Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 140 (7 milliseconds)
English
Persian
shushin
داور وسط کاراته
Search result with all words
fukushin
کمک داور کاراته
Other Matches
goal judge
داور پشت دروازه لاکراس داور دروازه واترپولو
shichi dan
دان 7 کاراته
roku dan
دان 6 کاراته
go dan
دان 5 کاراته
ni dan
دان 2 کاراته
hachi dan
دان 8 کاراته
ku dan
دان 9 کاراته
ju dan
دان 01 کاراته
kihon
تکنیک کاراته
san dan
دان 3 کاراته
kanza
سرداور کاراته
yo dan
دان 4 کاراته
sho dan
دان 1 کاراته
shitu ryu
سبکی در کاراته
kempo
تکنیک قدیم کاراته
hant
شور داوران کاراته
tatemi
محل مسابقه کاراته
minaei
از اصطلاحات داوری کاراته
hajime
اغاز مبارزه کاراته
tatemi
میدان مبارزه کاراته
karate
فن ژاپونی دفاع بدون اسلحه کاراته
keilo
ضربهای در کاراته بانوک انگشتان جمع شده
refereeing
داور
jurors
داور
arbitator
داور
juror
داور
referees
داور
judge
داور
judged
داور
arbitrators
داور
judging
داور
arbitrator
داور
judges
داور
arbiter
داور
umpired
داور
umpire
داور
arbiters
داور
umpiring
داور
referee
داور
umpires
داور
marker
داور
markers
داور
refereed
داور
referee stops contest
استوپ داور
referee throw
پرتاب داور
referee's whistle
سوت داور
sole arbitrator
داور منفرد
field judge
داور میدان
placing judge
داور خط پایان
netcord umpire
داور تور
foot fault judge
کمک داور
net cord judge
داور تور
line official
داور خط تجمع
judicial arbitrator
داور قضائی
judicial arbitrator
داور قانونی
head linesman
داور خط کناری
ump
کمک داور
umpiring
کمک داور
arbiters
قاضی داور
umpire
کمک داور
umpired
داور مانور
umpired
کمک داور
umpires
داور مانور
umpires
کمک داور
umpiring
داور مانور
referee
داور مسابقات
refereed
داور مسابقات
umpire
داور مانور
arbiter
قاضی داور
awarding
رای داور
referees
داور مسابقات
awards
رای داور
awarded
رای داور
award
رای داور
refereeing
داور مسابقات
referee
داور مسابقات شدن
jooshim
داور کنار تکواندو
umpire
سرداور داور مسابقات
umpiring
سرداور داور مسابقات
justiciary
داور عالی رتبه
stopping
استوپ داور بوکس
the judgewas corrupted
داور به رشوه تطییع شد
umpires
سرداور داور مسابقات
sole arbitrator
حکم یا داور انحصاری
umpired
سرداور داور مسابقات
stop
استوپ داور بوکس
stopped
استوپ داور بوکس
stops
استوپ داور بوکس
ground judge
داور زمین شمشیربازی
referee
داور بالای والیبال
refereeing
داور بالای والیبال
referees
داور مسابقات شدن
refereed
داور بالای والیبال
referees
داور بالای والیبال
refereeing
داور مسابقات شدن
back judge
داور در محوطه دفاعی
aftereffect
اثر بعدی داور
deashim
داور وسط تکواندو
dissent
مشاجره بر سر رای داور
dissented
مشاجره بر سر رای داور
refereed
داور مسابقات شدن
dissents
مشاجره بر سر رای داور
protest
اعتراض به رای داور کشتی
protested
اعتراض به رای داور کشتی
protesting
اعتراض به رای داور کشتی
flagman
داور مخصوص تشخیص امتیاز
The referee blew for full-time.
داور سوت پایان بازی را زد.
backfield
جای بازیگر پشت داور
protests
اعتراض به رای داور کشتی
twos
دو انگشت داور به معنی دودقیقه اخراج
The referee put a boycott on him .
داور اورا از بازی محروم کرد
two
دو انگشت داور به معنی دودقیقه اخراج
officiate
بعنوان داور مسابقات را اداره کردن
rhadamanthus
داور سخت گیر ورشوه خوار
slow whistle
تاخیر داور در سوت زدن پس از خطا
officiates
بعنوان داور مسابقات را اداره کردن
officiating
بعنوان داور مسابقات را اداره کردن
officiated
بعنوان داور مسابقات را اداره کردن
order of service
سوت داور بمعنای دستورسرویس دادن
patrol judge
داور برج طول مسیر اسبدوانی
referee's position
اعلام کشتی در خاک از سوی داور
inspector
داور برای تشخیص نقض مقررات مسابقه
inspectors
داور برای تشخیص نقض مقررات مسابقه
paddock judge
داور سرپرست اماده شدن اسبهای مسابقه
jump ball
توپی که داور بین دوبازیگر به هوا می اندازد
technical foul
خطای شروع بازی واترپولو پیش ازاعلام داور
chest protector
لایی کلفت محافظ سینه توپگیریا داور بیس بال
appeal play
تقاضای بازیگر برای اعلام رای داور نسبت به خطای حریف
observer
گواه تعیین شده از طرف کمیته برگزارکننده مسابقه گلف برای گزارش دادن نقض مقررات به داور
observers
گواه تعیین شده از طرف کمیته برگزارکننده مسابقه گلف برای گزارش دادن نقض مقررات به داور
adjudicating
تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicate
تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicated
تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicates
تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
referee
در CL دعوی یابا تراضی طرفین و یا به نظردادگاه به داور ارجاع میشود و سپس در صورتی که نظرش دادگاه را قانع کندهمان نظر مبنای حکم قرارمیگیرد
refereed
در CL دعوی یابا تراضی طرفین و یا به نظردادگاه به داور ارجاع میشود و سپس در صورتی که نظرش دادگاه را قانع کندهمان نظر مبنای حکم قرارمیگیرد
referees
در CL دعوی یابا تراضی طرفین و یا به نظردادگاه به داور ارجاع میشود و سپس در صورتی که نظرش دادگاه را قانع کندهمان نظر مبنای حکم قرارمیگیرد
refereeing
در CL دعوی یابا تراضی طرفین و یا به نظردادگاه به داور ارجاع میشود و سپس در صورتی که نظرش دادگاه را قانع کندهمان نظر مبنای حکم قرارمیگیرد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com