Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (12 milliseconds)
English
Persian
gig
درشکه تک اسبه که دو چرخ دارد
gigs
درشکه تک اسبه که دو چرخ دارد
Search result with all words
gigman
کسیکه درشکه تک اسبه دارد
Other Matches
hackney coach
کالسکه یا درشکه کرایه درشکه چهارچرخه ودو اسبه
jigger
درشکه یک اسبه گاری تک اسبه
carriole
درشکه سبک تک اسبه
shandradan
درشکه تک اسبه قدیمی
shandrydan
درشکه تک اسبه قدیمی
troika
ارابه یا درشکه سه اسبه
fly man
راننده درشکه تک اسبه کرایهای
carryall
درشکه یک اسبه وچهارچرخه چنته یا خورجین
cariole
درشکه یا کالسکه سبک و کوچک یک اسبه
carry all
درشکه یک اسبه وچهارچرخه چنته یا خورجین
buggies
نوعی درشکه سبک یک اسبه حشره دار
buggy
نوعی درشکه سبک یک اسبه حشره دار
chaise
یکجوردرشکه تک اسبه یادواسبه که معمولاچهارچرخ دارد
phaethon
درشکه سوار درشکه چی
phaeton
درشکه سوار درشکه چی
ine horse
یک اسبه
one-horse
یک اسبه
one horse
یک اسبه
scalar
متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
tandems
دو اسبه دوپشته
tandem
دو اسبه دوپشته
harness racing
ارابه رانی تک اسبه
quadriga
ارابه چهار اسبه رومیان قدیم
four in hand
گردونه چهار اسبه که یک راننده داشته باشد
kittereen
یکجور گردونه تک اسبه که درwest indies بکار میبرند
four wheeler
درشکه
phaethon
درشکه
phaeton
درشکه
coachmen
درشکه چی
carriageable
درشکه رو
coachman
درشکه چی
gharry
درشکه
droshky
درشکه
speedway
درشکه رو
hackie
درشکه چی
hood
کروک درشکه
sleigh
درشکه سورتمه
perambulators
درشکه بچگانه
hackney carriage
درشکه کرایهای
carriage road
راه درشکه رو
calash
نوعی درشکه
hoods
کروک درشکه
perambulator
درشکه بچگانه
hansoms
درشکه دوچرخه
cabstand
ایستگاه درشکه
cabriolet
درشکه دوچرخه
garriage and paie
درشکه دواسبه
coach house
درشکه خانه
to keep a carriage
درشکه داشتن
dash board
گل گیر درشکه
coach park
مکانپارکینگاتوبوسو درشکه
tandems
درشکه دو نفری
hack
درشکه کرایه
tandem
درشکه دو نفری
sidecar
درشکه چهارچرخه
sidecars
درشکه چهارچرخه
hansom
درشکه دوچرخه
horseless carriage
درشکه بی اسب
there is a p in the carriage
درشکه مسافردارد
sleighs
درشکه سورتمه
hacks
درشکه کرایه
hacked
درشکه کرایه
carriage and four
درشکه چهاراسبه
curricle
درشکه دوچرخهای سبک
shay
درشکه دوچرخه دونفره
clarence
درشکه چهارچرخه پوشیده
hackney man
راننده درشکه کرایهای
buckboard
درشکه بدون کروک
Tonga
تانگا درشکه هندی
hackman
راننده درشکه کرایهای
bassinet
درشکه دستی بچگانه
barouche
نوعی درشکه چهارچرخه
coachload
افراد سوار بر درشکه
hach
درشکه کرایهای زحمت
hackney
درشکه کرایه اسب کرایبه
tilbury
درشکه روباز سبک دوچرخه
tarantass
درشکه بی فنروچهار چرخه روسی
fiacre
کالسکه یا درشکه چهارچرخه کرایه
calash
کروک درشکه نوعی روسری یا باشلق
stanhope
درشکه چهارچرخه بدون کروک وسبک
kicking strap
تسمهای که اسب درشکه راازجفتک زدن بازمیدارد
caroche
نوعی کالسکه یادرشکه درشکه سواری کردن
sleighs
درشکه برقی دستگاه کشوی عاید و دافع
sleigh
درشکه برقی دستگاه کشوی عاید و دافع
. The car is gathering momentum.
اتوموبیل دارد دور بر می دارد
jinriki
درشکه ژاپنی که توسط حمال کشیده میشود ریکشا
jinrikisha
درشکه ژاپنی که توسط حمال کشیده میشود ریکشا
coach dog
یکجورسگ که برای رفتن دنبال درشکه تربیت میکنند
check string
ریسمان درشکه که مسافربوسیله ان راننده رابه ایست کردن اگاهی
Walls have ears
<idiom>
دیوار موش دارد و موش گوش دارد
[اصطلاح]
labor theory of value
براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
zero insertion force socket
[قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
enclave economices
اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
walls here ears
دیوار موش دارد موش گوش دارد
heavy fighting is in progress
دارد
hast
او دارد
he has a rage for money
دارد
are there any remarks?
دارد
there is a time for everything
دارد
chain
دارد.
has
دارد
chains
دارد.
he is ill with fever
تب دارد
he has worms
دارد
he is fifty
تمام دارد
he has a spite against me
بامن لج دارد
it is sufficiently stamped
کسرتمبر دارد
He has a day off.
او مرخصی دارد.
it depends
[on]
بستگی دارد
[به]
it has sides
سه پهلو دارد
he speaks to the purpose
قصدی دارد
he tops .0 metres
یک مترونیم قد دارد
There is something wrong with the ...
... عیب دارد.
he has an axe to grind
غرض دارد
it is usual with him
عادت دارد
he has an a. to grind
مقصود دارد
he is 0 years old
او ده سال دارد
Buttonhole
کتی که در دو طرف دکمه دارد
what the odds
چه اهمیت دارد
what matter?
چه اهمیت دارد
walls have ears
گوش دارد
our library is well stocked
خوبی دارد
There is a knack in it .
یک فنی دارد
the reason is two fold
دودلیل دارد
I owe him a dept of gratitude.
حق بگردنم دارد
there is a rumour that
شهرت دارد که
the reason is manifold
چنددلیل دارد
the probability is
احتمال دارد
But one leg to the fowl.
<proverb>
مرغ یک پا دارد .
figure on
<idiom>
بستگی دارد به
multungulate
که بیش از دو سم دارد
viruses
وجود دارد
virus
وجود دارد
Windows GDI
بیتی دارد
not a patch on
چه دخلی دارد
what hurt is there in that
چه زیانی دارد
god is
خداوجود دارد
leek d;
[,vjvi ;i fv'ihd \ik ,
بزرگ دارد
he has a maggot in his head
وسواس دارد
He is distantly related to us .
نسبت دوری با ما دارد
My hair is falling.
موهایم دارد می ریزد
double decker
هرچیزیکه دو لایه دارد
There is always a right way of doing everything.
هرکاری راهی دارد
he insists on going
اصرار دارد برفتن
back
که یک باتری پشتیبان دارد
backs
که یک باتری پشتیبان دارد
delectus
برای ترجمه دارد
he is f. of money
پول فراوان دارد
There is only one condition attached to it .
فقط یک شرط دارد
he has a loose tongue
دهان لقی دارد
basses
کسی که صدای بم دارد
bass
کسی که صدای بم دارد
The kettel is boiling.
قوری دارد می جوشد
he has much merit
بسیار شایستگی دارد
Somebody is beating at (upon)the door.
یک کسی دارد در می زند
He has influential contacts everywhere.
همه جا دست دارد
He writes a legible ( beautiful ) hand .
خط خوانایی ( قشنگه ) دارد
He takes my advice. He listens to me.
از من حرف شنوایی دارد
With his foul temper.
با اخلاق سگه که دارد
he bears out his name
اسم بامسمایی دارد
he has much merit
خیلی قابلیت دارد
he has Roman nose
او بینی عقابی دارد
to bring grist to the mill
نان دراب دارد
bigamist
زنی که دوشوهر دارد
battery
که یک باتری پشتیبان دارد
bigamists
زنی که دوشوهر دارد
Every flow must have its ebb.
<proverb>
هر فرازى نشیبى دارد.
She has a delightfully mellow voice .
صدای گرمی دارد
tea is preferable to water
چایی بر اب ترجیح دارد
well and good
باشد چه ضرر دارد
There are two sides to every question .
<proverb>
هر مساله ای دو جنبه دارد.
what does it meant
یعنی چه چه معنی دارد
the export of ... is granted the premium.
صدور ... جایزه دارد.
what is that to you
به شما جه دخلی دارد
what is wrong with that?
مگراین چه عیبی دارد
There are ticks in every trade .
<proverb>
هر کار لمى دارد .
To bring pressure to bear . To exert pressure .
فشار خون دارد
there removred revolution
شورشی که شهرت دارد
(not to be) sneezed at
<idiom>
ارزش داشتن را دارد
and there an end.
و پایان وجود دارد.
that bridge has openings
ان پل سه چشمه یا دهانه دارد
that word is obsolescent
ان واژه کم کم دارد مهجور
She has engaging manners .
رفتار گیرایی دارد
likelihood
احتمال کلی دارد
She has a soft voice
صدای نرمی دارد
the cat has nine lives
سگ هفت جان دارد
He writes well . he wields a formidable pen .
قلم خوبی دارد
She has a lovely ( nice ) voice.
صدای قشنگه دارد
She has got regular teeth .
دندانهای منظمی دارد
the party is led by him
او بر ان حزب ریاست دارد
rubrician
کتاب نماز دارد
the switch is on
برق جریان دارد
the work is in full swing
کاربخوبی جریان دارد
batteries
که یک باتری پشتیبان دارد
he keeps my a
حساب مراونگه می دارد
Does it matter if I dont come ?
اشکالی دارد اگرنیایم ؟
it is wringing
خیلی تراست یا اب دارد
it is worth 0 rials
ده ریال ارزش دارد
it is very important
بسیار اهمیت دارد
it is particularly difficult
یک دشواری ویژه دارد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com