Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (14 milliseconds)
English
Persian
currencies
داشتن اخرین اطلاعات پول رایج پول نقد
currency
داشتن اخرین اطلاعات پول رایج پول نقد
Other Matches
negative acknowledgement
کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
current
فعلی اخرین اطلاعات
currents
فعلی اخرین اطلاعات
up-to-date
حاوی اخرین اطلاعات
up to date
حاوی اخرین اطلاعات
last in , first out
اولین خروج از اخرین ورود فروش کالا از اخرین دسته کالای خریداری شده
(not) know the first thing about something
<idiom>
اطلاعات جزئی داشتن
Lilos
اخرین صادره از اخرین وارده
closing date
اخرین روز اخرین فرصت
Lilo
اخرین صادره از اخرین وارده
bell lap
زنگ اخرین دور مسابقه دوچرخه سواری صدای زنگ در اخرین دور دو
final bomb release line
اخرین خط رهایی بمب اخرین خط پرتاب بمب
window
تنظیم بخشی از صفحه نمایش با مشخص کردن مختصات گوشههای آن که امکان نمایش موقت اطلاعات را میدهد و نیز امکان نوشتن مجدد روی اطلاعات قبلی ولی بدون تغییر اطلاعات محیط کاری
associative storage
یک وسیله مخصوص ذخیره اطلاعات که در ان ادرس محل ذخیره اطلاعات از طریق محتوی اطلاعات ذخیره شده در ان محل مشخص میشود
final protective line
خط اخرین اتشهای حفافتی اخرین خط حفافتی
echo check
بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین
dow jones information service
سرویس اطلاعات که شامل اطلاعات جاری قیمت انبار وسایر خبرهای مالی است
derived information
اطلاعات استنباط شده اطلاعات به دست امده ازرادار
attributing
1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
attributes
1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
attribute
1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
aperture card
روش ذخیره سازی اطلاعات میکروفیلم در یک کارت که میتواند شامل اطلاعات پانچ شده باشد
radar correlation
درک وابستگی اطلاعات یاهدفهای موجود درروی صفحه رادار با اطلاعات وهدفهای مورد نظر
trapdoor
فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
trapdoors
فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
automatic data processing
پرورش اطلاعات خودکارسیستم اطلاعات کامپیوتری
distance vector protocols
اطلاعات در مورد مسیرهای مختلف شبکه گسترده که توسط rowter برای یافتن کوتاهترین و سریع ترین مسیر ارسال اطلاعات به کارمی رود
circulating
رایج
brisk
رایج
brisker
رایج
briskest
رایج
trendiest
رایج
trendier
رایج
prevalent
رایج
commoners
رایج
common
رایج
non performing loan
وام غیر رایج
trendy
رایج
commonest
رایج
currents
رایج
popular
رایج
current
رایج
shibboleths
بیان رایج
shibboleth
بیان رایج
currency
پول رایج
ruling
رایج متصدی
passes
رایج شدن
currencies
پول رایج
popular response
پاسخ رایج
legal tender
پول رایج
rulings
رایج متصدی
tradition
عقیده رایج
pass
رایج شدن
cashes
پول رایج
cashed
پول رایج
tendering
پول رایج
cashing
پول رایج
rousing
نمایان رایج
going
رایج عازم
tender
پول رایج
cash
پول رایج
passed
رایج شدن
tendered
پول رایج
tenderest
پول رایج
remonetize
دوباره رایج کردن
circulations
رواج پول رایج
circulation
رواج پول رایج
fiat money
پول رایج اعتباری
paper standard
پول رایج مملکت
regrade
تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
read time
زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
connection
پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات اطراف یک شبکه محلی با استفاده از نمودار داده حاوی اطلاعات است
connexions
پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات اطراف یک شبکه محلی با استفاده از نمودار داده حاوی اطلاعات است
bimetallic
دارای دو نوع پول رایج
currency
پول قانونی و رایج هر کشور
occupation currency
پول رایج نیروی اشغالگر
greenroom
شایعات رایج بین هنرپیشگان
greenrooms
شایعات رایج بین هنرپیشگان
currencies
پول قانونی و رایج هر کشور
invasion currency
پول رایج ارتش اشغالگر
british english
زبان انگلیسی رایج درانگلستان
khowar
زبان رایج درشمال غربی پاکستان
civilian internee information bureau
دفتر اطلاعات غیرنظامیان واردشده به کشور دفتر اطلاعات پناهندگان
data transceiver
دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
defense system aquisition
سیستم کسب اطلاعات پدافندی کسب اطلاعات برای دفاع
bottommost
اخرین
to the last
تا اخرین دم
final
اخرین
last a
اخرین
finals
اخرین
lastmentioned
اخرین
reserve price
اخرین بها
deadline
اخرین مهلت
to the bitters end
تا اخرین دم یاحد
match points
اخرین امتیاز
match point
اخرین امتیاز
deadlines
اخرین مهلت
topnotch
اخرین نقطه
the last two
اخرین دوتا
stoppress
اخرین خبر
set point
اخرین امتیاز
tag end
اخرین قسمت
the very last drop
اخرین قطره
upshot
اخرین شماره
nightcap
اخرین مسابقه
nightcaps
اخرین مسابقه
lasts
اخرین اخیر
bitter end
اخرین پریشانی
lasted
اخرین اخیر
final price
اخرین قیمت
parthian glance
اخرین نگاه
pis aller
اخرین چاره
inextremis
در اخرین مرحله
last
اخرین اخیر
final coordination line
اخرین خط هماهنگیها
helps
پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
helped
پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
help
پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
up to date
مطابق اخرین طرز
up-to-date
مطابق اخرین طرز
bell lap
اخرین دور مسابقه
surrebutter
اخرین پاسخ خواهان
no wind position
اخرین محل هواپیما
final protective fires
اخرین اتشهای حفافتی
Halloween
اخرین شب ماه اکتبر
deadline
سررسید اخرین فرصت
deadlines
سررسید اخرین فرصت
ultimatums
اخرین پیشنهاد قطعی
set point
اخرین امتیاز بازی
last but not least
اخرین ولی نه کمترین
ultimatum
اخرین پیشنهاد قطعی
pis aller
اخرین پناه چاره
ultimata
اخرین پیشنهاد قطعی
windowing
1-عمل تنظیم یک پنجره برای نمایش اطلاعات درصفحه . 2-نمایش یا دستیابی به اطلاعات از طریق پنجره
faena
اخرین ضرباتی که گاو را می کشد
lifo last in first out
اولین صادره از اخرین وارده
closing prices
اخرین قیمت معامله شده
i am nat my last shifts
اخرین وسیله یا تدبیر من اینست
filo
اخرین صادره از اولین وارده
rear point
اخرین قسمت عقب دار
hallow een
شب اولیاء :اخرین شب ماه اکتبر
gun lap
شلیک اخرین دور مسابقه دو
isaid in my last
در اخرین نامه خود گفتم
her last was a son
اخرین بچهای که زایید پسربود
omega
اخرین حرف الفبای یونانی
Yiddish
زبان عبری رایج میان کلیمیان روسیه ولهستان والمان وغیره
longs
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longest
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longer
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longed
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long-
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
money to burn
<idiom>
بیش ازاحتیاج ،داشتن،داشتن پول خیلی زیاد
long
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
autumns
اخرین قسمت سومین دوره زندگی
autumn
اخرین قسمت سومین دوره زندگی
what is the latest
خبر تازه چه دارید اخرین خبرچیست
thule
اخرین نقطه شمالی مسکون دنیا
stretch runner
تلاش زیاد اسب در اخرین مرحله
home hole
اخرین بخش زمین یا یک دوربازی گلف
match point
اخرین امتیاز برای بردن مسابقه
break ball
اخرین گوی مانده روی میزبیلیارد
match points
اخرین امتیاز برای بردن مسابقه
demonetization
سکه خارج از گردش جایگزین کردن مسکوکات جدیدبه جای سکههای رایج
balto slavic
شاخهء زبان هند و اروپایی رایج در سواحل بالتیک و بین اقوام اسلاو
accadian
که قبل از زبان اشوری رایج بوده و درکتیبههای میخی دیده شده است
to keep down
زیرفرمان خودنگاه داشتن دراطاعت خود داشتن
to keep up
از افسرده شدن نگاه داشتن باذنگاه داشتن
bandwidth
در شبکه گسترده استفاده میشود و به کاربر اجازه هر مقدار ارسال اطلاعات میدهد و شبکه برای ارسال این مقدار اطلاعات تنظیم شده است
last supper
اخرین شام حضرت عیسی باحواریون خود
previous spot
نقطهای که توپ در اخرین باروارد بازی شده
target approach point
اخرین نقطه بازرسی درمنطقه فرود یا بارریزی
telophase
اخرین مرحله تقسیم غیر مستقیم سلولی
z
بیست و ششمین و اخرین حرف الفبای انگلیسی
all the way
اخرین یورش برای لمس نقطه نهایی
orphans
اخرین خط یک پاراگراف که دربالای یک صفحه از متن تنهاقرار دارد
orphaned
اخرین خط یک پاراگراف که دربالای یک صفحه از متن تنهاقرار دارد
orphan
اخرین خط یک پاراگراف که دربالای یک صفحه از متن تنهاقرار دارد
maximizing
به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximize
به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximised
به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximises
به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximising
به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximizes
به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
teliospore
جدارصخیم اخرین مرحله ایجاد قارچ موجد زنگ گیاهی
maximized
به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
fetch ahead
فرایند واکشی یک دستورالعمل قبل از انکه اخرین دستوراجرای ان تمام شود
IrDA
روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
infra red link
روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
resumed
در رهگیری هوایی به معنی اینکه اخرین ماموریت گشتی خود را مجددا اجرا کنید
resumes
در رهگیری هوایی به معنی اینکه اخرین ماموریت گشتی خود را مجددا اجرا کنید
resuming
در رهگیری هوایی به معنی اینکه اخرین ماموریت گشتی خود را مجددا اجرا کنید
resume
در رهگیری هوایی به معنی اینکه اخرین ماموریت گشتی خود را مجددا اجرا کنید
resides
اقامت داشتن مسکن داشتن
abhorred
بیم داشتن از ترس داشتن از
meaner
مقصود داشتن هدف داشتن
meanest
مقصود داشتن هدف داشتن
hope
انتظار داشتن ارزو داشتن
proffer
تقدیم داشتن عرضه داشتن
cost
قیمت داشتن ارزش داشتن
proffers
تقدیم داشتن عرضه داشتن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com