English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
normal slump درازمایش افت مخروطی بتن حالتی است که بتن پس ازنشست شکل مخروطی ناقص خود را حفظ کند
Other Matches
polyconic grid سیستم شبکه بندی مخروطی سیستم مختصات مخروطی
collapse slump از هم پاشیدگی بتن را درازمایش افت بتن بوسیله مخروط ناقص گویند
conic مخروطی
fusiform مخروطی
conical مخروطی
cones مخروطی
spiry مخروطی
cone مخروطی
cone shape مخروطی
cone pulley صفحه مخروطی
conoidal مخروطی شکل
cone antenna انتن مخروطی
nun buoy بویه مخروطی
chamfered end نوک مخروطی
cramwheel دنده مخروطی
conic sections مقاطع مخروطی
cone shaped مخروطی شکل
conical antenna انتن مخروطی
conic section مقطع مخروطی
conical scanning تقطیع مخروطی
conical spring فنر مخروطی
conicalness شکل مخروطی
conoid شبه مخروطی
conoid مخروطی شکل
conoidal شبه مخروطی
chamfered end راس مخروطی
paraboloid قطع مخروطی
spires منار مخروطی
tail cone دنباله مخروطی
spire منار مخروطی
gothic arch طاق مخروطی
reduction crusher سنگشکن مخروطی
conical مخروطی شکل
lip angle زاویه مخروطی
hyperbola طرح مخروطی
hollow cone charge خرج مخروطی
taper off مخروطی شدن
exhaust cone مخروطی اگزوز
fusion cone مخروطی اتصال
cone ساختمان مخروطی
double cone insulator مقره دو مخروطی
sharpshooter زنجره دارای سر مخروطی
conical کله قندی مخروطی
spire تاجک مخروطی کلیسا
bevel gear drive جعبه دنده مخروطی
bevel gear چرخ دندانه مخروطی
timken bearing یاطاقان غلطکی مخروطی
spires تاجک مخروطی کلیسا
automatic lathe for taper turning ماشین تراش مخروطی
strobilus گل اذین مخروطی شکل
cone type face milling cutter فرز نوع مخروطی
bevel gear چرخ دنده مخروطی
cone crusher سنگ شکن مخروطی
bevel gearing گیربکس دنده مخروطی
conical head lubricating nipple گریس خور مخروطی
countersink خزینه مخروطی کردن
drill socket [مخروطی سه نظام مته]
erlenmeyer flask تنگ مخروطی ازمایشگاه
metal cone tube لامپ مخروطی فلزی
conifer که میوه مخروطی دارند
helm [تاج مخروطی کلیسا]
epi [مناره مخروطی کلیسا]
conical scanning انتشار مخروطی امواج
conifers که میوه مخروطی دارند
tepee خیمه مخروطی سرخ پوستان
countersink خزینه دار کردن مخروطی
tepees خیمه مخروطی سرخ پوستان
bevel gear planer دستگاه رنده چرخ دندانه مخروطی
helical tooth bevel gear چرخ دنده مخروطی با دندانه حلزونی
bevel gear generator ماشین رنده چرخ دنده مخروطی
bevel gear grinder دستگاه سنگ چرخ دندانه مخروطی
stylographic pen سرمدادی خودنویسی که نوک مخروطی دارد
double cone [ابزار بند رومی مخروطی شکل]
dimpling پخدار کردن مخروطی ورقات نازک فلزی
conoid [فرمی مخروطی شکل در طاق های گوتیک]
rods and cones [in the retina] یاخته های استوانه ای و مخروطی [در شبکیه چشم]
haycock کومه مخروطی که ازعلف خشک درست میشود
gutta تزئینات مخروطی شکل سردیوار ساختمانهای قدیم
nose cone دماغه مخروطی شکل نوک موشک و راکت
bevel gear hob دستگاه فرز غلطکی چرخ دندانه مخروطی
wickiup کلبه حصیری مخروطی شکل سرخ پوستان
cones هرچیزمخروطی یاکله قندی مخروطی شکل کردن قیف
cone هرچیزمخروطی یاکله قندی مخروطی شکل کردن قیف
drop [تزئینات مخروطی شکل سر دیوار ساختمان های قدیمی]
bezel حلقه لغزنده مخروطی شکل شیشه ساعت را در جای خودنگه میدارد
phyrgian cap یکجور کلاه مخروطی که اکنون انرا با کلاه ازادی یکی میدانند
policonic projection سیستم تصویر چند مخروطی سیستم تهیه نقشه چندمخروطی
cone of silence مخروط سکوت رادیویی فضای مخروطی خلاء رادیویی بالای برج مراقبت
lambert projection سیستم لامبر یا سیستم نقشه برداری مخروطی
spire نوک تیز شدن مخروطی شدن
hay cock کومه مخروطی از علف خشک علف
spires نوک تیز شدن مخروطی شدن
taper باریک شدن مخروطی شدن
tapered باریک شدن مخروطی شدن
tapers باریک شدن مخروطی شدن
two state دو حالتی
expressional حالتی
trimorphous سه حالتی
trimorph سه حالتی
inexpressiveness بی حالتی
degenerates چند حالتی
state equation معادله حالتی
two state algebra جبر دو حالتی
degenerating چند حالتی
degenerate چند حالتی
dichotomy دو حالتی دورستگی
multiphase چند حالتی
two state variable متغییر دو حالتی
degenerated چند حالتی
two state jump جهش دو حالتی
two state circuit مدار دو حالتی
dichotomies دو حالتی دورستگی
desperateness حالتی که بیرون ازامیدباشد
strike an attitude حالتی بخود گرفتن
trigon سه حالتی ستاره سه تایی
to get into دچار [حالتی] شدن
to fall into دچار [حالتی] شدن
impasse حالتی که از ان رهایی نباشد
degeneracy چند حالتی بودن
passages انتقال از حالتی به حالت دیگر
passage انتقال از حالتی به حالت دیگر
demurring در CL حالتی است که مدعی علیه
demurred در CL حالتی است که مدعی علیه
demurs در CL حالتی است که مدعی علیه
demur در CL حالتی است که مدعی علیه
the greenish hue of blue حالتی از رنگ ابی که به سبزی بزند
emergency حالتی که اقدام فوری را ایجاب کنداحتیاطی
emergencies حالتی که اقدام فوری را ایجاب کنداحتیاطی
skimpy ناقص
manque ناقص
imperfect ناقص
deficient ناقص
roughcast ناقص
incomplete ناقص
inadequate ناقص
half-baked ناقص
unperfect ناقص
imperfective ناقص
faulty ناقص
short ناقص
shorter ناقص
malformed ناقص
meagre ناقص
shortest ناقص
mutilate ناقص
mutilating ناقص
imcomplete ناقص
inconsummate ناقص
stickit ناقص
mutilated ناقص
mutilates ناقص
defective ناقص
rudimentary ناقص
rudimental ناقص
in defect ناقص
incomplete flower گل ناقص
incorrect ناقص
violator ناقص
violators ناقص
roll reversal حالتی که سبب معکوس شدن کنترل میگردد
mergers حالتی که مالی درمال دیگر مستغرق شود
merger حالتی که مالی درمال دیگر مستغرق شود
recognition و تبدیل به حالتی که بتواند وارد کامپیوتر شود
tactical reconnaissance براوردموقعیت رزمی در حالتی که درگیری نزدیک است
hand inhand poition رقص در حالتی که بدن هر دورقصنده به یک سمت است
incomplete induction استقراء ناقص
missed approach فرود ناقص
in my poor opinion بعقیده ناقص من
in my poor opinion بعقل ناقص من
incapacious بی گنجایش ناقص
half بطور ناقص
half baked ناپخته ناقص
half truth حقیقت ناقص
moon calf خلقت ناقص
hemiplegia فلج ناقص
faulty design طرح ناقص
faulty switching سوئیچینگ ناقص
imperfect competition رقابت ناقص
frustum مخروط ناقص
imperfect market بازار ناقص
half شریک ناقص
frustum هرم ناقص
framentary شکسته ناقص
imcomplete ditch گود ناقص
miscreation خلقت ناقص
incomplete breakdown شکست ناقص
mooncalf ناقص الخلقه
paralysis سکته ناقص
tracheid اوند ناقص
ill بطور ناقص
apoplexy سکتهء ناقص
ill- بطور ناقص
ills بطور ناقص
to put in rime قافیه ناقص
misfiring احتراق ناقص
paraparesis فلج ناقص پا
annular eclipse خسوف ناقص
paresis فلج ناقص
misshapen ناقص الخلقه
deformed ناقص شده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com