Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English
Persian
nominal income
درامد اسمی
Other Matches
disposable personal income
درامد شخصی قابل تصرف درامد خالص پس از کسرمالیات
gini coefficient
شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست
functional distribution of income
توزیع درامد بر حسب کارکرد توزیع درامد بین عوامل تولیدبدون توجه به مالکیت عوامل تولید
regressive income tax
مالیات بر درامد کاهنده مالیات بر درامد نزولی
trinomial
سه اسمی
denominative
اسمی
substantival
اسمی
nounal
اسمی
onomastic
اسمی
nominal
اسمی
rated
اسمی
life cycle hypothesis
فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
at par
بقیمت اسمی
nominal voltage
ولتاژ اسمی
nominal value
مقدار اسمی
nominal value
قیمت اسمی
nominal value
بهای اسمی
nominal value
ارزش اسمی
nominal size
اندازه اسمی
nominal scale
مقیاس اسمی
rated voltage
ولتاژ اسمی
ostensible
شریک اسمی
ratings
رژیم اسمی
rating
رژیم اسمی
nominal wage
مزد اسمی
at par
به قیمت اسمی
rated candlepower
شمع اسمی
rated current
جریان اسمی
rated duty
کار اسمی
rated quantity
مقدار اسمی
par value
ارزش اسمی
call price
ارزش اسمی
nominal diameter
قطر اسمی
nominal data
داده اسمی
nominal cost
هزینه اسمی
nominal capital
سرمایه اسمی
face value
ارزش اسمی
face value
بهای اسمی
smee battery
پیل اسمی
nominal price
بهای اسمی
nominal price
قیمت اسمی
nominal pitch
گام اسمی
nominal partner
شریک اسمی
nominal load
بار اسمی
nominal rating
کار اسمی
full load
بار خارجی اسمی
below par
کمتر از بهای اسمی
nominal value
قیمت اسمی سهمی
voltage rating of a condenser
ولتاژ اسمی خازن
continuous rating
کار پیوسته اسمی
n.h.p.
توان اسمی دستگاه
gerund
اسمی که از اضافه کردن
below par
کمتر از ارزش اسمی
it answers to its name
اسمی است بامسمی
nominal interest rate
نرخ بهره اسمی
intermittent rating
کار اسمی متناوب
nominal load
بار خارجی اسمی
at par
قیمت اسمی سند
above par
بالاتر از بهای اسمی
gerunds
اسمی که از اضافه کردن
asthmatics
دچار تنگی نفس اسمی
indicated horsepower
توان اسب اسمی دستگاه
asthmatic
دچار تنگی نفس اسمی
abjectival use of a noun
استعمال اسمی به طور صفت
at par
بقیمت اصلی برابرقیمت اسمی
nominative indepdent
اسمی که درحالت نداواقع شود
nominal horsepower
توان اسب اسمی دستگاه
nominal gross national product
محصول ناخالص ملی اسمی
bond discount
تنزل مبلغ اسمی اوراق قرضه
write down
تنزل دادن بهای اسمی سهام
pentaptote
اسمی که دارای پنج حالت باشد
depreciation of currency
کاهش قیمت اسمی سکه طلای استاندارد
at par
قیمت ثابت انتقال ارز به بهای اسمی
debt discount
تفاوت ارزش اسمی بدهی واصل مبلغ
His name is never mentioned anywhere .
اسمی ازاو درجایی برده نمی شود
write down
یادداشت کردن تنزل دادن بهای اسمی سهام
premium
مبلغی که اضافه برقیمت اسمی سهام پرداخت میشود
premiums
مبلغی که اضافه برقیمت اسمی سهام پرداخت میشود
tolerance
بیشترین اختلاف مجاز بین ابعاد واقعی و اسمی یک قطعه
tolerances
بیشترین اختلاف مجاز بین ابعاد واقعی و اسمی یک قطعه
cation
یونی با بار مثبت که در جهت اسمی جریان حرکت میکند
nominative appositive
اسمی که بعلت بدل شدن حالت فاعلیت پیدا کند
imparisyllabic
دردستوریونانی اسمی که حالت اضافه هجاهای بیشتری داردتادرحالت فاعلیت
callable bond
نوعی قرضه که صادر کننده حق بازخرید ان را قبل ازموعد اسمی ندارد
face value
مبلغ اسمی مبلغی که روی سکه اسکناس و یا سهام نوشته شده است
proceeds
درامد
returning
درامد
returned
درامد
revenue
درامد
returns
درامد
makings
درامد
total income
درامد کل
return
درامد
earning
درامد
it wasprologue to the nextmove
درامد
comings in
درامد
total revenue
درامد کل
remunerative
پر درامد
emolument
درامد
prelusion
درامد
gainings
درامد
emoluments
درامد
admissions
درامد
earnings
درامد
means
درامد
admission
درامد
income
درامد
hatch
درامد
hatched
درامد
hatches
درامد
national income
درامد ملی
income and expenditure
درامد و هزینه
income determination
تعیین درامد
municipal revenue
درامد شهرداری
notional income
درامد خیالی
median income
درامد متوسط
median income
درامد میانی
income consumption curve
منحنی درامد
money income
درامد پولی
income leakage
نشت درامد
income leakage
کسر درامد
it proved false
دروغ درامد
it scaled kilograms
ده کیلوگرم درامد
it weighed kilogrammes
سه کیلوگرم درامد
marginal revenue
درامد نهائی
marginal income
درامد نهائی
unremunerative careers
مشاغل کم درامد
incremental revenue
درامد نهائی
income per capita
درامد سرانه
unearned revenue
درامد باداورده
mean income
درامد متوسط
ordinary income
درامد عادی
total revenue curve
منحنی درامد کل
per capita income
درامد سرانه
real income
درامد واقعی
notional income
درامد فرضی
psychic income
درامد بی دردسر
revenue sources
منابع درامد
present income
درامد حال
present income
درامد جاری
personal income
درامد سرانه
personal income
درامد شخصی
permanent income
درامد دائمی
revenue function
تابع درامد
revenue sharing
سهیم در درامد
sinfonia
پیش درامد
net income
درامد خالص
unearned revenue
درامد نامکتسب
net revenue
درامد خالص
transitory income
درامد انتقالی
transfer income
درامد انتقالی
total revenue function
تابع درامد کل
relative income
درامد نسبی
to bring a return
درامد دادن
temporary income
درامد موقتی
tax revenue
درامد مالیاتی
supplementary income
درامد تکمیلی
stream of income
جریان درامد
income analysis
تحلیل درامد
deferred credits
درامد پس افتاده
Inland Revenue
درامد داخلی
overtures
پیش درامد
prelude
پیش درامد
broken down
ازپای درامد
broken-down
ازپای درامد
overture
پیش درامد
disposable income
درامد دریافتی
annual income
درامد سالانه
distribution of income
توزیع درامد
income distribution
توزیع درامد
auras
پیش درامد
deduction from income
کسور درامد
earns
درامد داشتن
average revenue
درامد متوسط
attachment of earnings
توقیف درامد
income taxes
مالیات بر درامد
benefice
درامد کلیسایی
internal revenue
درامد داخلی
annual earnings
درامد سالانه
actual income
درامد واقعی
current income
درامد جاری
income tax
مالیات بر درامد
prologue
پیش درامد
gross income
درامد ناخالص
flow of income
گردش درامد
aura
پیش درامد
prologues
پیش درامد
meanest
منابع درامد
meaner
منابع درامد
means
توانائی درامد
illicit earning
درامد نامشروع
immoral earning
درامد نامشروع
earn
درامد داشتن
imperial decree
درامد نامشروع
earned
درامد داشتن
imputed income
درامد ضمنی
imputed income
درامد انتسابی
flow of income
جریان درامد
fixed income
درامد ثابت
economic income
درامد اقتصادی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com