Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
reclama
درخواست تجدید نظر
Search result with all words
to forfeit an appeal
درخواست تجدید نظر را از دست دادن
[قانون]
Other Matches
rallied
تجمع برای تجدید قوایا تجدید سازمان
rallies
تجمع برای تجدید قوایا تجدید سازمان
rally
تجمع برای تجدید قوایا تجدید سازمان
request modify
درخواست تصحیح دارم درخواست تغییر میکنم
resupply
تجدید اماد تجدید تدارکات
call-ups
درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
call up
درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
call-up
درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
excess demand
درخواست بیش از حد درخواست اضافی
requisitions
درخواست کردن درخواست وسایل
requisition
درخواست کردن درخواست وسایل
requisitioned
درخواست کردن درخواست وسایل
requisitioning
درخواست کردن درخواست وسایل
call mission
درخواست پشتیبانی فوری هوایی ماموریت هوایی طبق درخواست
requistioner
قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
requesting
درخواست اماد کردن درخواست کردن
fire call
درخواست اتش توپخانه درخواست اتش
requests
درخواست اماد کردن درخواست کردن
request
درخواست اماد کردن درخواست کردن
requested
درخواست اماد کردن درخواست کردن
renews
تجدید
reviews
تجدید
anabiosis
تجدید
turnover
تجدید
renew
تجدید
refreshed
تجدید
renewing
تجدید
review
تجدید
reviewing
تجدید
revival
تجدید
recrudescence
تجدید
reviewed
تجدید
instauration
تجدید
renewals
تجدید
revivals
تجدید
renewal
تجدید
repetitions
تجدید
repetition
تجدید
refreshes
تجدید
neogenesis
تجدید
refresh
تجدید
reforms
تجدید نظر
rearmament
تجدید تسلیحات
renews
تجدید کردن
reform
تجدید نظر
remarriages
تجدید فراش
renewing
تجدید کردن
rebuild
تجدید ساخت
reorganization
تجدید سازمان
furbishing
تجدید کردن
furbishing
تجدید نظرکردن در
revising
تجدید نظر
revises
تجدید نظر
reunions
تجدید جلسه
reunion
تجدید جلسه
repeats
تکرار تجدید
rebuilds
تجدید ساخت
furbishes
تجدید نظرکردن در
furbishes
تجدید کردن
remarriage
تجدید فراش
revise
تجدید نظر
renew
تجدید کردن
remarrying
تجدید فراش
furbish
تجدید کردن
furbish
تجدید نظرکردن در
furbished
تجدید کردن
furbished
تجدید نظرکردن در
repeat
تکرار تجدید
reinforcement
تجدید قوا
reinvigorate
تجدید نیروکردن
reimpression
تجدید چاپ
rejuvenescence
تجدید جوانی
refection
تجدید قوا
reelection
تجدید انتخاب
redintegrate
تجدید شونده
recension
تجدید چاپ
recalculation
تجدید محاسبه
re hearing
تجدید نظر
remilitarization
تجدید تسلیحات
renascence
تجدید حیات
renewability
قابلیت تجدید
revivor
تجدید مرافعه
revisionary
تجدید نظری
revisal
تجدید نظر
republication
تجدید چاپ
renewer
تجدید کننده
renewal offf lease
تجدید اجاره
renewal of the convention
تجدید اتفاق
renewal of the convention
تجدید پیمان
re hearing
تجدید محاکمه
re establish
تجدید کردن
reedify
تجدید کردن
reconstitutes
تجدید ساخت
reconstituted
تجدید ساخت
reconstitute
تجدید ساخت
updating
تجدید برنامه
resumption
تجدید شروع
recollections
تجدید خاطره
recollection
تجدید خاطره
reconstructions
تجدید بنا
reconstituting
تجدید ساخت
reconditioning
تجدید امادگی
renewable
تجدید شدنی
re edify
تجدید کردن
rapporchment
تجدید روابط
nonrecurring
تجدید نشدنی
it is not subject to review
تجدید نظر
instaurator
تجدید کننده
revisionist
تجدید نظرخواه
reproductions
تجدید چاپ
reproduction
تجدید چاپ
rebirth
تجدید حیات
renewed
تجدید شده
reconstruction
تجدید بنا
re-election
تجدید انتخاب
reincarnations
تجدید تجسم
revision
تجدید نظر
renovation
تجدید نظر
revision
تجدید چاپ
revitalization
تجدید حیات
reviewed
تجدید نظر
reviewing
تجدید نظرکردن
revisions
تجدید نظر
update
تجدید نظرشده
review
تجدید نظرکردن
review
تجدید نظر
updates
تجدید نظرشده
revisions
تجدید چاپ
resurgence
تجدید حیات
reviewed
تجدید نظرکردن
reincarnation
تجدید تجسم
reviewing
تجدید نظر
reviews
تجدید نظر
revolving
قابل تجدید
updated
تجدید نظرشده
restoration
تجدید بازگرداندن
reviews
تجدید نظرکردن
rebuilt
تجدید بنا
re election
تجدید انتخاب
modifies
تجدید نظر کردن
reconcider
تجدید نظر کردن در
rethought
تجدید نظر کردن
reproduction cost
هزینه تجدید تولید
modify
تجدید نظر کردن
replenishment
تجدید تدارکات وسوخت
modifying
تجدید نظر کردن
rebuild
تجدید بنا نمودن
reform
اصلاحات تجدید سازمان
reshape
تجدید وضع کردن
revisions
تجدید نظر مرور
rebuilds
تجدید بنا نمودن
second wind
<idiom>
تجدید قوا کردن
revision
تجدید نظر مرور
reconsignment
تجدید بارنامه کردن
reformists
تجدید نظر طلب
refuelling
تجدید سوخت کردن
braced
تجدید واحیای روحیه
brace
تجدید واحیای روحیه
refuelled
تجدید سوخت کردن
rehabilitation
توانبخشی تجدید اسکان
refueling
تجدید سوخت کردن
refueled
تجدید سوخت کردن
refuel
تجدید سوخت کردن
up to date
تجدید نظر کردن
up-to-date
تجدید نظر کردن
redeployment
تجدید گسترش کردن
refuels
تجدید سوخت کردن
critique
تجدید نظر کردن در
critiques
تجدید نظر کردن در
reformist
تجدید نظر طلب
rearm
تجدید تسلیحات کردن
rearmed
تجدید تسلیحات کردن
rearms
تجدید تسلیحات کردن
reelect
تجدید انتخاب کردن
reenlistment
تجدید نام نویسی
reconstruct
تجدید بنا کردن
reconstructed
تجدید بنا کردن
reconstructing
تجدید بنا کردن
reconstructs
تجدید بنا کردن
refect
سدجوع و تجدید نیروکردن
renewal index
شاخص قابل تجدید
reforms
اصلاحات تجدید سازمان
renascent
تجدید حیات کننده
reformism
تجدید نظر طلبی
instauration
احیاء تجدید بنا
restructured
تجدید سازمان کردن
revisionist
تجدید نظر طلب
reorganising
تجدید سازمان کردن
reorganises
تجدید سازمان کردن
reorganised
تجدید سازمان کردن
renovation
تجدید قطعات کردن
rest
تجدید قوا کردن
restructures
تجدید سازمان کردن
restoratives
تجدید یا مسترد کننده
reorganize
تجدید سازمان کردن
pickup
تجدید فعالیت چیدن
court of review
دادگاه تجدید نظر
judicial review
تجدید نظر قضائی
ervolving credit
اعتبار قابل تجدید
marry a second time
تجدید فراش کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com