English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 100 (6 milliseconds)
English Persian
stagy درخور نمایشگاه
Other Matches
meets تصادم کردن با دشمن درخور بودن درخور
meet تصادم کردن با دشمن درخور بودن درخور
deserved درخور
felicitous درخور
eligible درخور
likly درخور
idoneous درخور
congurous درخور
by fits and starts درخور
apposite درخور
proportionate درخور
meets درخور
meet درخور
apt درخور
assorted درخور
appropriates درخور مناسب
wifely درخور زنان
queenly درخور ملکه
befitted درخور بودن
appropriate درخور مناسب
e. to the occasion درخور موقع
opportune درخور مناسب
appropriated درخور مناسب
befitting درخور شایسته
appropriating درخور مناسب
fittest درخور مناسب
marriageable درخور عروسی
becoming شایسته درخور
monkish درخور رهبان
thievish درخور دزدان
fits درخور مناسب
fit درخور مناسب
pasturable درخور چرا
befit درخور بودن
befits درخور بودن
measuring درخور اندازه گیری
gradient درخور راه رفتن
gradients درخور راه رفتن
gradatory درخور راه دفتن
little درخور بچگی پست
congruous درخور درست تلافی کننده یاجفت شونده
fairs نمایشگاه
fairest نمایشگاه
showplace نمایشگاه
show room نمایشگاه
showplaces نمایشگاه
playhouses نمایشگاه
fair نمایشگاه
exhibition نمایشگاه
exhibitions نمایشگاه
playhouse نمایشگاه
fairer نمایشگاه
menageries نمایشگاه جانوران
exhibition building ساختمان نمایشگاه
menagerie نمایشگاه جانوران
pavilions غرفه نمایشگاه
odeum نوازشگاه یا نمایشگاه
pavilion غرفه نمایشگاه
penny gaff نمایشگاه ارزان
festival of rug نمایشگاه فرش
public amnsement نمایشگاه عمومی
fairs نمایشگاه کالا
trade fair نمایشگاه بازرگانی
trade fair نمایشگاه تجاری
fair نمایشگاه کالا
trade fairs نمایشگاه بازرگانی
trade fairs نمایشگاه تجاری
fairest نمایشگاه کالا
showroom نمایشگاه کالا
showroom سالن نمایشگاه
fairer نمایشگاه کالا
showrooms نمایشگاه کالا
expositions عرضه نمایشگاه
showrooms سالن نمایشگاه
exposition عرضه نمایشگاه
terrarium نمایشگاه جانوران خشکی
carpet showroom نمایشگاه و غرفه فرش
operating theatres نمایشگاه عمل جراحی
exhibitions نمایشگاه حقوق تقاعد
exhibition نمایشگاه حقوق تقاعد
operating theatre نمایشگاه عمل جراحی
galleries نقب اصلی نمایشگاه هنری
overseas trade fair نمایشگاه بین المللی بازرگانی
aquariums نمایشگاه جانوران و گیاهان ابزی
gallery نقب اصلی نمایشگاه هنری
aquaria نمایشگاه جانوران و گیاهان ابزی
amphitheatres تاتر یا نمایشگاه بیضوی شکل
aquarium نمایشگاه جانوران و گیاهان ابزی
amphitheatre تاتر یا نمایشگاه بیضوی شکل
There was no end of visitors at the fair. تا دلت بخواهد در نمایشگاه آدم بود
stallage حق نصب غرفه و کیوسک دربازار یا نمایشگاه کالا
tolling حق خرید و فروش در محوطه بازار یا نمایشگاه عمومی عوارض عبور
toll حق خرید و فروش در محوطه بازار یا نمایشگاه عمومی عوارض عبور
tolls حق خرید و فروش در محوطه بازار یا نمایشگاه عمومی عوارض عبور
panopticon نمایشگاه کالای گوناگون اسبابی که دوربین و ریزبین هردودران جمع میشود
west coast computer faire یک نمایشگاه تجاری بزرگ ریزکامپیوتر که سالانه درسان فرانسیسکو گشایش می یابد
comdex نمایشگاه بازرگانی کامپیوترهای بزرگ در امریکا و سایر کشورها کامدکس processing Data municationand
sacerdotal وابسته به کشیشان درخور کشیشان
fine art آثار هنری نمایشگاه آثار هنری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com