Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (37 milliseconds)
English
Persian
right
درست کردن اصلاح کردن
righted
درست کردن اصلاح کردن
righting
درست کردن اصلاح کردن
Search result with all words
mend
درست کردن اصلاح کردن جبران کردن
mended
درست کردن اصلاح کردن جبران کردن
mends
درست کردن اصلاح کردن جبران کردن
Other Matches
revising
اصلاح کردن اصلاح نمودن
revise
اصلاح کردن اصلاح نمودن
revises
اصلاح کردن اصلاح نمودن
correct
تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن
corrects
تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن
correcting
تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن
temper
درست ساختن درست خمیر کردن
tempered
درست ساختن درست خمیر کردن
tempers
درست ساختن درست خمیر کردن
debugged
نرم افزاری که درست کار میکند و تمام خطاها پاک و اصلاح شده اند
debug
نرم افزاری که درست کار میکند و تمام خطاها پاک و اصلاح شده اند
debugs
نرم افزاری که درست کار میکند و تمام خطاها پاک و اصلاح شده اند
to adapt
[to]
جور کردن
[درست کردن ]
[سازوار کردن]
[به]
gather
و مرتب کردن و وارد کردن آن به روش درست در پایگاه داده
to pattern out
ازروی نمونه درست کردن مطابق الگویاقالب طرح کردن
gathered
و مرتب کردن و وارد کردن آن به روش درست در پایگاه داده
improvements
اصلاح کردن بهترسازی کردن
reclaiming
مرمت کردن اصلاح کردن
remedying
اصلاح کردن جبران کردن
correcting
اصلاح کردن تادیب کردن
improve
بهتر کردن اصلاح کردن
ameliorates
اصلاح کردن چاره کردن
dulcify
ملایم کردن اصلاح کردن
remedy
اصلاح کردن جبران کردن
reclaims
مرمت کردن اصلاح کردن
ameliorating
اصلاح کردن چاره کردن
modifying
اصلاح کردن مناسب کردن
to mend or end
اصلاح کردن یا موقوف کردن
rectified
یکسو کردن اصلاح کردن
correct
اصلاح کردن تادیب کردن
improvement
اصلاح کردن بهترسازی کردن
bunt
الک کردن اصلاح کردن
modify
اصلاح کردن مناسب کردن
ameliorate
اصلاح کردن چاره کردن
improving
بهتر کردن اصلاح کردن
reclaim
مرمت کردن اصلاح کردن
remedied
اصلاح کردن جبران کردن
reclaimed
مرمت کردن اصلاح کردن
remedies
اصلاح کردن جبران کردن
rectifies
یکسو کردن اصلاح کردن
ameliorated
اصلاح کردن چاره کردن
improves
بهتر کردن اصلاح کردن
modifies
اصلاح کردن مناسب کردن
corrects
اصلاح کردن تادیب کردن
improved
بهتر کردن اصلاح کردن
rectify
یکسو کردن اصلاح کردن
dresses
لباس درست کردن موی سر پانسمان کردن
dress
لباس درست کردن موی سر پانسمان کردن
labourvt
بزحمت درست کردن مفصلابحث کردن بدرازاکشیدن
amending
اصلاح کردن
accommodate
اصلاح کردن
emended
اصلاح کردن
modifies
اصلاح کردن
to sct aright
اصلاح کردن
accords
اصلاح کردن
amended
اصلاح کردن
alter
اصلاح کردن
accommodated
اصلاح کردن
redressed
اصلاح کردن
emend
اصلاح کردن
redresses
اصلاح کردن
altering
اصلاح کردن
altered
اصلاح کردن
accommodates
اصلاح کردن
alters
اصلاح کردن
emending
اصلاح کردن
accomodate
اصلاح کردن
accord
اصلاح کردن
revises
حک و اصلاح کردن
meliorate
اصلاح کردن
filed
اصلاح کردن
redress
اصلاح کردن
revising
حک و اصلاح کردن
revise
حک و اصلاح کردن
rectify
اصلاح کردن
rectifies
اصلاح کردن
rectified
اصلاح کردن
emends
اصلاح کردن
amend
اصلاح کردن
accorded
اصلاح کردن
file
اصلاح کردن
modify
اصلاح کردن
modifying
اصلاح کردن
To do up the room.
اتاق را درست کردن ( مرتب کردن )
repair
درست کردن جبران کردن تعمیر
repaired
درست کردن جبران کردن تعمیر
to touch off
با شتاب درست کردن زودرسم کردن
make
درست کردن ساختن اماده کردن
makes
درست کردن ساختن اماده کردن
linebreed
اصلاح نژادی کردن
To get a haitcut.
اصلاح کردن (موی سر )
touch up
<idiom>
اصلاح کردن تغییرات
interbreed
اصلاح نژاد کردن
reforms
اصلاح اساسی کردن یا شدن
To get a shave.
اصلاح کردن ( ریش تراشیدن )
reform
اصلاح اساسی کردن یا شدن
retrieves
اصلاح یا تهذیب کردن حصول مجدد
retrieved
اصلاح یا تهذیب کردن حصول مجدد
retrieve
اصلاح یا تهذیب کردن حصول مجدد
He cut himself while shaving.
موقع تراشیدن ( اصلاح کردن ) صورتش را برید
to mend matters
کارها را اصلاح کردن اوضاع را بهبود بخشیدن
devise
درست کردن اختراع کردن
composes
درست کردن تصنیف کردن
devised
درست کردن اختراع کردن
emended
تصحیح کردن درست کردن
compose
درست کردن تصنیف کردن
emending
تصحیح کردن درست کردن
fix
درست کردن پابرجا کردن
fixes
درست کردن پابرجا کردن
emends
تصحیح کردن درست کردن
emend
تصحیح کردن درست کردن
devises
درست کردن اختراع کردن
adapting
جور کردن درست کردن
adapts
جور کردن درست کردن
mend
مرمت کردن درست کردن
straighten
درست کردن مرتب کردن
regulates
میزان کردن درست کردن
regulated
میزان کردن درست کردن
mended
مرمت کردن درست کردن
regulate
میزان کردن درست کردن
straightened
درست کردن مرتب کردن
straightening
درست کردن مرتب کردن
integrating
کامل کردن درست کردن
devising
درست کردن اختراع کردن
integrates
کامل کردن درست کردن
integrate
کامل کردن درست کردن
mends
مرمت کردن درست کردن
straightens
درست کردن مرتب کردن
regulating
میزان کردن درست کردن
to make up
درست کردن تکمیل کردن
righting
شرح ما وقع نمایندگان جناح راست اصلاح کردن
right
شرح ما وقع نمایندگان جناح راست اصلاح کردن
righted
شرح ما وقع نمایندگان جناح راست اصلاح کردن
cleanest
درست کردن
cleaned
درست کردن
cleans
درست کردن
fashion
درست کردن
fashioned
درست کردن
make up
درست کردن
to put to rights
درست کردن
to cleanvp
درست کردن
fashioning
درست کردن
redd
درست کردن
set in order
درست کردن
fix up
درست کردن
fashions
درست کردن
set right
درست کردن
clean
درست کردن
fettle
درست کردن
to set to rights
درست کردن
to erect into
درست کردن از
buildings
درست کردن
shape
درست کردن
to fix up
درست کردن
builds
درست کردن
gully
درست کردن
gulleys
درست کردن
concocts
درست کردن
concocting
درست کردن
to get up
درست کردن
to sct aright
درست کردن
to put in to shape
درست کردن
shapes
درست کردن
to riven laths
یا درست کردن
concoct
درست کردن
to set
درست کردن
to set in order
درست کردن
concocted
درست کردن
gullies
درست کردن
fabricating
درست کردن
build
درست کردن
manufactures
درست کردن
correcting
درست کردن
trims
درست کردن
fabricates
درست کردن
fabricated
درست کردن
fabricate
درست کردن
correct
درست کردن
manufactured
درست کردن
manufacture
درست کردن
corrects
درست کردن
adapt
درست کردن
make
درست کردن
weaves
درست کردن
weave
درست کردن
trim
درست کردن
makes
درست کردن
indite
درست کردن
trimmest
درست کردن
corn popping
درست کردن چس فیل
orthoepy
فن درست تلفظ کردن
exact
تحمیل کردن بر درست
manipulates
با دست درست کردن
image erection
درست کردن تصویر
to make something
چیزی را درست کردن
dowel
میخچه درست کردن
dresses
درست کردن لباس
exacts
تحمیل کردن بر درست
exacted
تحمیل کردن بر درست
manipulate
با دست درست کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com