Total search result: 201 (19 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
cross elasticity of demand |
درصدتغییر تقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت کالای دیگر فرمول کشش متقاطع عبارت است از : |
|
|
Other Matches |
|
demand elasticity |
درصد تغییرتقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت ان کالا |
say's law |
از قوانین اقتصادی دوره کلاسیک مبنی بر این که تولیداضافی یک کالا ممکن نیست چه هر کس کالا را جهت معاوضه با کالای دیگر ایجادمیکند و بنابراین عرضه هرچیز تقاضای ان را به وجودمی اورد |
law of demand |
براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود |
joint product offer |
فروش یک کالا همراه با کالای دیگر |
income elasticity of demand |
تغییر مقدار تقاضابرای یک کالا درنتیجه درامدمصرف- کننده . فرمول کشش درامدی تقاضا : q/I *dI / dq = E |
particular lien |
حق حبس مخصوص حق حبسی است برای فروشنده یا سازنده کالای بخصوص نسبت به ان کالا |
kinked demand curve |
و اگر فروشنده قیمت کالا راکاهش دهد فروش وی بیشترنخواهد شد زیرا سایرفروشندگان قیمت خود راپائین اورده و از کاهش قیمت تبعیت میکنند . |
current standard cost |
مقیاس سنجش قیمت کالای تولیدی یا مواد اولیه با قیمت پایه است |
cob web theorem |
ه کالا در هر زمان تابع قیمت ان کالا در دوره زمانی قبلی است . |
bear |
کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد |
bears |
کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد |
percentage |
نسبت یا درصد |
percentages |
نسبت یا درصد |
giffen good |
نوعی کالای پست که اثر درامدی ان بزرگتر ازاثر جانشینی بوده و تقاضا بابالا رفتن قیمت افزایش مییابدمنحنی تقاضا در مورد کالای گیفن صعودی است |
demands |
تقاضای خرید کالا |
demanded |
تقاضای خرید کالا |
demand |
تقاضای خرید کالا |
leverage |
نسبت بدهی به دارائی خالص تغییر نسبت غیر معین |
marginal demand price |
قیمت تقاضای نهائی |
rpo |
تقاضای مظنه قیمت |
income effect |
اثر درامدی تغییر در مقدارتقاضای کالا در نتیجه تغییردرامد واقعی بدون تغییر درقیمتهای نسبی کالاها |
exclusion principle |
درانصورت کالا یک کالای غیر عمومی |
arc elasticity of demand |
عبارت از کشش تقاضا بین دو نقطه روی منحنی تقاضا که بوسیله فرمول زیر محاسبه میشود : |
shipment |
ارسال کالا باکشتی کالای ارسالی با کشتی |
shipments |
ارسال کالا باکشتی کالای ارسالی با کشتی |
inverts |
قلب عبارت معکوس کردن نسبت |
inverting |
قلب عبارت معکوس کردن نسبت |
invert |
قلب عبارت معکوس کردن نسبت |
gradient |
درصد شیب میزان تغییر درجه حرارت یافشار هوا |
gradients |
درصد شیب میزان تغییر درجه حرارت یافشار هوا |
inventory fraction |
نسبت درصد ذخیره مهمات درصد ذخیره مهمات |
c & f |
قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است |
transitions |
عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر |
transition |
عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر |
nationallism |
مکتب ملیت اعتقاد به برتری یک ملت نسبت به ملل دیگر و لزوم وفاداری مطلق هر تابع نسبت به ملیت خود |
in other words <adv.> |
به عبارت دیگر |
to wit <adv.> |
به عبارت دیگر |
namely <adv.> |
به عبارت دیگر |
in fact |
به عبارت دیگر |
videlicet |
به عبارت دیگر |
appeal play |
تقاضای بازیگر برای اعلام رای داور نسبت به خطای حریف |
launch |
جاانداختن کالا در بازار عرضه نمودن کالای جدید دربازار |
launched |
جاانداختن کالا در بازار عرضه نمودن کالای جدید دربازار |
launching |
جاانداختن کالا در بازار عرضه نمودن کالای جدید دربازار |
launches |
جاانداختن کالا در بازار عرضه نمودن کالای جدید دربازار |
i.e |
مخفف به عبارت دیگر |
metaphraze |
به عبارت دیگر در آوردن |
cost of sales |
قیمت تمام شده کالای فروش رفته |
gold export point |
قیمت کالای خارجی با ارزخریداری شده خودداری میکند |
price tag |
برچسب قیمت کالا |
total revenue |
قیمت کل فروش یک کالا |
catalogue price |
قیمت کالا درکاتالوگ |
batch costing |
تعیین قیمت سفارش کالا |
basing point pricing |
قیمت تمام شده کالا |
buyer's over |
حالتی در بازار که پس ازفروش تمام کالا هنور کالای مربوطه مورد نقاضا میباشد |
advalorem |
به نسبت قیمت |
price ratio |
نسبت قیمت |
functional shift |
تغییر یک کلمه یا عبارت برحسب مقتضیات دستوری |
markup |
تفاوت بین هزینه و قیمت کالا |
cost and frieght |
قیمت کالا به اضافه کرایه حمل |
c i f |
قیمت کالا به اضافه هزینه بیمه و |
landed terms |
قیمت کالا به شرط تخلیه درمقصد |
at the full landed cost price |
قیمت تمام شده کالا در مقصد |
what is the p of this article |
قیمت این کالا چند است |
ad valorem duty |
حقوق گمرکی براساس قیمت کالا |
ad valorem duty |
حقوق گمرکی به نسبت ارزش کالا |
complete substitution |
وقتی یک کالاجای کالای دیگر را بگیرد |
preferentialism |
اصول دادن امتیازات به برخی کشورها نسبت به حقوق گمرکی کالای انها |
price line pricing |
قیمت گذاری ثابت برای یک گروه کالا |
mark-downs |
قیمت کالا را به منظور فروش پایین اوردن |
mark-down |
قیمت کالا را به منظور فروش پایین اوردن |
proportionality |
نسبت بین دو کالا از نظر حجم و مقدار |
tie in sales |
فروش یک کلا به شرط خریدن یک کالای دیگر |
conversion |
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای |
conversions |
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای |
price support |
تثبیت قیمت توسط دولت برای حمایت کالا |
f.o.b |
قیمت کالا بدون احتساب مخارج حمل و بیمه |
design change |
تغییر شکل کالا |
cost absoption |
هزینهای که در قیمت تولید کالا منظورنمیشود و از مشتری دریافت نمیگردد |
rig the market |
با احتکار کالا افزایش وکاهش مصنوعی در قیمت هاایجاد کردن |
demand factors |
پیش بینی قیمت کالا در اینده توزیع درامد جامعه |
mark up price inflation |
تورم ناشی از افزایش قیمت نسبت به هزینه |
gross national product |
تولیدناویژه قیمت تولید یک کالا دربازار خاص فرف یک سال مالی |
bears |
تا شاید در مدت اجل بتواند همان کالا را به قیمت ارزانتر بخرد |
bear |
تا شاید در مدت اجل بتواند همان کالا را به قیمت ارزانتر بخرد |
formulism |
رعایت کامل فرمول یا قاعده فرمول دوستی |
last in , first out |
اولین خروج از اخرین ورود فروش کالا از اخرین دسته کالای خریداری شده |
arc elasticity of demand |
= Eنسبت فوق نسبت مقدار تقاضابه قیمت کالاست |
demonetization |
تنزل ارزش پول نسبت به قیمت قانونی خود |
shifted |
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر |
shifts |
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر |
shift |
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر |
boolean algebra |
قوانین مربوط به معرفی ساده کردن و تغییر توابع منط قی بر پایه عبارت درست و نادرست |
algebra |
ساده کردن و تغییر دادن توابع منط قی بر پایه عبارت درست و نادرست ایجاد شده اند |
cartel |
توافق رسمی بین فروشندگان یک کالا بمنظورتعیین قیمت و مقدار فروش وکنترل اعضای بازار |
cartels |
توافق رسمی بین فروشندگان یک کالا بمنظورتعیین قیمت و مقدار فروش وکنترل اعضای بازار |
demand factors |
جمعیت سلیقه قیمت کالاهای دیگر |
short run |
زمان موقت مدتی که در طی ان مقدارتولید یک کالا را نمیتوان تغییر داد |
neoclassical theory of value |
تئوری ارزش نئوکلاسیک .براساس این نظریه ارزش یک کالا براثر تداخل عرضه وتقاضا برای کالای مورد نظربدست می اید |
cost of goods purchased |
قیمت تمام شده کالای خریداری شده |
stenotopic |
دارای حساسیت اندک نسبت به تغییر محیط |
open policy |
بیمه نامهای که در ان قیمت کالای بیمه شده معین نشده ودر وقت تلف شدن تعیین میشود |
caveator |
کسیکه درضمن تقاضای ثبت اختراع تقاضامیکند به تقاضای دیگران تر |
blood chit |
تقاضای مساعدت و اهدای خون بازوبند تقاضای کمک ازمردم |
theory of effective demand determination |
نظریه تقاضای موثر اصطلاح کینز برای تقاضای کل |
quantize |
با تئوری و فرمول صفات وکیفیت چیزی را تعیین کردن نیرو را با فرمول اندازه گیری کردن |
variable |
داده قابل تغییر , که نسبت به نوشتن محافظت نمیشود |
nonlinear |
مدار الکترونیکی که خروجی آن نسبت به ورودی خط ی تغییر نمیکند |
it is insusceptible of change |
اماده برای تغییر نسبت استعداد دگرگونی ندارد |
variables |
داده قابل تغییر , که نسبت به نوشتن محافظت نمیشود |
formulization |
فرمول بندی فرمول سازی |
dumping |
فروش کالادر کشورهای دیگر با قیمتی پایین تر از قیمت داخلی |
hysteresis |
تاخیر تغییر دانسیته شارمغناطیسی نسبت به شدت میدان مغناطیسی |
imperfect competition |
حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد |
advalorem tax |
مالیات بر مبنای ارزش مالیات براساس قیمت کالا |
reference junction |
اتصالی در سیستم ترموکوپل که دمای اتصال دیگر نسبت به ان سنجیده میشود |
transitions |
تغییر وضعیت از نوعی به نوع دیگر |
transition |
تغییر وضعیت از نوعی به نوع دیگر |
inseparable cost |
حالتی که چند نوع کالا در یک واحدتولیدی ساخته شود و هزینه و مخارج هر یک نسبت به کل مخارج اختیارا" تعیین گردد |
Life is ten percent what happens to you and ninety percent how you respond to it. |
ده درصد از زندگی، اتفاقاتی است که برایتان می افتد و نود درصد باقی مانده زندگی واکنش شما به این اتفاقات است. |
new deal <idiom> |
تغییر کامل ،شروع تازه ،شانس دیگر |
fisher equation |
یعنی حجم پول درگردش درسرعت گردش پول برابراست با متوسط قیمت کالا درمقدار تولید کالارابطه فیشر |
estate in remainder |
ملک معلق عبارت از ان است که شناسایی قانونی یک ملک منوط و موکول به تعیین تکلیف ملک دیگر باشد |
formula |
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول |
formulae |
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول |
formulas |
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول |
ad valorem |
به نسبت ارزش کالا براساس ارزش |
currency depreciation race |
تخفیف قیمت پول رایج کشور نسبت به پول سایرممالک که باعث افزایش صادرات میشود |
photoresist |
روش تبدیل تصاویر فتوگرافیک پس از تغییر فضاهای مقاوم نسبت به نور. در مسافت PCB به کار می رود |
incremental backup |
تابع پشتیبان که فقط فایل هایی را ذخیره میکند که نسبت به ذخیهر قبلی تغییر کرده اند |
loops |
دستور با حلقه که دستورات دیگر یا داده را در برنامه تغییر میدهد |
looped |
دستور با حلقه که دستورات دیگر یا داده را در برنامه تغییر میدهد |
loop |
دستور با حلقه که دستورات دیگر یا داده را در برنامه تغییر میدهد |
cabotage |
کشتیرانی و حمل کالا از یک بندر به بندر دیگر بدون دورشدن از ساحل |
labeled cargo |
کالای برچسب دار کالای علامت داری که معمولا خطرناک است |
parataxis |
مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر |
modification |
دستوراتی در حلقه که دستورات دیگر یا داده درون برنامه را تغییر میدهد |
free on boand |
تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی |
geometrical percentage |
درصد هندسی که عبارتست ازخارج قسمت سطح مقطع فولاد به سطح مقطع بتن دریک قطعه بتن مسلح ضرب درصد |
cost center |
قسمت هزینه در یک موسسه واحدی در یک موسسه که وفیفه اش تعیین قیمت کالا ازطریق توزیع و سرشکن کردن هزینه هاست |
bearing |
موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر جهت قطب نما |
varistor |
مقاومت نیمه هادی با دوالکترود که مقاومت ان به نسبت عکس ولتاژ در هرجهت تغییر میکند |
advalorem duty |
حقوق گمرکی براساس ارزش کالا حقوق گمرکی از روی قیمت |
unfriendly act |
هر نوع عملی که از یک دولت سر بزند و دولت دیگر در آن ضرری نسبت به منافع خود مشاهده کند |
non return to zero |
سیستم ارسال سیگنال که ولتاژ مثبت نشان دهنده یک عدد دودویی و ولتاژ منفی عدد دیگر باشد. نمایش عدد دودویی که سیگنال در آن وقتی وضعیت داده تغییر میکند تغییر کند و پس از هر بیت داده به ولتاژ صفر برنگردد |
slutsky theorem |
براساس این قضیه با کاهش قیمت یک کالا مقدار تقاضا برای ان افزایش یافته و این امر بعلت اثر درامدی و اثر جانشینی امکان پذیر است |
variable ratio |
گیربکسهایی که در ان به منظور ثابت نگاه داشتن سرعت برونگذاشت نسبت تبدیل صرف نظر از سرعت درون گذاشت تغییر میکند |
azimuth |
موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر |
reserve price |
قیمت پنهانی [در حراجی های فرش و در بازارهای خارج استفاده می شود یعنی صاحب فرش، یک قیمت حداقل در نظر می گیرد و اگر در مزایده قیمت پیشنهادی از آن پایین تر باشد، از فروش امتناع می کند.] |
knot ratio |
نسبت تعداد گره [این کسر جهت مقایسه تراکم گره در طول و عرض بافت بکار رفته و عاملی جهت تعیین قیمت فرش می باشد.] |
search and replace |
خصوصیتی در کلمه پرداز که به کاربر امکان یاتن کلمه یا عبارت خاص میدهد وآنرا با کلمه یا عبارت دیگری جایگزین میکند |
arrest of judgment |
سرباز زدن قاضی از صدورحکم پس از اعلام نظر هیات منصفه به علت مطالبی که درمدارک ارائه شده به نظررسیده و انهارا غلط یا قابل نقض قلمداد کند . به عبارت دیگر خودداری قاضی ازصدور رای است تا رفع اشتباهات موجود |
change of edge |
تغییر حرکت از یک لبه تیغه به لبه دیگر بدون چرخیدن بدن |
modify |
تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی |
modifying |
تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی |
modifies |
تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی |
supporting goods |
موادی که در کالا بکاربرده نمیشودولی جهت تولید کالا لازم میباشد |
transire |
برگ ترخیص کالا از گمرک اجازه عبور کالا |
gray code |
سیستم کدگذاری که نمایش دودویی اعداد ورودی فق با یک بیت از یک عدد به عدد دیگر در زمان تغییر میکند |
transforms |
تغییر وضعیت چیزی از یک سطح به سطح دیگر |
alternates |
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس |
alternated |
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس |
transforming |
تغییر وضعیت چیزی از یک سطح به سطح دیگر |
end around |
تغییر حرکت بازیگر از گوش به گوش دیگر |
transform |
تغییر وضعیت چیزی از یک سطح به سطح دیگر |
alternate |
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس |
brand switching |
تغییر مصرف از یک نام به نام تجارتی دیگر |
transformed |
تغییر وضعیت چیزی از یک سطح به سطح دیگر |
department store |
فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد |
department stores |
فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد |
shift key |
که تابع دوم کلیدها را ایجاد میکند, مصل مجموعه حروف دیگر , با تغییر دادن خروجی به صورت حروف بزرگ |
shift keys |
که تابع دوم کلیدها را ایجاد میکند, مصل مجموعه حروف دیگر , با تغییر دادن خروجی به صورت حروف بزرگ |
barter with someone |
با کسی دادوستد کالا با کالا کردن |
transhipment |
انتقال کالا از یک وسیله نقلیه به وسیله نقلیه دیگر |
square design |
طرح خشتی [طرح مربع شکل] [این طرح را به دربهای چوبی شبکه ای قدیم نسبت می دهند و بیشتر مربوط به شهرکرد یا چهارمحال می باشد گرچه در مناطق دیگر نیز بافته می شود.] |
chain |
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد |
chains |
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد |
pareto criterion |
ضابطه پاراتو بر اساس این معیار که دراقتصاد رفاه بکار برده میشودان تغییر و وضعیتی نسبت به قبل بهتر خواهد بود که بتوان حداقل وضعیت یک فرد رابهبود بخشید بدون اینکه به دیگران صدمهای وارد اید |
cost plus pricing |
تعیین قیمت فروش با افزودن ضریب مخصوص منفعت به قیمت تمام شده |
ohm's law |
جریان در یک مدار با ولتاژ نسبت مستقیم وبا مقاومت نسبت عکس دارد |
lift fan |
توربوفنی که با نسبت کنارگذارزیاد تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکاررود |
unbundled software |
نرم افزاری که قیمت آن همراه با قیمت قطعه نیست |
conversion |
تغییر از یک سیستم به سیستم دیگر |
conversions |
تغییر از یک سیستم به سیستم دیگر |
crossover |
تغییر از یک سیستم به سیستم دیگر |
shelf life |
مدت زمانی که کالا از تولید تاتوزیع به مصرف کننده درقسمتهای مختلف می ماند مدت گردش کالا در انبارها |
to barter [to trade by barter] |
دادوستد کالا با کالا کردن |
liftjet |
توربوفن یا توربوجتی بسیارسبک وزنی با نسبت کنارگذرکم که تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکارمیرود |
cash on delivery |
فروش نقد پس از تحویل کالا وصول وجه در حین تحویل کالا |
underprice |
قیمت پایین تراز قیمت بازار |
attributable |
قابل نسبت دادن نسبت دادنی |
prorata |
برحسب نسبت معین بهمان نسبت |
freightliner |
شرکت حمل و نقل کننده کالا قطار سریع السیر جهت حمل کالا در مسافتهای دور قطاری که کانتینر حمل می نمایدfreight |
throughput capacity |
فرفیت عبور دهی کالا فرفیت تخلیه و عبوردهی بارانداز یا اسکله فرفیت گذراندن کالا |
plug compatible |
دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال |
value added |
قیمت یا ارزش افزوده شده قیمت یک محصول در بازاربدون توجه به ارزش مواداولیه یی که در تولید ان به کار رفته است |
stock watering |
سهام تاسیسات گرانقیمتی رابا قیمت اختیاری در بورس فروختن که مالا" به تقلیل قیمت سایر سهام منتهی شود |
paasche price index |
یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری |
list price |
فهرست قیمت اجناس فهرستی که در ان قیمت اجناس یا اگهی ویاکالاهای تجارتی رانوشته اند |
last price |
اخرین قیمت حداقل قیمت |