Dictiornary-Farsi | درجه فرو رفتگی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)

English	Persian
sinkage	درجه فرو رفتگی


Other Matches

beam attack	تک هواپیمای رهگیری که بازاویه افقی بیش از 54 درجه و کمتر از 531 درجه انجام میشود
shoulder patch	درجه روی بازوی درجه داران
elevation indicator	صفحه مدرج درجه طبلک درجه
indents	تو رفتگی
erosion	رفتگی
depression	تو رفتگی
dents	تو رفتگی
denting	تو رفتگی
dented	تو رفتگی
dent	تو رفتگی
depressions	تو رفتگی
indenting	تو رفتگی
shrinkage	اب رفتگی
indent	تو رفتگی
intromission	تو رفتگی
paddywhack	از جا در رفتگی
undermining by water	اب رفتگی کف
protrusions	پیش رفتگی
dint	تو رفتگی گودی
loss	هدر رفتگی
protrusion	پیش رفتگی
ingo	[تو رفتگی در و پنجره]
ingoing	[تو رفتگی در و پنجره]
lie-by	تو رفتگی دیوار
dint	تور رفتگی
discoloration	رنگ رفتگی
fluxion	خون رفتگی
franticness	ازجادر رفتگی
luxation	در رفتگی استخوان
jutted	پیش رفتگی
juts	پیش رفتگی
jut	پیش رفتگی
chafes	پوست رفتگی
chafe	پوست رفتگی
ire	از جادر رفتگی
niches	تو رفتگی در دیوار
niche	تو رفتگی در دیوار
chafing	پوست رفتگی
excoriation	پوست رفتگی
depression	فرو رفتگی موضعی
depressions	فرو رفتگی موضعی
pocket	پیش رفتگی خط جبهه
submersion	فرو رفتگی در زیر اب
luxation	در رفتگی مفصل استخوان
atrophy	تحلیل رفتگی اتروفی
atrophies	تحلیل رفتگی اتروفی
atrophied	تحلیل رفتگی اتروفی
to push out	پیش رفتگی داشتن
corrosion	رفتگی زنگ زدگی
atrophying	تحلیل رفتگی اتروفی
pockets	پیش رفتگی خط جبهه
sighting bar	ستون درجه ونک مگسک میله ستون درجه دستگاه نشانه روی اموزشی
third class	درجه سوم بلیط درجه 3
superelevation	درجه ارتفاع درجه بلندی
third-class	درجه سوم بلیط درجه 3
gall	زخم پوست رفتگی ساییدگی
jogs	جلو امدگی یاعقب رفتگی
galls	زخم پوست رفتگی ساییدگی
depigmentation	بیرنگ شدگی رنگ رفتگی
jogging	جلو امدگی یاعقب رفتگی
jog	جلو امدگی یاعقب رفتگی
sagged	فرو رفتگی شکم دادگی
sags	فرو رفتگی شکم دادگی
jogged	جلو امدگی یاعقب رفتگی
sag	فرو رفتگی شکم دادگی
sighting leaf	ستون درجه تفنگ یا دستگاه نشانه روی شاخص درجه تفنگ
strains	در رفتگی یاضرب عضو یا استخوان اسیب
pins and needles	احساس مورمور در اثر خواب رفتگی
strain	در رفتگی یاضرب عضو یا استخوان اسیب
altar-niche	[تو رفتگی در محراب کلیسا که اغلب نیایشگاه کوچکی است.]
brevet	درجه افتخاری دادن فرمان درجه افتخاری
I had pins and needles in my legs.	ساق پاهایم [در اثر خواب رفتگی] مور مور می کردند.
to have pins and needles	مور مور کردن [در اثر خواب رفتگی]
ground section	بدنه و پیکر اصلی فرش [که از در هم رفتگی نخ های تار و پود بدست می آید و اسکلت فرش را بوجود می آورد.]
master at arms	درجه دار انتظامات ناو درجه دار ارشد ناو
division police petty officer	درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت
marks	درجه
mark	درجه
run of the mine	بی درجه
nobby	درجه یک
gauges	درجه
aquastat	درجه
classy	درجه یک
topnotch	درجه یک
tophole	درجه یک
top hole	درجه یک
scale	درجه
number one	درجه یک
slap-up	درجه یک
top-notch	درجه یک
gauged	درجه
low grade	کم درجه
elevation	درجه
kyu	درجه
elevations	درجه
second class	درجه دو
grades	درجه
gauge	درجه
high-class	درجه یک
echelon	درجه
grade	درجه
second class	درجه 2
rank	درجه
rate	درجه
rates	درجه
pitches	درجه
echelons	درجه
second rate	درجه دو
second-rate	درجه دو
ranked	درجه
proportions	درجه
proportion	درجه
third rate	درجه سه
pitch	درجه
third-rate	درجه سه
title	درجه
titles	درجه
ranks	درجه
first class	درجه یک
degree	درجه
equally <adv.>	به یک درجه
just as well <adv.>	به یک درجه
copesetic	درجه یک
copacetic	درجه یک
gauge glass	درجه اب
gage	درجه
gage=gauge	درجه
scalage	درجه
clinical thermometer	درجه
gauge=gage	درجه
chinical t.	درجه
degrees	درجه
first string	درجه یک
top	درجه یک
length	درجه
lengths	درجه
third rate	درجه سوم
berating	خلع درجه
shadings	درجه رنگ
summits	اعلی درجه
shades	درجه رنگ
shade	درجه رنگ
ninth	درنهمین درجه
scale	طبلک درجه
largely	تا درجه زیادی
quadratic	درجه دوم
stepping	رتبه درجه
comparatives	درجه تفضیلی
third-rate	درجه سوم
ninths	درنهمین درجه
comparative	درجه تفضیلی
stair	مرتبه درجه
salinity	درجه شوری
berates	خلع درجه
quarternary canal	کانال درجه 4
speediness	درجه تندی
royal honor	درجه سلطنتی
reversible elbow	زانوی 09 درجه
rapidness	درجه تندی
rear sight	شکاف درجه
grading	درجه بندی
whither	بکدام درجه
graduation	درجه گرفتن
scale	درجه بندی
graduation	درجه بندی
berated	خلع درجه
rapidity	درجه تندی
quadratic equation	معادلات درجه دو
doctorates	درجه دکتری
doctorate	درجه دکتری
honorary	درجه افتخاری
summit	اعلی درجه
berate	خلع درجه
calibration	درجه بندی
swiftness	درجه تندی
temperature	درجه گرما
first water	درجه اول
first rate	نخستین درجه
d.p	درجه بسپارش
first rate	درجه اول
dan	درجه درکاراته
first class brick	اجر درجه یک
degree of advancement	درجه پیشرفت
degree of centralization	درجه تمرکز
cope flask	درجه روئی
fuel grade	درجه سوخت
consistence	درجه غلظت
high grade product	محصول درجه یک
high grade	درجه اعلی
centigrade degree	درجه صدبخشی
graduator	درجه گذار
grade of channel	درجه کانال
gradational	به ترتیب درجه
gaduate	درجه دار
confidence level	درجه اطمینان
degree of compaction	درجه تراکم
degree of crystalinity	درجه بلورینگی
desirability	درجه اشتیاق
dot pitch	درجه نقطه
elevation stop	حد نهایی درجه