابسته به دستگاه ادرارو اعضای تناسلی
misdirection در CL منظوراشتباه قاضی است در موردتفهیم نکات قضایی موضوع برای اعضاء هیات منصفه پیش از انکه وارد شور شوندو این میتواند باعث تجدیدمحاکمه شود
fellatio تحریک الت تناسلی مرد بوسیله زبان
infibulation چفت کردن الت تناسلی برای جلوگیری از جماع
apomixis تکثیر بوسیلهء بافتهای تناسلی ولی بدون لقاح
poeeping tom ادمی که بانگاه باعضاء تناسلی واعضای برهنه اطفاء شهوت کند
genital مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com