Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 158 (8 milliseconds)
English
Persian
reelingly
درحال تلوتلو
Other Matches
pounce
درحال خیز درحال حمله با چنگال باچنگال ربودن
pouncing
درحال خیز درحال حمله با چنگال باچنگال ربودن
pounces
درحال خیز درحال حمله با چنگال باچنگال ربودن
pounced
درحال خیز درحال حمله با چنگال باچنگال ربودن
in plant
درحال رویش درحال رشد
wallower
تلوتلو خور
wabble
تلوتلو خوردن
to make a virginia fence
تلوتلو خوردن
stagger
تلوتلو خوردن
wobbler
تلوتلو خور
staggers
تلوتلو خوردن
staggering
تلوتلو خوردن
stragger
تلوتلو خوردن
teeters
تلوتلو خوردن
groggy
تلوتلو خوردن
teetering
تلوتلو خوردن
teetered
تلوتلو خوردن
teeter
تلوتلو خوردن
dodder
تلوتلو خوردن
dodders
تلوتلو خوردن
wobbling
جنبیدن تلوتلو خوردن
wobbled
جنبیدن تلوتلو خوردن
wobbles
جنبیدن تلوتلو خوردن
wobble
جنبیدن تلوتلو خوردن
lurcher
دارای نوسان یا تلوتلو
shambled
تلوتلو خودن سلاخی کردن
shamble
تلوتلو خودن سلاخی کردن
swale
سرزمین گود و مرطوب تلوتلو خوردن
swinge
تلوتلو خوردن بدور چیزی چرخیدن
to wobble
[move unsteadily]
در نوسان بودن
[تلوتلو خوردن]
[اصطلاح روزمره]
feverous
درحال تب
suspense
درحال تعلیق
struck
درحال اعتصاب
blushingly
درحال شرمندگی
amort
درحال مرگ
in a wrought up state
درحال عصبانی
kissing kind
درحال اشتی
For the time being. At peresent. presently.
درحال حاضر
in child birth
درحال زایمان
dormant
درحال کمون
on one's knees
درحال خضوع
to be on the grin
درحال پوزخندبودن
suspensive
درحال توقف
suspensive
درحال تعلیق
shiveringly
درحال لرز
sejant
درحال جلوس
perlexedly
درحال اشفتگی
perdue
درحال کمین
perdu
درحال کمین
on the boil
درحال جوشیدن
on stream
درحال فعالیت
at the present moment
درحال حاضر
aglow
درحال اشتعال
high water
دریا درحال مد
amok
درحال جنون
moribund
درحال نزع
dying
درحال نزع
functioning
درحال کار
ongoing
درحال پیشرفت
station
جا درحال سکون
stationed
جا درحال سکون
stations
جا درحال سکون
latent
درحال کمون
nascent
درحال تولد
swag
تاب خوردن تلوتلو خوردن بنوسان دراوردن
sobersided
فروتن درحال هوشیاری
pounced
درحال حمله با پنجه
sejant
درحال چمباتمه زدن
saleintiant
درحال جست وخیز
saleint
درحال جست وخیز
ramblingly
درحال گردش یاولگردی
pounces
درحال حمله با پنجه
jump kick
شوت درحال پرش
pouncing
درحال حمله با پنجه
swing up
درحال تاب خوردن
pounce
درحال حمله با پنجه
the belligernt powers
دولتهای درحال جنگ
rising
درحال ترقی یا صعود
overtaking vessel
ناو درحال سبقت
about to do something
<idiom>
درحال انجام کاری
hovers
درحال توقف پر زدن
in one's cups
درحال میگساری و مستی
hang-ups
درحال معلق ماندن
flutteringly
درحال اشفتگی مضطربانه
declining industry
صنعت درحال تنزل
enrapture
درحال جذبه انداختن
enravish
درحال جذبه انداختن
fall into abeyance
درحال وقفه افتادن
flagrante delicto
درحال ارتکاب جرم
goods inwards
کالاهای درحال تحویل
goods intake
کالاهای درحال تحویل
tranquil
بی جنبش درحال سکون
goods receiving
کالاهای درحال تحویل
hang-up
درحال معلق ماندن
hanging
اویزان درحال تعلیق
sacking
درحال یورش وچپاول
hang up
درحال معلق ماندن
hover
درحال توقف پر زدن
hovered
درحال توقف پر زدن
gaggles
هواپیماهای بی موتور درحال پرواز
to grind out an oath
درحال دندان قرچه سوگندیادکردن
fliers
درحال پرواز گردونه تیزرو
to dye in the wool
درحال خامی رنگ کردن
streamer
نوار یاپرچم درحال اهتزاز
to dye in grain
درحال خامی رنگ کردن
The ship is loading.
کشتی درحال بارگیری است
flyers
درحال پرواز گردونه تیزرو
flyer
درحال پرواز گردونه تیزرو
streamers
نوار یاپرچم درحال اهتزاز
rehabilitant
بیمار یا معلول درحال نوتوانی
sniffles
درحال عطسه صحبت کردن
intermediate stock
موجودی کالاهای درحال ساخت
is on the wane
درحال کاهش یا نقصان است
sniffled
درحال عطسه صحبت کردن
sniffle
درحال عطسه صحبت کردن
sniffling
درحال عطسه صحبت کردن
flier
درحال پرواز گردونه تیزرو
present arms
سلام درحال پیش فنگ
gaggle
هواپیماهای بی موتور درحال پرواز
sliding tackle
تکل درحال لیز خوردن
spots
کمک به ژیمناست درحال انجام حرکت
spot
کمک به ژیمناست درحال انجام حرکت
Prices are rising ( falling ) .
قیمت ها درحال افزایش (کاهش ) هستند
Irans industry is progressing.
صنعت ایران درحال ترقی است
hibernation
بسربردن زمستان درحال خواب یا بیهوشی
at this time
<adv.>
درحال حاضر
[عجالتا]
[اکنون ]
[فعلا]
at this stage
<adv.>
درحال حاضر
[عجالتا]
[اکنون ]
[فعلا]
underway replenishment
تجدید سوخت و تدارکات درحال حرکت
in suspense
درحال تعطیل یابی تکلیفی معلق
to souse a burning house
اب پاشیدن روی خانه درحال سوختن
pit a pat
با ضربات تند و متوالی درحال ضربان
cell phone users while driving
کاربران تلفن همراه درحال رانندگی
the dying father said
پدر که درحال مردن بود گفت
transient
ناو یا کشتی یا هواپیمای درحال نقل و انتقال
transients
ناو یا کشتی یا هواپیمای درحال نقل و انتقال
hang ten
سواری تخته موج درحال جلوبودن 01 انگشت پا
die
توپی که درحال افتادن برروی زمین است
neutrino
ذره کوچک فراری با جرم درحال سکون صفر واپسین 5/0
heel
کج شدن قایق از یک طرف قسمت بالایی بدنه تفنگ درحال هدفگیری
heels
کج شدن قایق از یک طرف قسمت بالایی بدنه تفنگ درحال هدفگیری
orbiting
در رهگیری هوایی یعنی درحال چرخش یا دور بزنید وهدف را جستجو کنید
spitting
در رهگیری هوایی یعنی درحال رها کردن بویههای صوتی ضد زیردریایی هستم
transient
پرسنلی که در حال نقل و انتقال می باشند درحال توقف یا لنگر موقت درفرودگاه یا بندر
unpopulated
تخته مدار چاپ شده که درحال حاضر عنصری ندارد یا سوکت آن خالی است
transients
پرسنلی که در حال نقل و انتقال می باشند درحال توقف یا لنگر موقت درفرودگاه یا بندر
controllable twist
تیغه رتورهلیکوپتر که میتوان زاویه برخورد انرا درحال پرواز از ریشه تا نوک تغییرداد
stranger
در رهگیری هوایی یعنی یک هواپیمای ناشناس با گرا ومسافت و ارتفاع داده شده درحال امدن است
lamber
کسیکه میش را هنگام زاییدن توجه میکند میشی که درحال زاییدن است
transient target
هدف موقت هدف درحال حرکتی که مدت کمی در میدان دید قرار می گیرد
stream takeoff
حالت موجی هواپیماها درحال برخاستن پشت سر هم پرواز از روی باند به صورت موج پشت سر هم
perdu or due
درحال کمین کمین کنان
picketings
اعضای اتحادیه کارگری که درحال اعتصاب خارج از محل کار خود جمع می شوند تادیگران را نیز به اعتصاب وادارند و نیز خریداران را ازخرید منصرف کنند
choreographed
طرح رقص یا بالت را ریختن درحال رقص یا بالت بودن
choreographing
طرح رقص یا بالت را ریختن درحال رقص یا بالت بودن
choreographs
طرح رقص یا بالت را ریختن درحال رقص یا بالت بودن
choreograph
طرح رقص یا بالت را ریختن درحال رقص یا بالت بودن
pit a pat
درحال بال بال
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com