Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
That's not so!
داستان اینطوری نیست!
Other Matches
this story is improbable
این داستان راست نمینماید این داستان بعید بنظر میرسد
in such a way
[manner]
<adv.>
اینطوری
That's the way the ball bounces.
<idiom>
موضوع اینطوری است.
[اصطلاح روزمره]
That's the way the cookie crumbles.
<idiom>
موضوع اینطوری است.
[اصطلاح روزمره]
That's just the way it is.
این حالا
[دیگه]
اینطوری است.
That is it in a nutshell.
موضوع به طور خیلی مختصر اینطوری است.
All is not gold that glitters.
<proverb>
هر آنچه میدرخشد طلا نیست(هر گردى گردو نیست).
winchester disk
دیسک سخت کوچک در یک واحد بسته که وقتی پر است یا لازم نیست , قابل جدا شدن از کامپیوتر نیست
step frame
استفاده از رشته ویدیویی به صورت یک فریم در هر لحظه برای زمانی که کامپیوتر قوی نیست یا آن قدر سریع نیست که تصاویر بلادرنگ را نشان دهد
transparent
برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
transparently
برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
leaving files open
به معنای اینکه فایل بسته نیست یا حاوی نشانه پایان فایل نیست .
his parentage isunknown
اصل و نسبتش معلوم نیست پدرو مادرش معلوم نیست کی هستند
it is past all hope
جای هیچ امیدواری نیست هیچ امیدی نیست
fables
داستان
apologue
داستان
conte
داستان
marchen
داستان
novella
داستان
story
داستان
fable
داستان
tale
داستان
tales
داستان
anecdotage
داستان
fictions
داستان اختراع
narrator
گوینده داستان
storytellers
داستان سرا
make-up
داستان ساختگی
narrators
گوینده داستان
flashback
بازگوی داستان
storyteller
داستان سرا
parable
داستان اخلاقی
fairy tales
داستان جن و پری
narratives
داستان داستانسرایی
underplot
داستان فرعی
novel
کتاب داستان
novels
کتاب داستان
flashbacks
بازگوی داستان
heroes
پهلوان داستان
parables
داستان اخلاقی
narrative
داستان داستانسرایی
catastrophes
عاقبت داستان
hero
پهلوان داستان
catastrophe
عاقبت داستان
storybook
کتاب داستان
fiction
داستان اختراع
novelet
داستان کوتاه
novelettes
داستان کوتاه
storybook
داستان نامه
narration
داستان داستانسرایی
to invent stories
داستان ساختن
to spin yarns
داستان ساختن
fairy tale
داستان جن و پری
decameron
داستان نامه
an iliad of woes
داستان بدبختبی
an interesting story
داستان با مزه
short stories
داستان کوتاه
in a narrative style
بسبک داستان
conte
داستان کوتاه
epitasis
حداعلای داستان
whodunnits
داستان پلیسی
whodunits
داستان پلیسی
whodunit
داستان پلیسی
short story
داستان کوتاه
novelette
داستان کوتاه
hermitically
هلوان داستان
episode
داستان فرعی
fictionist
داستان نویس
episodes
داستان فرعی
donnee
موضوع داستان یا درام
ruise
شایعات داستان ساختگی
catastrophical
مربوط به عاقبت داستان
fictionize
داستان سرایی کردن
anecdotal evidence
شواهد داستان گونه
fictionalises
داستان سرایی کردن
story recall test
ازمون یاداوری داستان
fictionalized
بصورت داستان دراوردن
fictionize
بصورت داستان دراوردن
serialist
داستان نویس سریال
fictionalizes
داستان سرایی کردن
fictionalizing
بصورت داستان دراوردن
fictionalizing
داستان سرایی کردن
novelize
بشکل داستان در اوردن
novelistic
وابسته به داستان و رمان
cliff hanger
مطلب یا داستان جالب
cliff-hanger
مطلب یا داستان جالب
cliff-hangers
مطلب یا داستان جالب
invention of a false story
جعل داستان دروغی
sob stories
داستان گریه اور
fictionalizes
بصورت داستان دراوردن
fictionalized
داستان سرایی کردن
story
اشکوب داستان گفتن
story
بصورت داستان در اوردن
fictionalised
بصورت داستان دراوردن
fictionalised
داستان سرایی کردن
fictionalises
بصورت داستان دراوردن
fictionalising
بصورت داستان دراوردن
fictionalising
داستان سرایی کردن
fictionalize
بصورت داستان دراوردن
fictionalize
داستان سرایی کردن
science fiction
داستان تخیلی علمی
sob story
داستان گریه اور
personage
شخصیت بازیگران داستان
personages
شخصیت بازیگران داستان
sob story
<idiom>
داستان اشک آور
fairy tale
داستان باور نکردنی
fairy tales
داستان باور نکردنی
heroically
زنی که قهرمان داستان باشد
make up
ساختمان یاحالت داستان ساختگی
tract
داستان یانمایشنامه ویاحوادث مسلسل
character
شخصیتهای نمایش یا داستان نوشتن
iliad
داستان حماسی منسوب به هومر
tracts
داستان یانمایشنامه ویاحوادث مسلسل
romance
کتاب رمان داستان عاشقانه
romances
کتاب رمان داستان عاشقانه
lays
تخم گذاردن داستان منظوم
heroine
زنی که قهرمان داستان باشد
pastorale
شعرویاموسیقی روستایی داستان شبانی
make a picture story test
آزمون داستان سازی مصور
heroines
زنی که قهرمان داستان باشد
lay
تخم گذاردن داستان منظوم
cartoon
تصویر مضحک داستان مصور
The scene of the nover is laid in scotland.
صحنه داستان دراسکاتلند است
What's behind all this?
معنی این داستان چه است؟
cartoons
تصویر مضحک داستان مصور
characters
شخصیتهای نمایش یا داستان نوشتن
yarn
الیاف داستان افسانه امیز
yarns
الیاف داستان افسانه امیز
to be back to square one
<idiom>
دوباره به اول داستان رسیدن
it is inexpedient to reply
پاسخ دادن مصلحت نیست پاسخ دادن مقتضی نیست
folktale
افسانههای قومی واجدادی داستان ملی
skald
شاعر قدیمی اسکاندیناوی داستان نویس
The whole story was faked up .
تمام داستان قلابی وساختگه بود
cycles
سیکل یک سری داستان درباره یک موضوع
cycled
سیکل یک سری داستان درباره یک موضوع
Her sad story moved us to tears.
داستان غم انگیزش همه ما را بگریه انداخت
cock and bull story
داستان جعلی برای تعریف ازخود
cock-and-bull stories
داستان جعلی برای تعریف ازخود
The moral of the story is that …
نتیجه اخلاقی این داستان اینست که ...
this play does not stage well
این داستان خوب در نمایش در نمیاید
cock-and-bull story
داستان جعلی برای تعریف ازخود
That's another story.
این داستان
[قضیه]
دیگری است.
cycle
سیکل یک سری داستان درباره یک موضوع
That story is as old as the hills.
داستان خیلی طول و دراز است.
achilles
اشیل یا اخلیوس قهرمان داستان ایلیاد هومر
subplot
داستان یا موضوع فرعی وتبعی رمان یانمایشنامه
The moral point of this story is that…
مقصود از این کتاب داستان درواقع اینست که ...
pick wickian
شبیه پیکویک قهرمان داستان نگارش چارلز دیکنز
rhapsodies
اشعار حماسی مخصوص نقالان و داستان گویان شعررزمی
rhapsody
اشعار حماسی مخصوص نقالان و داستان گویان شعررزمی
roman a clef
داستان واقعی که نام شخصیتهای ان بطور ناشناس برده شده
sikt
قطعه خوش مزه داستان مضحک کاباره هاونمایشهای واریته
follow up
تعقیب کردن دنباله داستان را شرح دادن تماس با بیمارپس ازتشخیص یا درمان
Let me back up and explain how ...
به من اجازه بدهید از اول داستان در گذشته شروع بکنم و توضیح بدهم که چطور ...
agamemnon
اگاممنون پادشاه مایسنا که منازعهء او با اشیل مقدمهء داستان حماسی ایلیاد است
What followed was the usual recital of the wife and children he had to support.
سپس داستان منتج شد به بهانه مرسوم زن و بچه ها که او
[مرد]
باید از آنها حمایت بکند.
dramatic monologue
نوعی داستان نمایشی که دران یکنفر بتنهایی فاهر میشودوبا متکلم وحده است
the story is probale
این داستان راست مینماید این حکایت احتمال داردراست باشد
name part
بازی کننده نمایش که نامش را روی داستان نمایش می گذارند
he takes no notice of it
نیست
it is well enough
بد نیست
secondary
نیست
Plug and Play
یچ نیست
auxiliary
نیست
he is not of our number
از ما نیست
isn't
نیست
aint
نیست
temporary storage
می نیست
auxiliaries
نیست
It's not new.
نو نیست.
storage
می نیست
romanticizing
بصورت خیالی دراوردن داستان خیالی نوشتن
romanticises
بصورت خیالی دراوردن داستان خیالی نوشتن
Once upon a time .
یکی بود یکی نبود ( د رآغاز داستان )
narrated
داستانی را تعریف کردن داستان سرایی کردن
romanticized
بصورت خیالی دراوردن داستان خیالی نوشتن
romanticised
بصورت خیالی دراوردن داستان خیالی نوشتن
narrating
داستانی را تعریف کردن داستان سرایی کردن
narrates
داستانی را تعریف کردن داستان سرایی کردن
romanticising
بصورت خیالی دراوردن داستان خیالی نوشتن
narrate
داستانی را تعریف کردن داستان سرایی کردن
romanticize
بصورت خیالی دراوردن داستان خیالی نوشتن
romanticizes
بصورت خیالی دراوردن داستان خیالی نوشتن
he is out of huomor
سر خلق نیست
he is out of huomor
سر دماغ نیست
It is all right . It is o. k.
طوری نیست
he is rather i. than sick
ناخوش نیست
the ice is treach erous
یخ محکم نیست
Such is not the case . That is not so.
اینطور نیست
he is out of his senses
بهوش نیست
you are written
حق با شما نیست
no object
چیزی نیست
no matter
چیزی نیست
Nevermind!
مهم نیست !
dont mention it
چیزی نیست
It cant be helped.
چاره ای نیست
to make no mention of
ذکری از ان نیست
It is not advisable . It is inexpedient.
صلاح نیست
that is wrong
درست نیست
he is not willing to go
نیست برود
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com