Dictiornary-Farsi | درامد عادی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (2 milliseconds)

English	Persian
ordinary income	درامد عادی


Other Matches

disposable personal income	درامد شخصی قابل تصرف درامد خالص پس از کسرمالیات
routinize	عادی یا روزمره کردن بجریان عادی انداختن
gini coefficient	شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست
hypermnesia	ازدیاد غیر عادی خاطرات وافکار گذشته افزایش غیر عادی حافظه
functional distribution of income	توزیع درامد بر حسب کارکرد توزیع درامد بین عوامل تولیدبدون توجه به مالکیت عوامل تولید
regressive income tax	مالیات بر درامد کاهنده مالیات بر درامد نزولی
life cycle hypothesis	فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
earnings	درامد
admissions	درامد
earning	درامد
admission	درامد
returns	درامد
returning	درامد
returned	درامد
remunerative	پر درامد
means	درامد
hatch	درامد
income	درامد
hatched	درامد
hatches	درامد
revenue	درامد
proceeds	درامد
return	درامد
emoluments	درامد
comings in	درامد
total revenue	درامد کل
total income	درامد کل
prelusion	درامد
makings	درامد
emolument	درامد
it wasprologue to the nextmove	درامد
gainings	درامد
naked	عادی
normal	عادی
regular	عادی
regulars	عادی
unexceptional	عادی
gen	عادی
wonted	عادی
customary	عادی
routinely	عادی
routines	عادی
routine	عادی
run of the mill	عادی
uncritical	عادی
uncritically	عادی
groovy	عادی
habitual	عادی
ordinary	عادی
commonest	عادی
private	عادی
common	عادی
commoners	عادی
run-of-the-mill	عادی
privates	عادی
deferred credits	درامد پس افتاده
median income	درامد متوسط
personal income	درامد شخصی
disposable income	درامد دریافتی
deduction from income	کسور درامد
internal revenue	درامد داخلی
permanent income	درامد دائمی
income leakage	نشت درامد
per capita income	درامد سرانه
personal income	درامد سرانه
it weighed kilogrammes	سه کیلوگرم درامد
economic income	درامد اقتصادی
earnings per share	درامد هر سهم
unearned revenue	درامد نامکتسب
distribution of income	توزیع درامد
present income	درامد حال
present income	درامد جاری
mean income	درامد متوسط
income distribution	توزیع درامد
auras	پیش درامد
income tax	مالیات بر درامد
median income	درامد میانی
transitory income	درامد انتقالی
Inland Revenue	درامد داخلی
total revenue function	تابع درامد کل
benefice	درامد کلیسایی
net income	درامد خالص
average revenue	درامد متوسط
net revenue	درامد خالص
attachment of earnings	توقیف درامد
actual income	درامد واقعی
nominal income	درامد اسمی
annual earnings	درامد سالانه
preludes	پیش درامد
current income	درامد جاری
overtures	پیش درامد
overture	پیش درامد
money income	درامد پولی
transfer income	درامد انتقالی
municipal revenue	درامد شهرداری
national income	درامد ملی
total revenue curve	منحنی درامد کل
notional income	درامد خیالی
notional income	درامد فرضی
prelude	پیش درامد
annual income	درامد سالانه
sinfonia	پیش درامد
meaner	منابع درامد
earn	درامد داشتن
earned	درامد داشتن
earns	درامد داشتن
income per capita	درامد سرانه
incremental revenue	درامد نهائی
revenue sources	منابع درامد
revenue sharing	سهیم در درامد
broken-down	ازپای درامد
marginal income	درامد نهائی
flow of income	گردش درامد
means	توانائی درامد
broken down	ازپای درامد
meanest	منابع درامد
illicit earning	درامد نامشروع
income leakage	کسر درامد
temporary income	درامد موقتی
income determination	تعیین درامد
income consumption curve	منحنی درامد
income and expenditure	درامد و هزینه
income analysis	تحلیل درامد
prologue	پیش درامد
prologues	پیش درامد
tax revenue	درامد مالیاتی
supplementary income	درامد تکمیلی
imputed income	درامد انتسابی
imputed income	درامد ضمنی
imperial decree	درامد نامشروع
stream of income	جریان درامد
immoral earning	درامد نامشروع
it proved false	دروغ درامد
gross income	درامد ناخالص
mean	منابع درامد
unearned revenue	درامد باداورده
aura	پیش درامد
psychic income	درامد بی دردسر
fixed income	درامد ثابت
unremunerative careers	مشاغل کم درامد
flow of income	جریان درامد
relative income	درامد نسبی
it scaled kilograms	ده کیلوگرم درامد
real income	درامد واقعی
revenue function	تابع درامد
income taxes	مالیات بر درامد
to bring a return	درامد دادن
marginal revenue	درامد نهائی
nominal price	قیمت عادی
consuetudinary	عادی معمول
macro	بطورغیر عادی
off the beaten track <idiom>	غیر عادی
in the a way	بطریق عادی
eupnoea	تنفس عادی
in the course of nature	بطریق عادی
average revenue	قیمت عادی
average conditions	شرایط عادی
the inevitable	چیزهای عادی
supranormal <adj.>	فوق عادی
matter of course	چیز عادی
deed under private	سند عادی
commonly	بطور عادی
nutcases	غیر عادی
habitualness	عادی بودن
deed under private signature	سند عادی
deed under private seal	سند عادی
private document	سند عادی
matten of course	جیز عادی
common whipping	بست عادی
unwashed	جزومردم عادی
abnormally	غیر عادی
nutcase	غیر عادی
general creditor	طلبکار عادی
common block	قرقره عادی
common foul	خطای عادی
common stock	سهام عادی
common stocks	سهام عادی
ordinary shares	سهام عادی
habitual way of doing anything	راه عادی
routine	طریقه عادی
private decument	سند عادی
unwonted	غیر عادی
inevitability	امر عادی
normally	بطور عادی
customarily	بطور عادی
uncommon	غیر عادی
private decument	عقد عادی
procedure message	پیام عادی
oneself	در حال عادی
commons	مردم عادی
ruck	مردم عادی
ornary	عادی معمولی
ornery	عادی معمولی
overage	سن عادی را گذرانده
routine	کار عادی
routine	امر عادی
typical <adj.>	بافت عادی
workaday	معمولی عادی
rucks	مردم عادی
normality	حالت عادی