English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
class interval دامنه طبقه
Other Matches
subalpine ساکن دامنه کوهستان الپ مربوط به دامنه کوه
entresol طبقه میان طبقه اول عمارت وطبقهای که باکف زمین برابراست
intermediate آنچه در یک طبقه بین دو طبقه دیگر است
lower class طبقه پست وپایین اجتماع طبقه سوم
lower classes طبقه پست وپایین اجتماع طبقه سوم
defense classification طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
downgrade کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgraded کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrades کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrading کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
Our building (high-rise) is a 20-storey ,but my apartment is on the third floor. ساختمان ما 20 طبقه است ولی آپارتمان در طبقه سوم است
security classification طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
declassification از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
black designation علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
stratify طبقه طبقه کردن
talus دامنه
range دامنه
magnitude دامنه
slope دامنه
sloped دامنه
slopes دامنه
skirt دامنه
brae دامنه
amplitude دامنه
scope دامنه
skirts دامنه
skirted دامنه
ranges دامنه
foot دامنه
mountainside دامنه
mountainsides دامنه
hillside دامنه
hillsides دامنه
tail دامنه
ranged دامنه
tailed دامنه
tails دامنه
tropic range دامنه استوایی
am مدولاسیون دامنه
wave amplitude دامنه موج
vibration amplitude دامنه ارتعاش
talus دامنه تالیوز
two tailed test ازمون دو دامنه
feet پایین دامنه
impluse amplitude دامنه ایمپولز
amplitude دامنه بزرگی
hillside دامنه کوه
hillsides دامنه کوه
tolerances دامنه تغییرات
tolerance دامنه تغییرات
ranged دامنه تغییرات
tooth flank دامنه دندانه
total amplitude of oscillation دامنه کل نوسان
talus meterial واریزه دامنه
talus دامنه سنگلاخی
ranges دامنه تغییرات
f.of mountain دامنه کوه
amplitude of oscillation دامنه نوسان
range name نام دامنه
range دامنه [ریاضی]
one tailed test ازمون یک دامنه
interval confidence دامنه اطمینان
hill side دامنه تپه
frequency response خم دامنه- بسامد
pulse amplitude دامنه تپش
range expression عبارت دامنه
response amplitude دامنه پاسخ
range of stress دامنه تنش
range of motion دامنه حرکت
colluvial دامنه کوهی
combe دامنه تپه
discriminating range دامنه افتراق
range format قالب دامنه
criteria range دامنه ملاک
maximum amplitude دامنه حداکثر
midrange میان دامنه
amplitude of vibration دامنه ارتعاش
audibility range دامنه شنودپذیری
audio frequency دامنه شنودپذیری
double amplitude دامنه دوبل
range دامنه تغییرات
amplitude modulation مدولاسیون دامنه
flank دامنه جناح
restriction of range محدودیت دامنه
flanked دامنه جناح
flanking دامنه جناح
scope دامنه رسیدگی
domain of definition دامنه تعریف [ریاضی]
cylinder skirt حاشیه یا دامنه سیلندر
The matter assumed significant proportions. دامنه کار با لاگرفت
modular range دامنه تغییرات مدول
domain of a function دامنه یک تابع [ریاضی]
purview دامنه شمول قانون
double apron fence سیم خاردار دو دامنه
impluse amplitude دامنه ضربه جریان
foothill تپه دامنه کوه
interquartile range دامنه میان چالاکی
magnitude of alternating current دامنه جریان متناوب
semi interquartile range دامنه نیمه چارکی
tidal range دامنه جذر و مد دریایی
lifts بالارو دامنه بالابری
skirting armor زره دامنه تانک
lifting بالارو دامنه بالابری
lifted بالارو دامنه بالابری
lift بالارو دامنه بالابری
skirts دامنه کوه حومه شهر
ridge پشته تپههای دامنه کوه
ridges پشته تپههای دامنه کوه
sidehill واقع در کنار تپه دامنه
neap range دامنه نوسان جزر و مدضعیف
skirt دامنه کوه حومه شهر
skirted دامنه کوه حومه شهر
foot hill تپه ای که در دامنه کوهی باشد.
daily range of soil temperature دامنه تغییرات حرارت روزانه خاک
cove خور پناهگاه ساحلی دامنه کوه
foehn باد خشک وگرم دامنه کوه
damping factor نسبت دامنه هر موج به موجهای بعدی
coves خور پناهگاه ساحلی دامنه کوه
infrasound صدایی با توان و دامنه بسیارو فرکانس بسیار کم
step قراردادن دکل درحفره مخصوص شیب تند دامنه
fumarole شکاف دامنه اتش فشان که از ان دود وبخارمتصاعد است
stepping قراردادن دکل درحفره مخصوص شیب تند دامنه
army class manager activity سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
classification طبقه بندی کردن طبقه بندی
classifications طبقه بندی کردن طبقه بندی
wave trough نقطه می نیمم یا ماکزیمم منفی دامنه در نیمه راه بین دو قله موج
hook's law تغییر شکل یک جسم الاستیک در دامنه الاستیسیته با تنش وارده متناسب است
black concept علامت حاوی پیام طبقه بندی شده سیستم ارتباطی حاوی پیام طبقه بندی شده
omni axial nozzle نازل موتور راکت که میتوانددر دامنه تعیین شده درراستاهای مختلف تنظیم شود
freeware نرم افزاری که در دامنه عمومی قرار دارد و هر کسی بدون پرداخت میتواند از آن استفاده کند
continuous wave امواج الکترومگنتیک که بدون فاصله تکرار میشوند ومعمولا دارای دامنه و طول موج و فرکانس ثابت میباشند
wobbulator تولیدکننده سیگنال اف ام که فرکانس ان با دامنه ثابت بالاپایین فرکانس مرکزی تغییرمیکند
spring tide جذر و مد با دامنه زیاد حداکثر جذر و مد نهایی دریایی
lithosol خاک کم عمق دامنه کوه ودشت که مرکب از سنگریزه وسنگهای نیمه خاک شده میباشد
damped wave موجی که دامنه ان رفته رفته کاهش میابد
slope of cutting دامنه برش یا سینه برش شیروانی کند
straticulate طبقه طبقه
rank طبقه
story طبقه
ranks طبقه
stage طبقه
ranked طبقه
story=storey طبقه
grade طبقه
grades طبقه
stages طبقه
storey=story طبقه
single stage یک طبقه
pigeonhole طبقه
lain طبقه
folium طبقه
first class طبقه یک
stratum طبقه
genre طبقه
strips طبقه
ilk طبقه
storey طبقه
stories طبقه
storeys طبقه
floors طبقه
stepless بی طبقه
laminate طبقه طبقه
phase طبقه
phased طبقه
phases طبقه
category طبقه
two storeyed دو طبقه
floor طبقه
floored طبقه
of all sorts از هر طبقه
classing طبقه
course طبقه
coursed طبقه
courses طبقه
bed طبقه ته
bed طبقه
classes طبقه
layer طبقه
layers طبقه
ranges طبقه
ranged طبقه
caste طبقه
range طبقه
beds طبقه ته
castes طبقه
general طبقه
grain طبقه
generals طبقه
class طبقه
classed طبقه
genres طبقه
beds طبقه
bourgeois class طبقه بورژوا
abovestairs طبقه بالا
caste طبقه منفصل
substratum پی طبقه زیر
substratum طبقه زیر
divisions طبقه بندی
spectral class طبقه بینابی
division طبقه بندی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com