Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
plumb
درست عینا
Other Matches
exactly
عینا
very
عینا
concretely
عینا"
smack dab
عینا
identic
عینا
identically
عینا"
for all the world
عینا`
exact
عینا
exacted
عینا
exacts
عینا
in f.
عینا
in kind
عینا
in so many words
عینا
slapdash
عینا
self-same
عینا خود
one to one
عینا مثل هم
just
عینا الساعه
nothing short of
عینا همان
one-to-one
عینا مثل هم
self same
عینا خود
he retalited the insult
فحش را عینا پس دادن
He told me in so many words .
عینا" اینطور برایم گفت
i repaid his kindress in kind
مهربانی او را عینا` تلافی کردم
coincidence function
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
intersections
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
OR function
تابع منط قی که وقتی خروجی درست میدهد که یک ورودی درست باشد
intersection
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
and
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
meets
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
meet
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
join
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
joined
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
joins
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
assertion
1-عبارت برنامه از یک قاعده یا قانون 2-قاعدهای که درست است یا درست فرض میشود
union
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
unions
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
disjunction
تابع منط قی که در صورتی که ورودی درست باشد خروجی درست تولید میکند
alternation
تابع منط قی که یک خروجی درست را در صورتی که هر یک از ورودی ها درست باشد ایجاد میکند
conjunction
تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
conjunctions
تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
either or operation
تابع منط قی که وقتی خروجی درست دارد که یک ورودی درست داشته باشد
false
1-اشتباه نه درست و نه صحیح . 2-اصط لاح منط قی معادل دودویی مخالف درست
temper
درست ساختن درست خمیر کردن
tempers
درست ساختن درست خمیر کردن
tempered
درست ساختن درست خمیر کردن
judiciousness
قضاوت درست تشخیص درست
be the spitting image of someone
<idiom>
درست مثل کسی بودن
[درست شبیه کسی به نظر رسیدن]
pascal's law
هرگاه فشاری بریک نقطه از مایع وارد شود ان فشار عینا" به تمام نقاط مایع منتقل میشود
The convict cannot distinguish between right and wrong
[distinguish right from wrong]
.
این مجرم نمی تواند بین درست و نادرست را تشخیص
[تشخیص درست را از نادرست]
بدهد.
alternatives
تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
exjunction
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
difference
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
EXOR
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
alternative
تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
differences
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
exclusive
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یک ورودی درست باشد و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
NAND function
تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که تمام ورودی ها درست باشند و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
symmetric difference
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
dispersion
تابع منط قی که خروجی آن نادرست است وقتی تمام ورودی ها درست باشند و درست است وقتی یک ورودی نادرست باشد
denial
تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
denials
تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
equality
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یا دو ورودی درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
except
تابع منط قی که مقدار آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند. و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
out and out
درست
exactly
درست
even
هم درست
valid
درست
righted
درست
right
درست
properly
درست
proper
درست
righting
درست
veracious
درست
integral
درست
out-and-out
درست
perfected
درست
just
درست
orthodox
درست
whole
درست
well advised
درست
straight
درست
straighter
درست
straightest
درست
straightforward
درست
by fits and starts
درست
exact
درست
by the square
درست
exacted
درست
exacts
درست
perfects
درست
perfecting
درست
indefectible
درست
incorrupt
درست
in order
درست
entire
درست
in a entireness of state
درست
legitimate
درست
legitimated
درست
legitimates
درست
legitimating
درست
perfect
درست
Am I not right?dont you agree with me ?
درست می گه یا نه ؟
conscionable
درست
correcting
درست
clearest
درست
orthographically
درست
sock
درست
legitimately
درست
inviolate
درست
clearer
درست
clear
درست
true
درست
utilitarian
[useful]
<adj.>
درست
correct
درست
smack dab
درست
clears
درست
true
<adj.>
درست
purposive
<adj.>
درست
purposeful
<adj.>
درست
suitable
<adj.>
درست
useful
<adj.>
درست
plain dealing
درست
purpose-built
<adj.>
درست
real
<adj.>
درست
practical
<adj.>
درست
right as a trivet
درست
corrects
درست
proper
<adj.>
درست
right as a trivet
تن درست
truer
درست
correct
<adj.>
درست
accurate
[correct]
<adj.>
درست
appropriate
[for an occasion]
<adj.>
درست
right as nails
درست
Quite
[so]
!
درست!
functional
<adj.>
درست
genuine
درست
convenient
<adj.>
درست
incorrect
نا درست
truest
درست
exact
<adj.>
درست
accurate
درست
aright
درست
practicable
<adj.>
درست
authentic
درست
entire leaf
برگ درست
correct
دقیق یا درست
divination
حدس درست
trimmest
درست کردن
trims
درست کردن
trim
درست کردن
dead against
درست مقابل
mishearing
درست نشنیدن
dead ahead
درست سینه
dead astern
درست پاشنه
misheard
درست نشنیدن
to sct aright
درست کردن
correct
درست کردن
fabricating
درست کردن
behaves
درست رفتارکردن
behaved
درست رفتارکردن
correcting
درست کردن
behave
درست رفتارکردن
fettle
درست کردن
set in order
درست کردن
get up
درست شدن
to cleanvp
درست کردن
to put to rights
درست کردن
that is right
درست است
fix up
درست کردن
framable
درست کردنی
fabricates
درست کردن
fabricated
درست کردن
fabricate
درست کردن
behaving
درست رفتارکردن
correcting
دقیق یا درست
mishear
درست نشنیدن
corrects
درست کردن
corrects
دقیق یا درست
fecit
درست کرده
mistook
درست نفهمیدن
right you are
درست است
misbehaving
درست رفتارنکردن
right minded
درست اندیشی
shapes
درست کردن
sound
درست بی عیب
sounded
درست بی عیب
likelihood
درست نمایی
entire
درست یکپارچه
soundest
درست بی عیب
sounds
درست بی عیب
trustworthy
موثق درست
selfsame
درست همان
fair shake
<idiom>
رفتار درست
misapprehends
درست نفهمیدن
due
درست کاملا"
shape
درست کردن
weaves
درست کردن
fashions
درست کردن
fashioning
درست کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com