English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 19 (2 milliseconds)
English Persian
circa دراطراف
anent دراطراف
he looked about دراطراف
Other Matches
epistyle گچ بری دراطراف در
circumlunar دراطراف ماه
around پیرامون دراطراف
circumfluent جاری شونده دراطراف
kick around <idiom> دراطراف دراز کشیدن
circulation حرکت دورانی سیال دراطراف یک جسم یا نقطه
periodontal واقع دراطراف دندان یا دندانها ضریع دندانی
helminthology مطالعه دراطراف کرم های بیماری زاوانگلی
circulations حرکت دورانی سیال دراطراف یک جسم یا نقطه
boulevard خیابان پهنی که دراطراف ان درخت باشد بولوارد
boulevards خیابان پهنی که دراطراف ان درخت باشد بولوارد
ambient water ابی که در عمق معین دراطراف غواص است
barburetor heater جلد نصب شده دراطراف لولههای پنجه اگزوز
retention area قسمتهایی از دیسک توربین دراطراف ریشه تیغه ها که تحت نیروی زیادی قرار دارند
vectored attacks تک غیر مستقیم هواپیما به هدف با استفاده از هدایت یک یکان زمینی مستقر دراطراف هدف
teleran system نوعی سیستم ناوبری که بااستفاده از رادارهای زمینی و سیستم تلویزیونی هواپیماهای سرگردان دراطراف محوطه فرودگاه را به باند هدایت میکند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com