Dictiornary-Farsi | درجه سختی فشاری | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)

English	Persian
thrust hardness	درجه سختی فشاری


Other Matches

temper	درجه سختی طبیعی حالت سختی بازپخت
tempers	درجه سختی طبیعی حالت سختی بازپخت
tempered	درجه سختی طبیعی حالت سختی بازپخت
water hardness	درجه سختی آب
strain hardness	سختی درجه
quenching	ترساندن درجه سختی
scratch hardness	درجه سختی خراش
water softener	[کاهش دهنده درجه سختی آب]
carbonet hardness	درجه سختی آب و عاملی جهت تعیین رنگرزی بهتر
final setting time	مدت زمانی که بتن بدان درجه از سختی برسد که بتواندفشار معین را تحمل کند
compound compression	فشار مرکب حالت فشاری که دران لنگرپیچشی صفربوده وتمام تنشهای عمودی فشاری میباشند
beam attack	تک هواپیمای رهگیری که بازاویه افقی بیش از 54 درجه و کمتر از 531 درجه انجام میشود
elevation indicator	صفحه مدرج درجه طبلک درجه
shoulder patch	درجه روی بازوی درجه داران
sighting bar	ستون درجه ونک مگسک میله ستون درجه دستگاه نشانه روی اموزشی
superelevation	درجه ارتفاع درجه بلندی
third class	درجه سوم بلیط درجه 3
third-class	درجه سوم بلیط درجه 3
komi	فشاری
compressive	فشاری
sighting leaf	ستون درجه تفنگ یا دستگاه نشانه روی شاخص درجه تفنگ
head pressure	ارتفاع فشاری
compression wave	موج فشاری
pressure welding	جوش فشاری
compressive load application	بار فشاری
compressive stress	تنش فشاری
compressive stress	خستگی فشاری
press key	تکمه فشاری
push key	تکمه فشاری
pressboard	تخته فشاری
pression pipe	لوله فشاری
compression stress	تنش فشاری
compression flange	عضو فشاری
compression flange	سپر فشاری
compression molding	قالبگیری فشاری
compression spring	فنر فشاری
compression strength	مقاومت فشاری
achi komi	دفاع فشاری
compression strength	تاب فشاری
compression strength	استحکام فشاری
thrust bolt	پیچ فشاری
compression strength	توان فشاری
pressure butt welding	جوشکاری لب به لب فشاری
snap fastener	دکمه فشاری
duplex pressure proportioner	مخلوط کن دو فشاری
push	ضربه فشاری
pushed	ضربه فشاری
pushes	ضربه فشاری
filter press	صافی فشاری
thumbs	دگمه فشاری
thumbing	دگمه فشاری
thumbed	دگمه فشاری
thumb	دگمه فشاری
head	ارتفاع فشاری
push button	کلید فشاری
push button	دکمه فشاری
filterpress	پالونه فشاری
force feed oiler	روغندان فشاری
push button switch	تکمه فشاری
push shot	ضربه فشاری
data compaction	داده فشاری
pressure fraction	کسر فشاری
pressure sweeping	روبیدن فشاری
compressive yield point	حدجهمندگی فشاری
hard board	تخته فشاری
pressure device	ماسوره فشاری
die cast	ریختن فشاری
constrictor knot	گره فشاری
pressure welding	جوشکاری فشاری
force pump	تلمبه فشاری
brass pressure casting	برنج ریختگی فشاری
barometric altimeter	ارتفاع سنج فشاری
cold pressed forging	اهنگری فشاری سرد
compressive yield point	نقطه لهیدگی فشاری
cold pressure welding	جوشکاری فشاری سرد
press cutting	برش دهنده فشاری
compression molding	ریخته گری فشاری
compression riveter	دستگاه پرچ فشاری
compression specimen	نمونه ازمایش فشاری
firing pressure device	ماسوره فشاری مین
compression test specimen	نمونه ازمون فشاری
fumikumi	لگد فشاری به پایین
centralized oil shot system	روغنکاری متمرکز فشاری
standard size whole brick	اجر فشاری معمولی
mae west	جلیقه نجات فشاری
net push	ضربه فشاری از لب تور
resistance pressure welding	جوشکاری فشاری مقاومتی
pressure weld	جوش دادن فشاری
pressure lubrication	دستگاه روغنکاری فشاری
pressure weldable	قابل جوشکاری فشاری
pressure device	عامل فشاری مین
press casting	ریخته گری فشاری
tobi komi	ضربه فشاری پا در حال پرش
superincumbent	دارای فشار زیاد فشاری
thermit pressure welding	روش جوشکاری فشاری الومینوترمیتی
alumino thermit pressure welding	جوشکاری فشاری الومینو-ترمیتی
thermit pressure welding	روش جوشکاری فشاری حرارتی
molten metal pressure welding	روش جوشکاری ذوبی-فشاری
drag in <idiom>	پا فشاری روی موضوع دیگری
pressure die casting	ریخته گری حدیدهای فشاری
pressure casting	قطعه ریخته گری فشاری
press cast process	فرایند ریخته گری فشاری
pitometer log	سرعت سنج فشاری پیتومتری
pieze	واحد فشاری در سیستم غیرمتریک
pressure die casting machine	دستگاه ریخته گری حدیدهای فشاری
pressure die casting process	فرایند ریخته گری حدیدهای فشاری
bend	خمش فشاری انحنای لوله زانویی
rolling press	الت فشاری برای دراوردن نمونههای چاپی
banging	صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
banged	صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
bang	صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
bangs	صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
drill press	متهای که با فشار دست یاماشین چیزی را حفر میکند مته فشاری
rigidity	سختی
difficulties	سختی
difficulty	سختی
inflexibility	سختی
hardship	سختی
hardships	سختی
austerity	سختی
duress	سختی
buckram	سختی
adamancy	سر سختی
adamancy	سختی
aggravation	سختی
astingency	سختی
stiffness	سختی
tenacity	سختی
heavily	به سختی
seriously	به سختی
hardness	سختی
toughness	سختی
arduousness	سختی
intensity	سختی
implacability	سختی
hardiness	سختی
rigorousness	سختی
intolerableness	سختی
intractability	سختی
sternness	سختی
privations	سختی
soreness	سختی
steeliness	سختی
privation	سختی
roughing	سختی
hardness of water	سختی اب
intension	سختی
inclemency	سختی
rigors	سختی
rigour	سختی
rigours	سختی
rigor	سختی
strictness	سختی
induration	سختی
inexpiableness	سختی
impenetrableness	سختی
rigorism	سختی
grievousness	سختی
odburacy	سختی
long suffering	سختی کش
inexorability	سختی
oppressiveness	سختی
flintiness	سختی
terribleness	سختی
severity	سختی
intenseness	سختی
violence	سختی
hardily	به سختی
hard lines	سختی
brevet	درجه افتخاری دادن فرمان درجه افتخاری
braced	گره فشاری که اجزاء دیگر ساختمان را نگهداری یابار انها را تحمل میکنند
brace	گره فشاری که اجزاء دیگر ساختمان را نگهداری یابار انها را تحمل میکنند
narrow circumstances	تنگی سختی
thermosetting	سختی پذیر
softened	سختی را گرفتن
strain hardness	سختی کشی
softens	سختی را گرفتن
rebound hardness	سختی جهشی
tenacity coefficient	ضریب سختی
addle	سختی گرفتاری
permanent hardness of water	سختی دایم اب
acataposis	سختی بلع
painfulness	زحمت سختی
granite	سختی استحکام
irreconcilability	سختی در عقیده
softener	کاهنده سختی اب
permanent hardness	سختی دائمی
temporary hardness	سختی موقت
soften	سختی را گرفتن
stubbornly	از روی سر سختی
irreconcilableness	سختی در عقیده
imperviousness	سختی بی اعتنائی
stubbornness	سر سختی لجاجت
durometer	سختی سنج
hardly any	به سختی هیچ [هر]
duration	سختی بقاء
hardness test	ازمایش سختی
hardenability	قابلیت سختی
solidity	استواری سختی
I hardly ate	من تو را سختی خوردم