Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
d. note
درخواست پرداخت
Other Matches
request modify
درخواست تصحیح دارم درخواست تغییر میکنم
call up
درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
call-ups
درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
call-up
درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
requisitioning
درخواست کردن درخواست وسایل
requisition
درخواست کردن درخواست وسایل
requisitioned
درخواست کردن درخواست وسایل
excess demand
درخواست بیش از حد درخواست اضافی
requisitions
درخواست کردن درخواست وسایل
progress payment
پرداخت مبالغ قرارداد طبق پیشرفت کار پرداخت مرحلهای
matte
فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
matt
فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
interim financing
پرداخت اقساط به طور کوتاه مدت پرداخت بینابین
call mission
درخواست پشتیبانی فوری هوایی ماموریت هوایی طبق درخواست
usance
مهلت پرداخت پرداخت مدت دار
sets of bill
نسخ ثانی و ثالث و ..... برات که در انها به اصل اشاره وذکر میشود که هریک تازمانی قابل پرداخت هستندکه دیگری پرداخت نشده باشد
stop order
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
droppage
کسری پرداخت کسر پرداخت
fates
پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
fate
پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
requistioner
قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
tax evasion
عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
ransom
وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
due bill
در CL به این شکل تنظیم میشود : بدهی به اقای ..... مبلغ ..... است که عندالمطالبه پرداخت خواهد شد . تاریخ .... این سند بر خلاف برات و سفته به حواله کرد قابل پرداخت نیست
ransoms
وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
requesting
درخواست اماد کردن درخواست کردن
requested
درخواست اماد کردن درخواست کردن
requests
درخواست اماد کردن درخواست کردن
fire call
درخواست اتش توپخانه درخواست اتش
request
درخواست اماد کردن درخواست کردن
carnet
اسنادی که در حمل بین المللی بکار برده میشود وموقع عبور محموله توسط کامیون از مرزهای متعددمحموله را از پرداخت حقوق گمرکی بین راه معاف می داردومحموله درمقصد باز وحقوق گمرکی مربوطه پرداخت می گردد
claim for indemnification
ادعای تضمین خسارت مطالبه پرداخت خسارت مطالبه پرداخت غرامت
ability to pay principle of taxation
اصل توانائی پرداخت مالیات برپایه این اصل مالیات بایدمتناسب با توانائی پرداخت مالیات دهنده وضع شود
subscribing
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribe
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribes
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribed
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
postulating
درخواست
postulates
درخواست
postulate
درخواست
tendering
درخواست
tenderest
درخواست
solicitation
درخواست
requisitioning
درخواست
postulated
درخواست
appeals
درخواست
indents
درخواست
supplication
درخواست
tendered
درخواست
requisition
درخواست
on request of which
[at his request]
به درخواست او
requisitions
درخواست
requisitioned
درخواست
requistion for money
درخواست
tender
درخواست
suits
درخواست
requesting
درخواست
application
درخواست
requested
درخواست
applications
درخواست
suited
درخواست
suit
درخواست
d. of a request
در درخواست
demand
درخواست
requests
درخواست
demanded
درخواست
demands
درخواست
claims
درخواست
claiming
درخواست
request
درخواست
claimed
درخواست
imploration
درخواست
appealed
درخواست
appeal
درخواست
indenting
درخواست
claim
درخواست
enquiry
درخواست
indent
درخواست
prays
درخواست کردن
inquiries
اسستسفار درخواست
asking and ordering
درخواست و سفارش
to g. any one's request
درخواست کسیراپذیرفتن
toa for a job or position
درخواست کارکردن
to make an application
[to apply]
درخواست کردن
writ of subpoena
برگ درخواست
put in for something
<idiom>
درخواست چیزی
requests
درخواست می کنم
speak for
<idiom>
درخواست کردن
inquiry
اسستسفار درخواست
request
درخواست می کنم
solicit
درخواست کردن
imploring
درخواست کردن از
implores
درخواست کردن از
implored
درخواست کردن از
requesting
درخواست می کنم
implore
درخواست کردن از
solicits
درخواست کردن
solicited
درخواست کردن
entreated
درخواست کردن
entreats
درخواست کردن
entreat
درخواست کردن
entreating
درخواست کردن
praying
درخواست کردن
prayed
درخواست کردن
pray
درخواست کردن
requested
درخواست می کنم
soliciting
درخواست کردن
application form
برگ درخواست
basic requisition number
درخواست اولیه
plead with
درخواست کردن
document number
شماره درخواست
pleader
درخواست دادن
purchase requisition
درخواست خرید
applicant
درخواست دهنده
basic requisition number
درخواست ابتدایی
applicant
درخواست کننده
applies
درخواست کردن
applicator
درخواست کننده
appeal for tenders
درخواست مزایده
fire message
درخواست اتش
materials requisition
درخواست مواد
demanded
<adj.>
<past-p.>
درخواست شده
claimed
<adj.>
<past-p.>
درخواست شده
on call
بنا به درخواست
excess demand
درخواست مازاد
asked
<adj.>
<past-p.>
درخواست شده
applicants
درخواست کننده
applicants
درخواست دهنده
demandant
درخواست کننده
requisition number
شماره درخواست
round robin
درخواست کتبی
at the request of
به خواهش
[به درخواست]
applies
درخواست دادن
rrayer
درخواست التماس
declaration of intention
درخواست تابعیت
apply
درخواست کردن
apply
درخواست دادن
applying
درخواست کردن
applying
درخواست دادن
stock requisition
درخواست کالا
supervisor request
درخواست نافر
supplicate
درخواست کردن
requisition line
خط درخواست اماد
demand code
رمز درخواست
call for fire
درخواست اتش
demands
درخواست کردن
demands
درخواست مطالبه
demanded
درخواست کردن
demanded
درخواست مطالبه
demand
درخواست کردن
demand
درخواست مطالبه
request signal
علامت درخواست
dividend warrant
چک پرداخت سود سهام اجازه پرداخت سود سهام
debt enforcement
درخواست طلب وصول
call for fire
درخواست اتش کردن
to ask too much
بیش از حد درخواست کردن
at call
به محض درخواست عندالمطالبه
demand code
شماره رمزبرگ درخواست
proposal form
فرم درخواست بیمه
requisitioning
درخواست رسمی کردن
bone
خواستن درخواست کردن
repleader
درخواست تجدیدنظر استیناف
requisitions
درخواست رسمی کردن
request for price quotation
درخواست مظنه قیمت
to a oneself for help
درخواست کمک کردن
requesting unit
یکان درخواست کننده
requisition line
مسیر درخواست اماد
boned
خواستن درخواست کردن
bones
خواستن درخواست کردن
boning
خواستن درخواست کردن
initial fire request
درخواست ابتدایی اتش
modification work order
برگ درخواست نوسازی
on call
اتشهای طبق درخواست
requisition
درخواست رسمی کردن
pleadable
قابل درخواست دادن
requisitioned
درخواست رسمی کردن
recind
لغو کامل درخواست
reclama
درخواست تجدید نظر
to solicit an office
درخواست ازیک شرکت
by popular
[demand]
request
درخواست توده پسند
solicit
درخواست یا تقاضا کردن از
solicited
درخواست یا تقاضا کردن از
soliciting
درخواست یا تقاضا کردن از
solicits
درخواست یا تقاضا کردن از
on request
وقتی که درخواست بشود
on application
در زمان
[حالت]
درخواست
indent
سفارش درخواست کردن
to deny somebody a wish
درخواست کسی را رد کردن
indents
سفارش درخواست کردن
indenting
سفارش درخواست کردن
to apply for leave
درخواست مرخصی کردن
to reject
[refuse]
an application
درخواست نامه ای را رد کردن
to grant an application
درخواست نامه ای را پذیرفتن
an a for a position
درخواست دهنده برای کار
asylum seeker
درخواست کننده پناهندگی
[سیاسی]
applications
درخواست نامه پشت کار
application
درخواست نامه پشت کار
appeal
[to]
or
[for]
درخواست
[برای]
[استیناف در دادگاه]
to ask somebody for
[about]
something
از کسی چیزی درخواست کردن
application
[for something]
درخواست نامه
[برای چیزی]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com