English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 186 (9 milliseconds)
English Persian
treatise دانش نویسه
treatises دانش نویسه
Other Matches
straight "A " student دانش آموزی [دانش جویی] که همیشه همه درسها را ۲۰ می گیرد
grapheme نویسه
letter نویسه
letters نویسه
omid نویسه
characters نویسه
character نویسه
transliteration نویسه گردانی
neographism نویسه تراشی
thumb index نویسه نما
thumbhole نویسه نما
grapheme یکی از حروف الفباء نویسه
transliterate عین کلمه یاعبارتی را اززبانی بزبان دیگر نقل کردن حرف بحرف نقل کردن نویسه گردانی کردن
knowledge دانش
scholarship دانش
gramarey دانش
gramary دانش
gramarye دانش
sciences دانش
science دانش
kenning دانش
know how دانش
scholarships دانش
realising [British] دانش
knowledge دانش
understanding دانش
wisdom دانش
know-how دانش
cognition دانش
cognisance [British] دانش
realizing دانش
omniscience دانش بی پایان
grader دانش اموز
architectonic دانش معماری
computer literacy دانش کامپیوتر
ominscience دانش بی پایان
knowing faculty قوه دانش
to reach for knowledge دانش کوشیدن
knowledge base پایگاه دانش
kith دانش و معرفت
knowledge representation نمایش دانش
witting معلومات دانش
knowledge representation بازنمود دانش
in ken د رحدود دانش
computer awarness دانش کامپیوتر
knowledge domain قلمرو دانش
polymathy دانش زیاد
schoolfellow کسب دانش
technical know how دانش فنی
to a knowledge دانش اندوختن
physical science دانش مادی
life sciences دانش زیستی
polyhistor دانش بسیار
photology دانش روشنایی
knowledge engineer مهندسی دانش
knowlege representation نمایش دانش
maieutic دانش مامایی
normal school دانش سرا
teacher's college دانش سرا
onomastics دانش نام
organum وسیله دانش
pansophism دانش مطلق
patrons of learning دانش پروران
philomath دانش پرست
life science دانش زیستی
an encourouges of science دانش پرور
letters معرفت دانش
smattering دانش سطحی
educate دانش اموختن
schoolboys دانش اموز
schoolboy دانش اموز
scholar دانش پژوه
scholars دانش پژوه
academy انجمن دانش
educates دانش اموختن
academies انجمن دانش
students دانش اموز
student دانش اموز
educating دانش اموختن
letter معرفت دانش
thermodynamics دانش دماپویایی
alumnus دانش اموخته
erudition فضل و دانش
strikers دانش اموز
striker دانش اموز
aeronautics دانش هوانوردی
postgraduate دانش اموخته
postgraduates دانش اموخته
pupil دانش اموز
schooling کسب دانش
pupils دانش اموز
learning دانش یادگیری
relativity of knowledge نسبی بودن دانش
psychologt دانش قواوکارهای ذهنی
phonics دانش صدا وپژواک
paleology دانش چیزهای کهنه
aeronautical مربوط به دانش هوانوردی
knowledge نرم افزاری که دانش
reservoir of knowledge مخزن یا گنج دانش
rudimentary knowledge دانش مقدماتی یا نخستین
technologies دانش فنی تکنولوژی
technology دانش فنی تکنولوژی
To acquire knowledge. دانش فرا گرفتن
old boys دانش آموز پیشین
old boy دانش آموز پیشین
summa اثار دانش بشری
statics دانش پایداری نیروها
savoir vivre دانش اداب ومعاشرت
logic دانش تفکرات و دلایل
nonrated man دانش اموز دریایی
gynecology دانش امراض زنانه
liturgiology دانش ایین نمازliturgist
aeronautic مربوط به دانش هوانوردی
geology دانش زمین شناسی
domain knowledge دانش محیط کاربرد
he is a prodigy of learning اعجوبه ایست در دانش
geogeny دانش زمین پیدایی
superficiality دانش سطحی بیمایگی
geogony دانش زمین پیدایی
metaphsics دانش ماورای طبیعت
cardiology دانش قلب شناسی
equivalent knowledge credit تصدیق دانش علمی
academician عضو انجمن دانش
metaphsics نسبت بهشتی و دانش
acadmist عضو انجمن دانش یافرهنگستان
encyclopedias دایره العلوم دانش جنگ
His knowledge has no limits. دانش اوحد واندازه ای ندارد
encyclopedia دایره العلوم دانش جنگ
encyclopaedias دایره العلوم دانش جنگ
podiatry دانش ناخوشیهای پاودرمان انها
macrobiotics دانش طولانی کردن عمر
seaman recruit دانش اموز ملوانی دریایی
sophy پسوندی بمعنی " دانش "و " شناسی "
gnosis دانش رازهای روحانی عرفان
phonology دانش دگرگونی صدا در زبان
psychics دانش قوا وکارهای ذهنی
technology اعمال دانش علمی به فرآیندهای صنعتی
technologies اعمال دانش علمی به فرآیندهای صنعتی
acodemian عضوانجمن دانش عضوفرهنگستان عضودانشگاه یادانشکده
old school tie کراوات ویژهی دانش آموزان هر مدرسه
women students زنان دانش اموز محصلین اناث
academical ادبی عضو انجمن دانش بافرهنگستان
Ekistics [دانش مطالعه زیستگاه های انسانی]
extracurricular فعالیتهای فوق برنامهای دانش اموز
caddie دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
caddying دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
caddies دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
caddied دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
There is no royal road to learning . <proverb> مقصد علم و دانش را,جاده اى نیست هموار .
actinochemistry مبحث دانش شیمی راجع به نیروی خورشید
learning curve نمایش گرافیکی بدست آوردن دانش در زمان
lore دانش مجموعه معارف وفرهنگ یک قوم ونژاد
informatics دانش و مط العه روشهای پردازش اطلاعات و ارسال
misology بیزاری از علم ودانش وخرد دانش گریزی
matricular وابسته بصورت اعضای یک انجمن یا دانش جویان دانشگاه
opto electronics تکنولوژی مربوط به مجتمع سازی دانش نور و الکترونیک
No less than half the students failed the test. کم کمش نیمی از دانش آموزان درآزمون قبول نشدند.
academically چنانچه شایسته انجمن دانش یا فرهنگستانی باشد ادیبانه
to make a p of one's learing دانش خودرا نمایش دادن علم فروشی کردن
computer literacy دانش کامپیوترها و چگونگی استفاده از انها برای حل مسائل
cbt استفاده از سیستم کامپیوتری برای آموزش به دانش آموزان
c استفاده از سیستم کامپیوتری برای آموزش دانش آموزان
knowledge دستورات و دانش خبره را در یک فیلد مشخص اعمال میکند
information دانش نمایش داده شده به شخص به صورتی که قابل فهم باشد
c استفاده از کامپیوتر برای آموزش به دانش آموزان و برآورد پیشرفت آنها
intellectualist کسکیه اهمیت بسیار بقوه تعقل میدهدو انرامطلقاسرچشمه دانش میداند
egg bound صفت مرغی که تخم درتخم دانش گشته یاپیچ خورده است
Excepting [With the exception of] two students, no one could answer the last question correctly. به غیر از دو دانش آموز هیچ کس نتوانست آخرین پرسش را درست پاسخ بدهد.
articled کسیکهاستخدام شده و مشغول فراگیری دانش لازم برای کار خود میباشد
self- که هر قطعه جدید اطلاع را یا قانون را به پایگاه داده اضافه میکند تا دانش مهارت و کارایی آن افزوده شود
electronics دانش به کارگیری مط العه الکترون ها و خصوصیات آنهابرای محصولات تولید شده مثل یک قطعه یاکامپیوتر یا ماشنی حساب یا تلفن
tactics دانش فرماندهی در صحنه جنگ طرق و وسائل و طرحهای ماهرانهای که جهت وصول به هدف به کار گرفته میشود رویه ماهرانه
c استفاده از کامپیوتر برای کمک به دانش آموزان برای یادگیری یک موضوع
expert نرم افزاری که دانش نصیحت و قوانین تصویب شده توسط خبره ها را در یک موضوع مشخص به داده کاربر اعمال میکند تا کمک به رفع یک مشکل
experts نرم افزاری که دانش نصیحت و قوانین تصویب شده توسط خبره ها را در یک موضوع مشخص به داده کاربر اعمال میکند تا کمک به رفع یک مشکل
rule نرم افزاری که قوانین و دانش خبره را در یک موضوع مشخص برای داده کاربر برای حل مشکل اعمال میکند
atheneum انجمن ادبی انجمن دانش
athenaeum انجمن ادبی انجمن دانش
recruited سرباز یا دانش اموز جدید استخدام کردن استخدام سربازگیری کردن
recruiting سرباز یا دانش اموز جدید استخدام کردن استخدام سربازگیری کردن
recruits سرباز یا دانش اموز جدید استخدام کردن استخدام سربازگیری کردن
recruit سرباز یا دانش اموز جدید استخدام کردن استخدام سربازگیری کردن
locker قفسه قفل دار قفسه قفل دار مخصوص دانش اموزان و دانشجویان
lockers قفسه قفل دار قفسه قفل دار مخصوص دانش اموزان و دانشجویان
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com