Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 207 (15 milliseconds)
English	Persian
to seal up	درز گرفتن کاغذ گرفتن
Search result with all words
skip	حرکت سریع کاغذ در چاپگر , با نادیده گرفتن پیشبرد طبیعی کاغذ
skipped	حرکت سریع کاغذ در چاپگر , با نادیده گرفتن پیشبرد طبیعی کاغذ
skips	حرکت سریع کاغذ در چاپگر , با نادیده گرفتن پیشبرد طبیعی کاغذ
NCR paper	کاغذ خاص تلقیح شده با مواد شیمیایی که به صورتهای مختلف استفاده میشود. پس از چاپ گرفتن این کاغذ با چاپگر impact
seal up	کاغذ گرفتن
sprocket holes	مجموعه سوراخ کوچک در هر لبه مجموعهای کاغذ که امکان چرخیدن و قرار گرفتن کاغذ در چاپگر میدهد
Other Matches
to take medical advice	دستوراز پزشک گرفتن دستورطبی گرفتن
clams	بچنگال گرفتن محکم گرفتن
calebrate	جشن گرفتن عید گرفتن
gripped	طرز گرفتن وسیله گرفتن
slag	کفه گرفتن تفاله گرفتن
clam	بچنگال گرفتن محکم گرفتن
take in <idiom>	زود گرفتن ،مطالب را گرفتن
grips	طرز گرفتن وسیله گرفتن
grip	طرز گرفتن وسیله گرفتن
gripping	طرز گرفتن وسیله گرفتن
To tell some one his fortune .	برای کسی فال گرفتن ( فال کسی را گرفتن )
sprocket feed	محل نگهداری کاغذ که چاپگر کاغذ را باچرخ دندانه دار در سوراخهای مقدار لبه هر کاغذ می چرخاند
tractor feed	روش وارد کردن کاغذ در چاپگر که سوراخهای لبه کاغذ در دندانههای چاپگر قرار می گیرند تا کاغذ به جلو برود
skimmed	کف گرفتن از
skimmed	گرفتن کف
to station oneself	جا گرفتن
skims	گرفتن کف
retake	پس گرفتن
recapture	پس گرفتن
to lay a wager	گرفتن
to take a wife	زن گرفتن
skim	گرفتن کف
skim	کف گرفتن از
cork	گرفتن
wed	گرفتن
to nestle oneself	جا گرفتن
recaptured	پس گرفتن
recaptures	پس گرفتن
recapturing	پس گرفتن
get off the ground <idiom>	پا گرفتن
corks	گرفتن
to shut off	را گرفتن
resumption	از سر گرفتن
skims	کف گرفتن از
to hunt out	گرفتن
retakes	پس گرفتن
retaking	پس گرفتن
to draw back	پس گرفتن
accustoms	خو گرفتن
tithe	ده یک گرفتن از
tithes	ده یک گرفتن از
accustoming	خو گرفتن
capture	گرفتن
accustom	خو گرفتن
captures	گرفتن
to catch on	گرفتن
capturing	گرفتن
to catch a fly	بل گرفتن
lute	گل گرفتن
to call back	پس گرفتن
renovate	از سر گرفتن
renovated	از سر گرفتن
renovates	از سر گرفتن
getting	گرفتن
gets	گرفتن
seizes	گرفتن
acclimatizing	خو گرفتن
acclimatizes	خو گرفتن
acclimatized	خو گرفتن
acclimatize	خو گرفتن
acclimatising	خو گرفتن
acclimatises	خو گرفتن
to get at	گرفتن
acclimatised	خو گرفتن
retaken	پس گرفتن
fleas	کک گرفتن
flea	کک گرفتن
renovating	از سر گرفتن
get	گرفتن
overtaken	گرفتن
to take one's stand	جا گرفتن
to get used to	خو گرفتن [به]
to get accustomed to	خو گرفتن [به]
seized	گرفتن
accompany	دم گرفتن
seize	گرفتن
accompanies	دم گرفتن
accompanied	دم گرفتن
catch	گرفتن
puddles	گل گرفتن
overtakes	گرفتن
retrieves	پس گرفتن
retrieved	پس گرفتن
overtake	گرفتن
unsay	پس گرفتن
tong	گرفتن
to whisk away or off	گرفتن
acquiring	گرفتن
acquires	گرفتن
cease	گرفتن
ceased	گرفتن
ceases	گرفتن
ceasing	گرفتن
break out	در گرفتن
acquire	گرفتن
to take up	گرفتن
wive	زن گرفتن
retrieve	پس گرفتن
puddle	گل گرفتن
pushing	گرفتن
resume	از سر گرفتن
resumed	از سر گرفتن
resumes	از سر گرفتن
resuming	از سر گرفتن
to take fast hold of	گرفتن
blind	گرفتن
blinded	گرفتن
blinds	گرفتن
abate	اب گرفتن از
abated	اب گرفتن از
abates	اب گرفتن از
abating	اب گرفتن از
retreat	پس گرفتن
retreated	پس گرفتن
retreating	پس گرفتن
retreats	پس گرفتن
hold	گرفتن
take	گرفتن
takes	گرفتن
holds	گرفتن
reclaims	پس گرفتن
obturate	گرفتن
detracts	گرفتن
To treat flippantly(lightly).	شل گرفتن
situating	جا گرفتن
to addict oneself	خو گرفتن
grab	گرفتن
grabbed	گرفتن
lutes	گل گرفتن
grabbing	گرفتن
grabs	گرفتن
nail	گرفتن
nailed	گرفتن
infold	در بر گرفتن
nails	گرفتن
lay to heart	به دل گرفتن
detracting	گرفتن
detracted	گرفتن
situate	جا گرفتن
withdraws	پس گرفتن
withdraw	پس گرفتن
encumbers	گرفتن
situates	جا گرفتن
catch on	گرفتن
raclaim	پس گرفتن
false grip	گرفتن
encumbering	گرفتن
get at	گرفتن
encumbered	گرفتن
detract	گرفتن
encumber	گرفتن
indwell	جا گرفتن
to bring to a stop	را گرفتن
to break in	گرفتن
reclaiming	پس گرفتن
inclasp	در بر گرفتن
withdrawals	پس گرفتن
To go bad and stink.	بو گرفتن
deglutinate	گرفتن
disesteem	کم گرفتن
withdrawal	پس گرفتن
to begin again	از سر گرفتن
adeem	پس گرفتن
despumate	کف گرفتن از
reclaimed	پس گرفتن
to put a stop to	را گرفتن
devest	گرفتن
receives	گرفتن
reoccupy	از سر گرفتن
receive	گرفتن
reclaim	پس گرفتن
friction feed	تغذیه کاغذ توسط گیر دادن یک ورقه کاغذ میان دو غلطک تغذیه کاغذ تک
dissemble	نادیده گرفتن
dissembled	نادیده گرفتن
clip	بغل گرفتن
clippings	بغل گرفتن
extracts	عصاره گرفتن
clips	بغل گرفتن
storming	باحمله گرفتن
clips	محکم گرفتن
gauge	اندازه گرفتن
gauged	اندازه گرفتن
To find fault.	بهانه گرفتن
stormed	باحمله گرفتن
gauges	اندازه گرفتن
To undertake . To take on.	بعهده گرفتن
storm	باحمله گرفتن
chomping	گاز گرفتن
weaned	از پستان گرفتن
wean	از پستان گرفتن
dissembling	نادیده گرفتن
clipped	محکم گرفتن
grabbing	سبقت گرفتن
dissembles	نادیده گرفتن
inducting	انرژی گرفتن
clipped	بغل گرفتن
clip	محکم گرفتن
weans	از پستان گرفتن
flood	سیل گرفتن
flooded	سیل گرفتن

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com