English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
bassinet درشکه دستی بچگانه
Other Matches
perambulator درشکه بچگانه
perambulators درشکه بچگانه
hackney coach کالسکه یا درشکه کرایه درشکه چهارچرخه ودو اسبه
phaeton درشکه سوار درشکه چی
phaethon درشکه سوار درشکه چی
manual دستور رزمی دستی سیستم دستی
craft revolving fund حساب اعتبار مربوط به امادهنرهای دستی اعتبار خریدوسایل صنایع دستی
puerile بچگانه
childlike بچگانه
small fry بچگانه
childish بچگانه
little بچگانه
infantile بچگانه
chilish بچگانه
childly بچگانه
childishly بچگانه
puerilely بچگانه
go-cart چرخ بچگانه
cots رختخواب بچگانه
puppy love عشق بچگانه
slobber گریه بچگانه
go-carts چرخ بچگانه
slobbered گریه بچگانه
small cloths جامه بچگانه
smalls جامه بچگانه
slobbers گریه بچگانه
cot رختخواب بچگانه
romper رولباسی بچگانه
pop gun تفنگ بچگانه
slobbering گریه بچگانه
bunting شنل بچگانه
infantilism خوی بچگانه
rompers رو لباسی بچگانه
quaker gun تفنگ چوبی بچگانه
pelisse پوستین بالاپوش بچگانه
popgun تفنگ بادی بچگانه
pushpin نوعی بازی بچگانه
craft reimbursable supply اماد قابل جایگزین مربوط به هنرهای دستی اماد مصرف شدنی هنرهای دستی
muggins یکجوربازی گنجفه بازی بچگانه
yoyo نوعی اسباب بازی بچگانه
noah ark کشتی بچگانه که اسباب بازی اوست
slobber دارای احساسات بچگانه مثل بچه بوسیدن یاگریستن
slobbers دارای احساسات بچگانه مثل بچه بوسیدن یاگریستن
slobbering دارای احساسات بچگانه مثل بچه بوسیدن یاگریستن
slobbered دارای احساسات بچگانه مثل بچه بوسیدن یاگریستن
speedway درشکه رو
phaethon درشکه
coachman درشکه چی
phaeton درشکه
carriageable درشکه رو
coachmen درشکه چی
hackie درشکه چی
gharry درشکه
droshky درشکه
four wheeler درشکه
hacks درشکه کرایه
hansom درشکه دوچرخه
cabriolet درشکه دوچرخه
hack درشکه کرایه
coach house درشکه خانه
hacked درشکه کرایه
hood کروک درشکه
hansoms درشکه دوچرخه
sidecars درشکه چهارچرخه
garriage and paie درشکه دواسبه
horseless carriage درشکه بی اسب
dash board گل گیر درشکه
coach park مکانپارکینگاتوبوسو درشکه
hoods کروک درشکه
sidecar درشکه چهارچرخه
cabstand ایستگاه درشکه
calash نوعی درشکه
sleighs درشکه سورتمه
to keep a carriage درشکه داشتن
tandem درشکه دو نفری
tandems درشکه دو نفری
hackney carriage درشکه کرایهای
carriage and four درشکه چهاراسبه
carriage road راه درشکه رو
sleigh درشکه سورتمه
there is a p in the carriage درشکه مسافردارد
handy dandy بازی بچگانه که دران کودکی چیزی رادریکی ازدودست بسته خودنگاه
shandrydan درشکه تک اسبه قدیمی
carriole درشکه سبک تک اسبه
hach درشکه کرایهای زحمت
curricle درشکه دوچرخهای سبک
barouche نوعی درشکه چهارچرخه
coachload افراد سوار بر درشکه
shay درشکه دوچرخه دونفره
Tonga تانگا درشکه هندی
troika ارابه یا درشکه سه اسبه
hackman راننده درشکه کرایهای
clarence درشکه چهارچرخه پوشیده
buckboard درشکه بدون کروک
shandradan درشکه تک اسبه قدیمی
hackney man راننده درشکه کرایهای
tarantass درشکه بی فنروچهار چرخه روسی
gigs درشکه تک اسبه که دو چرخ دارد
fiacre کالسکه یا درشکه چهارچرخه کرایه
gigman کسیکه درشکه تک اسبه دارد
gig درشکه تک اسبه که دو چرخ دارد
hackney درشکه کرایه اسب کرایبه
fly man راننده درشکه تک اسبه کرایهای
tilbury درشکه روباز سبک دوچرخه
calash کروک درشکه نوعی روسری یا باشلق
cariole درشکه یا کالسکه سبک و کوچک یک اسبه
carry all درشکه یک اسبه وچهارچرخه چنته یا خورجین
carryall درشکه یک اسبه وچهارچرخه چنته یا خورجین
stanhope درشکه چهارچرخه بدون کروک وسبک
sleigh درشکه برقی دستگاه کشوی عاید و دافع
kicking strap تسمهای که اسب درشکه راازجفتک زدن بازمیدارد
sleighs درشکه برقی دستگاه کشوی عاید و دافع
caroche نوعی کالسکه یادرشکه درشکه سواری کردن
buggy نوعی درشکه سبک یک اسبه حشره دار
buggies نوعی درشکه سبک یک اسبه حشره دار
coach dog یکجورسگ که برای رفتن دنبال درشکه تربیت میکنند
jinriki درشکه ژاپنی که توسط حمال کشیده میشود ریکشا
jinrikisha درشکه ژاپنی که توسط حمال کشیده میشود ریکشا
check string ریسمان درشکه که مسافربوسیله ان راننده رابه ایست کردن اگاهی
pantywaist شلوار کوتاه بچگانه که به بالاتنه لباسش تکمه میشود شلوار کوتاه
levorotation چپ دستی
hand made دستی
left handedness چپ دستی
hand held دستی
three handed سه دستی
palmar کف دستی
handy دستی
portable دستی
handmade دستی
bellows دم دستی
handier دستی
ready use دم دستی
manual دستی
handiest دستی
single-handed یک دستی
hand roller غلطک دستی
hand receipt رسید دستی
hand reamer کوبه دستی
hand organ ارگ دستی
hand operated chuck سه نظام دستی
hand knot گره دستی
hand wheel چرخ دستی
egg beater همزن دستی
hand vise گیره دستی
hand torch مشعل دستی
manual focusing knob دکمهزوم دستی
trial balloon <idiom> یک دستی زدن
hand tool ابزار دستی
hand saw اره دستی
hand molding shop قالبریزی دستی
hand molding قالبریزی دستی
hand compaction توپرسازی دستی
hand cart چرخ دستی
hand held computer کامپیوتر دستی
hand cart ارابه دستی
hand power winch جراثقال دستی
hand cable winch جراثقال دستی
hand brake ترمز دستی
hand augger مته دستی
hand compaction تراکم دستی
hand crane جرثقیل دستی
hand lade پاتیل دستی
hand grenade نارنجک دستی
portable drill مته دستی
hand drill مته دستی
hand crane بارانگیز دستی
hand mill اسیاب دستی
manual override القای دستی
mill file سوهان دستی
nattiness زبر دستی
manual control کنترل دستی
manual adjustment تنطیم دستی
made ground خاک دستی
long bow کمان دستی
line hand دستی که نخ را می کشد
light fingers چابک دستی
nimble fingers چابک دستی
paving beetle تخماق دستی
manula shifting اتصال دستی
manual controller نافم دستی
manual cutout افتامات دستی
manual operation عملیات دستی
manual operation عمل دستی
manual labour امضای دستی
manual pinion shift استارت دستی
manual ringing زنگ دستی
manual skill مهارت دستی
manual skills مهارتهای دستی
manual input ورودی دستی
manual exchange مرکز دستی
portable instrument سنجه دستی
portable receiver رادیوی دستی
portable weir سرریز دستی
tin snips قیچی دستی
tommy gun مسلسل دستی
hand lever اهرم دستی
handbag کیف دستی
handbags کیف دستی
stick shift دندهی دستی
stick shifts دندهی دستی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com