English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 54 (4 milliseconds)
English Persian
slag درده خاکستر
Other Matches
cinders خاکستر خاکستر کردن
ash خاکستر شدن خاکستر
cinder خاکستر خاکستر کردن
silt درده
tartar درده
tartars درده
sedimentary درده
lees درده
sediment درده
dreg درده
magma درده
sediments درده
fouling درده
tartarous درده مانند
scum درده گرفتن
tartarous دردی شکل مشتق از درده شراب
sinter خاکستر
slag خاکستر
ash خاکستر
ashes خاکستر
fly ash خاکستر بادی
wood ash خاکستر چوب
tuff خاکستر اتشفشانی
fly ash خاکستر پرا
gleed خاکستر گرم
ash خاکستر کردن
potass شخار خاکستر
pumicite خاکستر اتشفشانی
cinderous خاکستر مانند
black ash خاکستر سیاه
potash شخار خاکستر
incinerating خاکستر کردن
incinerates خاکستر کردن
incinerated خاکستر کردن
incinerate خاکستر کردن
ash tire خاکستر گرم
ash-pit خاکستر دان
ash-chest خاکستر نگه دار
ember اخگر خاکستر گرم
embers اخگر خاکستر گرم
cirerar yurn فرف خاکستر مرده
ash volcanic خاکستر انش نشان
ashpit چاله مخصوص خاکستر
flyash خاکستر حاصل از زغال سنگ
columbarium جای نگهداری خاکستر مردگان
to d. down a fire اتش رازیر خاکستر کردن
urns گلدان یا فرف محتوی خاکستر مرده
urn گلدان یا فرف محتوی خاکستر مرده
ashen شبیه خاکستر مربوط به چوب درخت زبان گنجشک
cinerarium [گلدان یا ظرف زیبا شبیه جعبه برای نگهداری خاکستر مردگان]
bone china چینی فراتاب و فریف که از رس سفید و خاکستر استخوان درست شده است
fettling شن یاکلوخهای که درته کوره می ریزند تا انرا محافظت کند خاکستر ته کوره
chemical wash کهنه شور یا دواشور نمودن فرش با کلر و خاکستر چوب جهت ملایم کردن رنگ ها و افزایش طول عمر ظاهری و غیر حقیقی فرش
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com